برنامه هسته‌ای کشورمان از بعد نظارتی به شرایط قبل از برجام برگشته و در بعد فنی و غنی‌سازی به‌مراتب پیشرفته‌تر و جلوتر از شرایط قبل از برجام است.

گام بعدی غنی سازی ۹۰ درصد باشد

 آن‌طور که سخنگوی وزارت خارجه کشورمان روایت کرد ماهیت تصویب قطعنامه شورای حکام علیه ایران و نقش رژیم صهیونیستی در طراحی آن، همچنین عملکرد خارج از چارچوب و سیاسی آژانس و مدیرکل آن‌ یک بدعت خطرناک به شمار می‌رود و جمهوری اسلامی ایران را واداشت پاسخی محکم به این اقدام بدهد و در آخرین گام تمامی همکاری‌های فراپادمانی خود را با آژانس و مدیرکل که زیر توافق اسفندماه با ایران زده بود، متوقف کند.
در این راستا دو دستگاه آنلاین نظارت بر سطح غنی‌سازی در نطنز همچنین ۲۷ دوربین نظارتی فرا پادمانی آژانس در ایران خاموش شدند. حالا برنامه هسته‌ای کشورمان از بعد نظارتی به شرایط قبل از برجام برگشته و در بعد فنی و غنی‌سازی به‌مراتب پیشرفته‌تر و جلوتر از شرایط قبل از برجام است. گفت‌وگوی قدس با حشمت‌الله فلاحت‌پیشه رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس درباره  پیامدها و شرایط پس از قطعنامه شورای حکام را در ادامه بخوانید.

