استادیار دانشگاه علوم اسلامی رضوی گفت: مادامی که شخصی مانند مامون قدرت طلب بوده وبه جای کسب رضایت الهی، دنبال هوی و هوس خود باشد در معرض سقوط هم هست. یک قدرت طلب بی ایمان درواقع همان فرعون است با قدرت و امکانات متفاوت.

شهادت امام رضا(ع) حاصل قدرت منهای دیانت است

حجت الاسلام والمسلمین دکترمحمدمیرزایی در خصوص دلایل شهادت امام رضا(ع) توسط مامون در گفتگو با خبرنگار قدس آنلاین، اظهار کرد: مامون در ابتدا با چند هدف ثامن الحجج(ع) را به خراسان کشاند. یکی از این عوامل کنترل قیامهای علویان در جای جای نقاط جهان اسلام آنروز بود.

وی ادامه داد: علویان در آن دوره یا مستقیم و یا به صورت غیرمستقیم و یا بدلیل هواداری، از حضرت رضا(ع) حرف شنوی داشتند و به همین دلیل بیشتر قیامها در بغداد و یا حجاز رخ می داد. مامون برای اینکه بتواند قیام ها را کنترل کند امام را به سمت مرو فرا خواند. همچنین با تحمیل ولایتعهدی به دنبال رسیدن به هدف خود بود. او می خواست امام(ع) در کنارش باشد تا هم اشراف بر کارهای امام و هم اشراف بر قیامهای علویان داشته باشد.  

حجت الاسلام میرزایی خاطرنشان کرد: نکته دیگر این است که مامون دوراز مرکز اصلی و استقرار عباسیان بود. مقر اصلی حکومت عباسی در بغداد بود اما مامون در مرو حضور داشت. او می خواست با ظاهرسازی در احترام گذاشتن به امام(ع)، بین علویان و دوستداران ایشان در دیگر نقاط دنیای اسلامی آن زمان طرفدار پیدا کند.  

وی یادآورشد: در واقع مامون پایگاهی در دل عباسیان نداشت. وقتی او برادرش امین را که عملا خلیفه بود از پای درآورد باعث شد که عباسیان او را خیلی از جنس خود نداسته و موافقش نباشند. بویژه اینکه مادر مامون ایرانی بود. از این جهت مامون می خواست غربتی که بین عباسیان دارد را با پیدا کردن طرفداران دیگربرطرف نماید و پایه های حکومت خود را اینگونه محمکمتر کند.

وی با اشاره به این موضوع که مامون وقتی امام رضا(ع) را به این منطقه آورد و ولایتعهدی را به ایشان تحمیل کرد متوجه شد که خواسته ها و نیاتش برآورده نمی شود ابراز داشت: عملا حضرت رضا(ع) با حرکات حساب شده و نحوه هوشمندانه پذیرش ولایتعهدی اجازه ندادند، مامون به خواسته هایش برسد.

وی اضافه کرد: مامون پس از مدتی فهمید که خواسته هایش برآوده نخواهد شد. با مدیریتی که امام رضا(ع) بر امور و مسایل داشتند عملا محبوبیت ایشان پیش مردم دوچندان گردید و مامون نیز بیش از پیش منفور شد. همچنین  این خلیفه عباسی به این نتیجه رسید که مرو منطقه خوبی برای حکمرانی او نیست. لذا تصمیم گرفت هم مقر حاکمیت را به بغداد بگرداند و هم امام را از سرراه نیات پلید خود بردارد.

وی مطرح کرد: مامون نمی خواست زحمات چندساله و عوامفریبی اش در خراسان و جمع آوری تعدادی طرفدار از بین برود. به همین دلیل امام را در برگشت به بغداد با خود همراه کرد و دور از چشم مردم ایشان را مسموم کرده و بعد برایشان عزاداری هم نمود تا خود را از کشته شدن ایشان مبری کند.

دکتر میرزایی عنوان کرد: مثل معروفی هست که می گوید سیاست حتی پدر و مادر را هم نمی شناسد. مامون یکی از عالمترین خلفای بنی عباس بوده و برخی چیزها را قبول داشت اما باید دانست که هرکه به دنبال رسیدن به هوی و هوس خود و دستیابی به قدرت بدون توجه به رضایت خالق باشد، به چاه ضلالت خواهد افتاد.

وی در پاسخ به این سوال که چرا مامون، حضرت را با خود به بغداد نبرد و تصمیم گرفت ایشان را به شهادت برساند، گفت: مامون در بغداد و بین عباسیان نمی توانست آنگونه که درمرو حکمرانی وتدبیر می کرده است رفتار کند. عباسیان نه می توانستند محبت خلیفه به علویان را بپذیرند و نه موافق حضور امام در حکومت بودند. به همین دلیل مامون سعی کرد برای جلب رضایت عباسیان در بغداد شیوه رفتاری اش را عوض کند.

این کارشناس علوم اسلامی بیان داشت: وقتی در دنیای سیاست و قدرتی که از شرف وانسانیت و دیانت تهی باشد کسی به جاه و مقام برسد، به یقین هر عامل و فردی حتی امام معصوم(ع) را هم که در مقابل قدرتیابی بیشتر او مانع باشد را از سرراه خود خواهد برداشت.

وی در توضیج بیشتر به نقل داستان جلسه ای پرداخت که هارون الرشید دستور داده بود امام موسی کاظم(ع) را با شدت و حدت به دربار او احضار کنند و ادامه داد: امام کاظم(ع) وقتی وارد مجلس هارون می شود توضیحات و صحبت هایی انجام می دهد که هارون را کاملا رام و آرام می کند. مامون در این مجلس حضور داشته ونظاره گر ماجرا بوده است. پس از خروج امام از مجلس، مامون از پدرش علت عصبانیت ابتدایی و آرامش و بدرقه آخر را می پرسد.

وی افزود: هارون به او می گوید واقعیت این است که حق با این خاندان است و ما آن را تصاحب کرده ایم. مامون با شور و حال جوانی که داشته می پرسد که اگر حق از آنهاست چرا تحویلشان نمی دهی؟ هارون می گوید خودت راتصورکن، برایم بسیار عزیز هستی و نمی خواهم کمترین آسیبی به تو برسد اما اگر روزی در مقابل قدرت من قدعلم کنی و قدرت طلب شوی، تو را از سرراه برخواهم داشت.

وی در پایان متذکرشد: خصوصیت قدرت طلبی و سیاست خواهی منهای دیانت و اخلاق همین است که حتی عزیزترین افراد هم در صورت لزوم حذف خواهند شد. فرق نمی کند پیشینه انسان چه بوده است. مادامی که قدرت طلب بوده وبه جای کسب رضایت الهی، دنبال هوی و هوس خود باشد در معرض سقوط هم هست. یک قدرت طلب بی ایمان درواقع همان فرعون است با قدرت و امکانات متفاوت.

انتهای پیام/

برچسب‌ها