محمد حسن زورق استاد تاریخ اسلام می‌گوید: امام صادق(ع) توانستند یک دانشگاه بزرگ تأسیس کنند که در آن هم علوم طبیعی و هم علوم مربوط به الهیات، مذهب، دین و اسلام‌شناسی تدریس می‌شد.

واکنش عباسیان به تأسیس دانشگاه بزرگ علمی امام صادق(ع) چه بود؟

قدس آنلاین: امام صادق(ع) پیشوای شیعه در احیا و انتشار حقیقت اسلام نقش مهمی دارد؛ در مباحث تربیتی ـ اخلاقی مانند سایر موضوعات، تعالیم ارزنده بسیار به وسیله آن حضرت و شاگردانش آشکار و منتشر شد. ایشان بدون آنکه اصطلاحات مشکل حکمت عملی را به کار برد و در تنگنای استدلال خشک برهانی قرار گیرد با استمداد از مکتب وحی، حقایق اخلاقی را به طور روشن و واضح بیان می‌فرمایند.
 
حضرت امام صادق(ع) در تمامی صفات حسنه و سجایای اخلاقی مانند آبای خود سرآمد روزگار و منحصر به فرد بوده و اصولاً وجود امام مستلزم دارا بودن تمام فضائل نفسانی از علم، حلم، زهد، شهامت و سایر خصال ستوده است به طوری که تاریخ اسلام نشان می دهد حضرتش در مکارم اخلاق بی‌نظیر و آوازه شهرتش به تمام نقاط عالم اسلامی رسیده است.
 
به مناسبت فرارسیدن سالروز ولادت رئیس مکتب جعفری که در همه علوم دانشمند و عالم بود، با محمد حسن زورق، نویسنده، استاد دانشگاه و معاون سیاسی اسبق صدا و سیما در رابطه با اصول کلامی و اعتقادی مکتب امام صادق(ع) و مکتوباتی که از آن دوران بجامانده به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که شرح آن را در ذیل می‌خوانید.
 
با توجه به اینکه خاستگاه تمدن و فرهنگ اسلامی مکتب اهل بیت(ع) بوده است، بر این اساس درک نقش آن حضرت در احیاء و شکوفایی تمدن اسلامی بسیار ضروری است در باره این موضوع توضیح دهید.
در زمان امام صادق(ع) موقعیت ویژه‌ای پیش آمد، ما می‌دانیم که امام حسین(ع) بذر آگاهی و آزادی را در جهان اسلام با جانفشانی شگفت‌انگیز خود پاشیدند و بعدها این بذر ثمر داد و سبب حرکت‌های آزادی‌خواهانه علیه امویان شد و زمینه داشت آماده می‌شد که مجدداً شرایطی پیش آید که نظام سیاسی امامت در دنیای اسلام مستقر شود که این بار بجای امویان، عباسیان به اسلام خیانت کردند و با شعار«الرضا من آل رسول» مردم را به سمت خود دعوت کردند و با امویان جنگیدند و بقایای امویان به سمت شبه جزیره هیبری (جایی که الان اسپانیا و پرتغال است) فرار کردند و نظام دو قطبی مسلمان ـ مسیحی ایجاد کردند و بنیانگذاران مسیحیت جدید یا همان مسیحیت صهیونیستی شدند.
 
آنچه معروف است، امام صادق(ع) بیش از چهارهزار نفر شاگرد تربیت کرده‌اند. آیا همه این شاگردان در رشته‌های اسلامی پرورش یافته‌اند یا در رشته‌های تجربی هم ایشان شاگردی داشته‌اند؟
چون عباسیان با شعار «الرضا من آل رسول» روی کار آمده بودند، نمی‌توانستند از ابتدا شمشیر را در مقابل اهل بیت پیغمبر(ص) از رو ببندند و ناگزیر بودند که بیشتر به آن چیزی متکی باشند که امروز قدرت نرم گفته می‌شود. امام باقر و امام صادق(ع) فرصتی برای نشان دادن مذهب پیغمبر(ص) به مسلمانان جهان پیدا کردند و بعد از مدتی که اجازه نمی‌دادند تعالیم حضرت رسول(ص) درمورد نظام سیاسی امامت در جامعه منتشر شود، امام باقر و امام صادق(ع) فرصتی پیدا کردند و تعداد احادیثی که از امام صادق(ع) نقل شده اگر با سایر امامان مقایسه کنید دو تا سه برابر بیشتر است. این فرصت استثنایی بود و بنی‌عباس هم نمی‌توانستند مستقیماً جلوی تعلیمات امام صادق(ع) را بگیرند و امام صادق(ع) توانستند یک دانشگاه بزرگ تأسیس کنند که در آن هم علوم طبیعی و هم علوم مربوط به الهیات، مذهب، دین و اسلام‌شناسی تدریس می‌شد و علوم طبیعی به این معنی نیست که مدرس علوم طبیعی باشد، اما منظور این است که در بین شاگردان امام صادق(ع) افرادی پیدا شدند که در علوم طبیعی هم سرآمد بودند به عنوان مثال جابربن حیان، مؤسس و مدرس علم شیمی معدنی است و تمامی قوانین علم شیمی معدنی را در بیش از ۵۰ جلد کتاب و مقاله که از خود بجای گذاشته تدوین کرده است.
 