آن‌طور که وزیر خارجه ما روایت کرد دولت بایدن باوجود پذیرش طرح آخر تهران اصرار داشته قطعنامه شورای حکام هم علیه ایران تصویب شود. خوب حالا این اتفاق چه نتیجه‌ای داشته؟ آیا آن‌ها به هدف اصلی که فشار وارد آوردن به تهران برای عقب‌نشینی بود رسیدند یا شرایط پیچیده‌تر شد و آن‌ها انتظار این وضعیت و واکنش ایران را به کیفیتی که دیدیم، نداشتند؟
 من ابتدا می‌خواهم یک نتیجه کلی از این اتفاق استخراج‌کنم. اینکه قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی عملاً دیپلماسی برجام را به سمت نوعی از جنگ سرد هسته‌ای سوق داد.
کم‌سابقه دارد یک مسیر و توافق دیپلماتیک در چنین سطحی، به‌یک‌باره تغییر مسیر داده و به یک جنگ سرد در ابعاد فنی هسته‌ای تبدیل شود. دلیلش هم این بود که آنچه ایرانی‌ها بحق در مورد سیاسی بودن رفتار آژانس در این سال‌ها و ادوار مختلف مطرح می‌کردند و به آن اعتراض داشتند، در این ماجرا به اوج نمود خودش رسید و آقای گروسی کاملاً از حیطه فنی خارج شد و در مسیر همراهی با یک پروژه سیاسی که از خارج به آژانس دیکته شد، قرار گرفت و آشکارا هم این نقش را ایفا کرد.
او حتی ابایی از این نداشت که پیش از جلسه شورای حکام و ارائه این قطعنامه به اسرائیل برود و با مقامات رژیم صهیونیستی که طراح این پروژه بودند، درباره فشار بر ایران رایزنی کند، درحالی‌که اسرائیل عضو ان‌پی‌تی نیست و هیچ تعهدی را قبول نکرده و تسلیحات اتمی دارد، اما مدیرکل آژانس هیچ اشاره‌ای به ۲۰۰ بمب اتمی اسرائیل و فعالیت‌های غیرقانونی این رژیم نکرد و اهمیتی هم به ضربه‌ای که به حیثیت آژانس وارد شد، نداد.
در مقابل اما او برای ادعاهایی که علیه ایران مطرح نمود، به اسناد جاسوسی و بی‌ اعتبار اسرائیلی‌ها استناد نمود که خلاف مقررات آژانس است و بر مبنای آن جمهوری اسلامی ایران را به پنهان‌کاری و فعالیت‌های غیرقانونی متهم نمود تا مسیر تصویب قطعنامه در شورای حکام علیه کشورمان هموار شود.
البته قبل از آن‌هم آقای گروسی به کنگره آمریکا و مجلس اروپا رفت و گزارش‌های خالی از واقعیتی را ارائه داد، بی‌آنکه حتی اشاره‌ای به همکاری‌های گسترده ایران و توافق پنجم مارس که در تهران با سازمان انرژی اتمی ایران امضا کرد و پاسخ‌های مشروح تهران به سؤالات آژانس، داشته باشد و عملاً به‌جای اینکه جاده‌صاف‌کن فنی احیای برجام باشد، به بازیگر لابی ضد برجام بدل شد.
همزمان ما می‌بینیم صهیونیست‌ها اقدامات ایذایی بی‌سابقه‌ای را علیه ایران آغاز کرده‌اند و آن‌ها پنهان هم نمی‌کنند و در مواردی خرابکاری‌ها حملات تخریبی، جاسوسی و... خود را صراحتاً نیز تأیید می‌کنند و می‌پذیرند.
در چنین موقعیتی جمهوری اسلامی ایران نمی‌توانست ساکت بماند و اقدامات متقابل ازجمله خاموش کردن برخی دوربین‌های فرا پادمانی و تجهیزات نظارت و اندازه‌گیری غنی‌سازی که داوطلبانه انجام می‌شد را انجام داد که وضعیت همکاری ما را با آژانس به‌طور کامل به قبل از برجام بازگرداند، با این تفاوت که ما حالا هم از سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر برخورداریم و آن‌ها را به‌کار گرفته‌ایم و هم سطح غنی‌سازی ما بالاتر است و به ۶۰ درصد رسیده است. 
در این وضعیت، شرایط به نحوی شکننده و حساس است که ممکن است با یک اقدام ایذایی دیگر رژیم صهیونیستی یا خطای طرف‌های مقابل ما، جمهوری اسلامی ایران تصمیم بگیرد پاسخ‌های بسیار جدی‌تر و مهم‌تری را به این حرکت‌های مخرب طرف مقابل بدهد که شرایط را کاملاً متفاوت خواهد کرد.
تداوم اقدامات نظامی و خرابکارانه رژیم صهیونیستی ممکن است طرفداران خروج ایران از ان‌پی‌تی و رفتن به سمت بازدارندگی هسته‌ای را تقویت کند. در چنین شرایطی ما به‌طور طبیعی شاهد خواهیم بود روسیه و چین هم بازی دوگانه‌ای را با توجه به بحران اوکراین و درگیری و تخاصم جدی با جهان غرب در پیش خواهند گرفت.
با همه این  شرایط من معتقدم یک راهکار وجود دارد و آن فاصله دادن میز برجام از بازی‌های سیاسی اروپایی‌ها و واردکردن پارامترهای مورد خواست رژیم صهیونیستی توسط این کشورهاست. در این صورت امکان خلوت کردن میز برجام و مذاکره بین ایران و آمریکا در صورت پذیرش درخواست‌ها و پیشنهادهای منطقی جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات وین وجود دارد.
متن نهایی احیای برجام در وین از تطبیق و همرسانی دو متن پیشنهادی تهران و واشنگتن به‌دست‌آمده، درنتیجه من معتقدم در سیر تحولاتی که در هفته‌های اخیر رخ داد و به قطعنامه شورای حکام منجر شد، نوعی بازی بر هم زدن از سوی اروپایی‌ها و اسرائیلی‌ها بود. 

یعنی اروپایی‌ها نمی‌خواهند این توافق امضا شود؟ دلیلش چیست، اگر هم هدفشان اعمال فشار بر ایران برای گرفتن امتیاز یا عقب‌نشینی تهران بود آیا پیش‌بینی واکنش سنگین و جدی جمهوری اسلامی ایران را نمی‌کردند؟
 در سال ۲۰۱۵ دولت روحانی برجام را با آمریکا مذاکره کرد و این‌یک توافق میان ایران و آمریکا شد. اروپایی‌ها از ابتدا نقش میانجی را ایفا می‌کردند. اما با امضای توافق اروپایی‌ها برای خودشان منافع برجامی تعریف کردند و سر سفره برجام آمدند. صهیونیست‌ها هم از کانال اروپایی‌ها اعمال فشار برای واردکردن خواسته‌ها و نکاتشان به برجام را شروع کردند و با پیشرفت مذاکرات برجام خودشان را به آمریکایی‌ها تحمیل نمودند.
رژیم‌های مرتجع عرب هم که برای موفق نشدن برجام به کشورهای غربی امتیاز دادند هنوز از غربی‌ها مطالبه‌گرند. بنابراین من معتقدم تا میز برجام از منافع غیر برجامی پاک و میز مذاکره خلوت نشود، کماکان امکان رسیدن به توافق  بسیار دشوار است.
در شرایط موجود نگاه هزینه فایده‌ای به برجام در ایران نیز متفاوت شده و همان‌طور که اشاره کردم موضع منتقدان برجام تقویت و در آمریکا هم شعار احیای برجامِ بایدن جای خودش را به راهبرد مهار ایران و تداوم سیاست فشار حداکثری داده که در این راهبرد یکی از مباحث، احیای برجام است.

