آرش شفاعی: امروز، روز بزرگداشت مردی است که نه تنها بخش مهمی از پژوهش های ریاضی در دوران طلایی تمدن اسلامی و تقویم و گاه شماری ایرانی، مدیون اوست، خدمات بزرگی نیز به فرهنگ و ادب ایران زمین کرده است.

خیام رباعی را پرورد و به نسل های بعد هدیه داد


امروز را روز بزرگداشت حکیم عمر خیام نیشابوری نامگذاری کرده اند. خیام از شگفتی های فرهنگ پارسی است. دست کم از جنبه هنر شاعری اگر به آثار و سروده هایش بنگریم، خیام شگفت آور است چرا که با اندک سروده هایی که از او به جای مانده است توانسته به شهرتی چنان شگفت آور و جهانی دست یابد که کمتر شاعری که تمام عمر و هنر خود را صرف سرودن شعر کرده باشد، به آن دست یافته است.
این مسأله که بخش مهمی از شهرت جهانی خیام مدیون کارعاشقانه ای است که فیتزجرالد برای ترجمه رباعیات وی انجام داده است، البته نکته درست و دقیقی است اما از یاد نبریم کار مترجم انگلیسی بر مبنای متنی بوده است که ظرفیت ها و ظرافت های بی شمارش، آن را در سطح برترین آثار ادبی جهان بشریت قرار داده است.
درباره دلیل این ماندگاری بی مانند و اصولاً شناخت راز بی همتای شاعری خیام که امروز شهرتش مرزهای جغرافیایی را درنوردیده است بسیار گفته اند و شنیده ایم. باز هم خواهند گفت و خواهیم شنید اما راز ماندگاری شاعری با تنها چند شعر کوتاه همچنان باقی است.
نکته ای که در این فرصت و به مناسبت روز بزرگداشت خیام بزرگ، بر آن تأمل خواهیم کرد خدمتی است که خیام علاوه بر مضمون های اندیشمندانه اش به شعر فارسی کرده است، خدمتی که در فرم و صورت شعر اتفاق افتاده است .

قالبی ایرانی
رباعی قالبی است ایرانی، به شهادت آنچه نظامی عروضی در چهارمقاله اش نوشته، بهره مندی ای است که ایرانیان از امکانات جدیدی که عروض عربی در اختیارشان قرار داده بود و تلفیق آن با سنت های ادبی پیش از اسلام. بیرون کشیدن قالبی شعری با وزنی خاص و فرمی تعیین شده، نشان دهنده هوش ایرانیان در بهره مندی از فرصت های تازه و خلق امکانات جدید از دل امکانات پیشین است.
رباعی از همان ابتدا فرصتی برای سرودن شعری بود با تکانه های حسی و فکری شدید؛ در کوتاه ترین فرصت و با کمترین امکانات شاعر، پس از ایجاد یک فضاسازی مناسب، با ارایه مهم ترین و تکان دهنده ترین بخش از حرفش، ضربه مستقیم و تعیین کننده شعر را در پایان این اثر کوتاه به وی وارد می کند. این قالب، برای شاعرانی که علاقه داشتند حرف هایشان را موجز اما تکان دهنده بیان کنند، پیشنهاد مناسبی بود و خیام نیز همه توجه شاعری خود را به این قالب معطوف کرد.
اما این که چرا خیام تنها رباعی سرا بود نیز مسأله قابل توجهی است. اگر بپذیریم که خیام ریاضیدان و منجم با خیام شاعر یکی بوده اند ( که قراین غالب این نظر را تأیید می کند) باید پذیرفت زبانی که خیام به آن عادت داشته و با آن سر و کار داشته است، زبانی علمی و ریاضی بوده است.
زبانی که در آن استعاره و پوشیده گویی و دراز گویی راهی ندارد. دانشمند بخصوص دانشمند ریاضیدان استدلالش را در زبانی که برای اهل فن کاملاً روشن است بیان می کند و بعد حکمی را ثابت می کند .
به همین دلیل خیام عادت به زیاده گویی و تنیدن در آرایه ها و اصطلاحات ادبی و شعری نداشته است. زبان شعری او صریح، روشن و بدور از بازی های زبانی و ابهام و ایهام است؛ برای اینچنین شاعری که به زیاده گویی عادت ندارد چه قالبی بهتر و راحت تر از رباعی؟
نکته دیگر این است که خیام هیچ وقت، ادعای شاعری نداشته و شاعری را به عنوان امری تفننی در کنار اشتغالات دیگر خود پیش می برده برای همین فرصت سرودن شعرهای طولانی و پر آب و تاب نداشته است. او گاه احساس می کرده حرف هایی برای گفتن دارد که از جنس احساس و اندیشه توامان است و برای بازگو کردن آن ها فرصت چندانی نیز نداشته است پس باز هم قالبی کوتاه که در آن دست و پای شعر زود جمع شود، بهترین انتخاب بوده است.
باز از سویی دیگر رباعی به دلیل ایجاز و ضربه زدن در پایان متن، ماهیتاً با حرف هایی که خیام در سر داشته است، نزدیکی داشته و می توانسته است حرف های تامل آفرین و تکان دهنده خیام را به بهترین شکل به مخاطبانش منتقل کند.
به هر روی، خیام توانست قالبی جوان را با اندیشه توانمند و مستحکم خود، فربه و توانمند کند و آن را به شاعران قرن ها و نسل های پس از خود بسپارد. قالبی که امروز نیز با همه تحولات و تطوراتی که در ادبیات و شعر فارسی روی داده است همچنان یکی از زنده ترین شکل های شعرماست.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.