در مقابل این حرکت امام صادق(ع)، بنی‌عباس روی به قدرت نرم آوردند و اولین کاری که کردند این بود که سعی کردند محدثین خوش‌نامی را که زمینه اجتماعی دارند، ولی به دلیل مسائل سیاسی و امنیتی آن طور خطرپذیر نیستند که از نظام سیاسی امامت حمایت کنند، بیشتر تقویت کنند که یکی از آنها ابوحنیفه است. او دو سال شاگرد امام صادق(ع) بوده و از وی نقل شده که گفته اگر آن دو سال آموختن در مکتب امام صادق(ع) نبود هلاک شده بودم. البته او از طرفداران خلافت نیست و در زندان هارون‌الرشید جان سپرده است، یعنی از کسانی بوده که به اهل بیت(ع) ارادت داشته اما در انتخاب بین امام صادق(ع) که مثل همه امامان صریحاً امامت خود را ابراز کرده و فلسفه سیاسی امامت را تبیین می‌کردند و ابوحنیفه که در این زمینه سکوت کرده بود، طبیعتاً قدرت حاکم، طرف ابوحنیفه را گرفت.
 
افراد دیگری که در دوران استفاده از قدرت نرم می‌توان از آنها نام برد، مالک‌بن انس و شافعی هستند که این افراد از ارادتمندان اهل بیت(ع) هستند و مخالفت‌هایی با نظام سیاست داشتند و در مواردی به وسیله نظام خلافت مورد بی‌مهری قرار گرفتند اما رسماً از امامت حمایت نکردند و مؤسسان مذاهب اهل جماعت شدند که شافعی‌ها، حنفی‌ها و علوی‌ها پیرو این سه محدث هستند، ولی شیعیان کسانی هستند که از مکتب امامت حمایت کردند.
 
یکی از اتفافات بسیار برجسته‌ای که سرآغازش را می‌توان در این دوره دانست آغاز نهضت ترجمه است. این نهضت چگونه شروع شد و چه دستاوردهایی داشت؟
اقدام دیگر عباسیان که از زمان امام صادق(ع) شروع شد، نهضت ترجمه بود. این نهضت از قبل توسط امویان شروع شده بود، ولی عباسیان به آن دامن زدند و سعی کردند آثار یونان باستان را ترجمه کنند چون در آثار یونان باستان صریحاً از اشرافیت و برده‌داری حمایت شده بود. به عنوان مثال ارسطو معتقد بود که برده‌ها برده به دنیا می‌آیند و بردگی سزاوارشان است و می‌خواستند این آموزه‌ها را در مقابل تعالیم اسلام که قرآن با صراحت می‌گوید: «یک برده مؤمن بافضیلت‌تر از یک فرد آزاده غیر مؤمن است» استفاده کنند و بدین ترتیب، نهضت ترجمه یکی از پایه‌های رونق تمدن در عصر عباسی شد.

مناظرات بین ادیانی هم از اموری بود که در این دوره رواج داشت. در این باره توضیح دهید.
یکی از محورهایی که عباسیان در مقابل امامان استفاده کردند، برگزاری مناظرات بین ادیانی است که در زمان مأمون به امید اینکه بتوانند امام رضا(ع) را در این مناظرات شکست دهند، برگزار می‌کردند و در تمام این مناظرات، امام رضا(ع) بر اساس مبانی فکری طرف‌های مناظره یعنی اگر یهودی بودند براساس تورات و اگر مسیحی بودند بر اساس انجیل و اگر زرتشتی بودند بر اساس تعالیمی که داشتند حقیقت اسلام را روشن می‌کردند و ناچار مأمون دست از قدرت نرم کشید و رو به قدرت سخت آورد و از آن به بعد شروع به زندانی کردن امامان کردند.
 


چرا به امام جعفر صادق (ع) رئیس مذهب تشیع می‌گویند؟
رئیس مذهب شیعه، حضرت رسول(ص) هستند و امام صادق(ع) مذهب حضرت رسول(ص) را مثل دیگر امامان اعلام کردند، اما شرایط و مجال امام صادق(ع) به گونه‌ای بود که مردم بیشتر توانستند از محضر ایشان استفاده کنند وگرنه امام صادق(ع) مذهب جدید تأسیس نکردند و همه پیرو مذهب حضرت رسول(ص) هستند.
 
بیشترین تبیین از مذهب پیغمبر(ص) از سوی امام صادق(ع) صورت گرفته از سویی این نظریه که گفته می‌شود باید پیرو یکی از چهار مذهب حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی بود تا به سعادت رسید محل سؤال است، چون مذهبی مثل حنبلی، مذهبی است که صریحاً اعلام می‌کند که باید از حاکم تبعیت کرد ولو کافر باشد. حقیقت این است که راه نجات در تبعیت از مذهب پیغمبر(ص) است. خداوند یک سیستم و سازه برای ما ایجاد کرده که مطمئن شویم مذهب پیغمبر(ص) کدام مذهب است و آن سازه عصمت در میان معصومین است و عصمت معصومین یک بحث کلامی نیست، بلکه بحث تاریخی و عینی است و معصومین هستند که مذهب پیغمبر(ص) را برای ما روشن کردند و امام صادق(ع) بیشترین فرصت را در بین امامان برای تبیین مذهب پیغمبر(ص) پیدا کردند.
 