آقای گوترش دبیر کل سازمان ملل در گفت‌وگو با وزیر خارجه ما مدعی شد قطعنامه اخیر شورای حکام توصیه‌ای است یا آن‌گونه که آقای امیرعبداللهیان به‌تازگی افشا کرد دولت بایدن باوجود پذیرش آخرین پیشنهاد و ابتکار ایران مدعی شده قطعنامه ارائه‌شده خالی از محتواست و بر ارائه و تصویب آن تأکید کرده است. اما آیا واقعاً این قطعنامه تبعاتی ندارد و توصیه‌ای است، آن‌هم درحالی‌که سه ماه دیگر دبیر کل باید گزارش دیگری در مورد همکاری ایران در موضوع مطالعات ادعایی ارائه بدهد که می‌تواند زمینه ارجاع پرونده ما به شورای امنیت را فراهم کند؟
 در اینکه قطعنامه ارائه‌شده خالی از محتواست و هیچ مبنای فنی ندارد، شکی نیست. این‌یک اقدام کاملاً سیاسی بود و اگر قرار باشد سه ماه دیگر آقای گروسی با یک گزارش غیرواقعی و سیاسی دیگر زمینه ارجاع پرونده ما را به شورای امنیت فراهم کند، ولو اینکه این اتفاق از مسیر شورای حکام هم نیفتد و اروپایی‌ها به سمت اسنپ‌بک بروند، حداقل اقدام ایران آغاز غنی‌سازی ۹۰ درصد خواهد بود.
همه طرف‌های برجام امروز به این امر واقف‌اند که توانایی هسته‌ای ایران قابل‌مقایسه با زمان آغاز این مناقشه نیست. آن زمان با ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و اعمال تحریم‌ها ما بازنده بودیم، اما حالا اگر تا سه ماه دیگر توافقی حاصل نشود و آمریکایی‌ها بخواهند دوباره به سمت شورای امنیت بروند و شرایط را به برخورد نزدیک کنند، بازنده این بازی آمریکایی‌ها خواهند بود که باید پاسخگوی تبعات سنگین این ماجراجویی باشند.
گروسی هم دیدیم پس از واکنش ایران به قطعنامه اخیر و جمع‌آوری دوربین‌های نظارتی فرا پادمانی فوری اعلام کرد مایل است هرچه سریع‌تر برای مذاکره با مقامات کشورمان به تهران بیاید تا شاید بتواند وضعیت آشفته موجود را مدیریت کند؛ زیرا می‌داند چه لطمه بزرگی هم به اعتبار آژانس و هم به حیثیت خودش واردشده است.
تا پیش‌ازاین ما شاهد نفوذ و به‌کارگیری نیروهای رده دوم و سوم آژانس مثل بازرسان و کارشناسان و درنهایت معاونان این نهاد بین‌المللی برای کارشکنی در مأموریت فنی آژانس و تأثیرگذاری بر گزارش‌های مدیرکل بودیم، اما برای اولین بار در دوره مدیریت گروسی بود که نفر اول آژانس این‌گونه آشکارا وارد یک پروژه سیاسی شد و در نقش مأمور نیروهای بیرون از سازمان ایفای نقش کرد.
بنابراین نگاه تردیدآمیز ایران به آژانس کاملاً با حقانیت حداقل در افکار عمومی بین‌المللی همراه خواهد بود و یک شکست و رسوایی بزرگ و تاریخی در کارنامه کاری رافائل گروسی ثبت و ضبط شد که تنها راه فرار از آن این است که در گزارش بعدی تلاش کند این خطا را جبران کند. اگر تا آن زمان توافقی در وین به دست نیاید، گروسی بازنده و مهره سوخته این پروژه می‌شود.
 

برچسب‌ها