بر اساس اطلاعات موجود، بیش از چهارصد کتاب توسط امام صادق(ع) و چهار هزار کتاب توسط اصحاب آن حضرت نوشته شده است، اما متأسفانه کتاب‌های امام صادق(ع) مفقود و در دوره‌های مختلف توسط جریان‌های ضد شیعه از بین رفته است. چقدر جای تأسف است که مرحوم صدوق در «من لایحضر الفقیه» می‌گوید دستخط ائمه(ع) نزد من موجود است، ولی بر اثر بی دقتی و اهمال، اینها از بین رفته و به ما نرسیدند. لطفاً درباره چند کتابی که اینک وجود دارد و به حضرت امام صادق(ع) نسبت داده شده است توضیح دهید.
حدود ۷۰۰ سال یک اختناق سیاسی شدید بر دنیای اسلام حاکم بود و اصولاً اولین اقدامی که به وسیله حضرت رسول(ص) برای نجات انسان و بشریت صورت گرفت این بود که دو نعمت آزادی و عدالت به بشریت اهدا شود و آزادی به این معنی است که بین انسان به عنوان یک موجود ممکن و محدود و یک استعداد بالقوه و خدا به عنوان وجود مطلق هیچ مانع سیاسی و فرهنگی و اقتصادی نباید وجود داشته باشد. تعریفی که غربی‌ها از آزادی می‌کنند تعریف بی‌مفهومی است. غربی‌ها می‌گویند هرفرد آزاد است هرکار که خواست انجام دهد در صورتی که به دیگران ضرری نرساند در حالیکه که انسان، یک موجود اجتماعی است. مثلاً اگر یک مرد خودکشی کند، چند حفره در جامعه ایجاد می‌شود، چند نقش پدری، پسری، همسری و همکاری از بین می‌رود، بنابراین نمی‌شود گفت آزادی خود را بکشی و هر بلایی سر دیگران آمد مهم نیست. از نظر اسلام اگر فردی به خودش ضرر برساند که آن ضرر آگاهانه باشد، باز هم نزد خدا مسئول است چه برسد که بازتاب اجتماعی داشته باشد.
 
تعریفی که اسلام از آزادی دارد این است که بین انسان و خدا نباید مانعی وجود داشته باشد و این اولین هدیه اسلام به بشریت بود و جامعه مدینه جامعه آزاد بود و مردم از حقوق اساسی خودشان برخوردار بودند. در زمان حضرت علی(ع) خوارج در مسجد کوفه حاضر می‌شدند و به حضرت علی(ع) ناسزا می‌گفتند و از ایشان حقوق می‌گرفتند و حضرت علی(ع) می‌گفتند تا شما دست به شمشیر نبردید ما حقوق شما را پرداخت می‌کنیم، ولو اینکه شب و روز ناسزا بگویید و این حد از آزادی وجود داشت، ولی نظام خلافت تا این حد از آزادی را تاب نیاورد و هرکس که از اهل بیت(ع) اسمی به میان می‌آورد سرکوب می‌شد.
 
دومین نعمت عدالت است؛ اسلام بشدت طرفدار حقوق مظلومین و مستضعفین است که در دوران خلافت این موضوع نیز نادیده گرفته شد. امامان می‌خواستند این دو نعمت در جامعه محفوظ بماند و حضرت امام صادق(ع) در راه احیای این دو هدیه الهی به جامعه اسلامی کوشش کردند و موفق بودند و توانستند این جریان آزادی‌خواهانه و مقاومت اسلامی را در تاریخ حفظ کنند و گسترش دهند.
 


 
لطفاً در رابطه با آثاری که درمورد سیره تمدن‌سازی و هدایت‌گری امام صادق(ع) تألیف کرده‌اید، توضیح دهید.
کتابی با عنوان «انتظار تاریخ» تألیف کرده‌ام که در رابطه با مواردی که در این گفت‌وگو ذکر شد در کتاب مذکور به طور مفصل آمده و توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شده است. کتاب دیگری با عنوان «اسلام و سکولاریزم از آغاز تا امروز» تألیف کرده‌ام که به وسیله دفتر نشر فرهنگ اسلامی چاپ شده و بخشی از کتاب هم مربوط به دوران امام صادق(ع) است و کتابی نیز با عنوان «نخستین رویارویی اسلام و سکولاریزم» تألیف کرده‌ام که به همت انتشارات هرمس در ۱۱۰ صفحه چاپ شده که توصیه می‌کنم علاقه‌مندان که می‌خواهند متوجه شوند چه اتفاقاتی در تاریخ اسلام رخ داده به این کتاب مراجعه کنند.

انتهای پیام/

منبع: خبرگزاری کتاب ایران

برچسب‌ها