او هدف از عکاسی را دو نکته مهم در زندگیاش میداند. ابتدا رونمایی از بهترین عکسهایش در محافل خیرین تا با فروش آن بتواند سهمی در این راه داشته باشد و دوم ثبت مناظری که مردم کمتر به آن دسترسی دارند و هدیه این منظرهها به علاقهمندان طبیعت. «مهدی پوراکبر» هنر عکاسی را مانند سایر هنرها، عشق و علاقه یک هنرمند میداند. گفتوگو با او را میخوانید.
در رشته تجهیزات پزشکی، مدرس امداد و نجات و کوهنوردی و سرانجام عکاسی، چقدر این تجربهها در نگاه حرفهای عکاسی شما تأثیرگذار است؟
عکاسی حرفهای من با سفر به آفریقا و صعود به قله کلیمانجارو شروع شد که انگیزه بسیار قوی بود که سبب شد به صورت حرفهای این هنر را پیگیری کنم و در این راستا دو اصل را از همان زمان مدنظر قرار دادم تا بتوانم پیشرفت کنم. ابتدا انجام عکاسی با علم و دانش و دوم کسب تجربه با تمرین و دلسرد نشدن. به هر حال ژانر عکاسی من طبیعت است و به خاطر کوهنوردی و طبیعت گردی سعی کردم، مناظری را که مردم کمتر به آنها دسترسی دارند، ثبت کنم. تحصیلات من در امداد و نجات کمک زیادی به من کرد، از سویی در کوهنوردی هم بحث امداد و نجات کارآیی فراوانی دارد و حاصل آن، حضور مداوم در طبیعت را برایم به همراه داشت که زمینه عکاسی را به زیبایی هر چه تمامتر برایم مهیا کرد.
آیا دورههای تخصصی درخصوص عکاسی حرفهای گذراندهاید؟ و به اعتقاد شما در هنر چقدر تحصیلات آکادمیک یا آموزشهای علمی میتواند در بهتر بودن اثر مؤثر باشد؟
من کلاس خاصی برای عکاسی نرفتم و بیشتر به صورت تجربی و خودآموز آن را فرا گرفتم و از دوستانی که به صورت حرفهای عکاسی انجام میدادند، آموزش و نکات فراوانی را آموختم، اما پس از مدتی دورههای ادیت عکاسی را فرا گرفتم؛ زیرا آن را نمیتوان خودآموز یاد گرفت. به هر حال تجربه در کنار تحصیلات آکادمیک میتواند کارآیی بیشتری داشته باشد.
عکاسی طبیعت چه ویژگی و چه تفاوتی با سایر حوزههای عکاسی دارد؟
عکاس حرفهای دارای نگاه خاص است که به همه اطراف و محیط دارد. به هر کجا که نگاه میکند، سوژهای را حتماً پیدا خواهد کرد، اما عکاس طبیعت به اعتقاد من یک تفاوت خاص با سایر انواع عکاسی دارد و آن هم گشتن و پیدا کردن زیباییهای آن است. به هر حال در هنگام عکاسی هر عکاسی زاویه دیدش نسبت به اطرافش دقیقتر میشود، اما من هدفم همیشه در عکاسی ثبت صحنهها و مکانهایی در طبیعت بود که شاید مردم عادی به دلیل مشغله یا عدم توانایی امکان دیدن آن برایشان فراهم نباشد. برای مثال در صعود به یک قله مرتفع شاید صحنههایی باشد که امکان دیدن آن برای افراد مسن وجود نداشته باشد، یا یکی از شاخههایی که در عکاسی به آن علاقهمندم، عکاسی حیات وحش است که شرایط خاصی برای این نوع عکاسی باید فراهم باشد. برای مثال گاهی برای گرفتن پرواز یک نوع پرنده خاص در سرمای زمستان از شب قبل باید در کنار باتلاق تا هنگام اولین اشعه خورشید منتظر بمانی تا بتوانی لحظه گرم کردن بالهای پرندگان را عکاسی کنی و یا گاهی اوقات ثبت زیباییهای طبیعت میتوانند روند تخریب محیط زیست را به تصویر بکشد و به مردم و مسؤولان هشدار بدهد که برای مثال این منطقه زیبای طبیعت بر اثر بیتوجهی به بحث حفظ محیط زیست در خطر است.
در عکاسی حیات وحش شرایط خاص حاکم است و شاید مهمترین آن احتمال خطرات جدی حمله حیوانات باشد، کمی در این باره توضیح دهید.
به طور قطع عکاس حیات وحش از انواع مشکل عکاسی است، زیرا در برخی مناطق حیوانات احساس امنیت نمیکنند و به سرعت دور میشوند. ثبت صحنههای شکار کار سختی است. عکاسی از حیوانات درنده مانند شیر، ببر، پلنگ و همچنین تمساح و مار، لاشخورها، کرکس و... هر کدام مشکلات و دغدغههای مخصوص خود را دارد.
به هر حال طی سالها عکاسی حرفهای و مستمر خاطرات خاصی از آن لحظهها دارید، به نمونههایی از آن اشاره کنید.
در باتلاق فرو رفتن در شب زمستانی منطقه شورک ملکی برای ثبت عکاسی از پرندگان مهاجر، چند بار احتمال نیش زدن مارها در هنگام عکاسی، عکاسی از تک درختی در ساعت چهار صبح در تانزانیا برای ثبت طلوع خورشید که هنگام طلوع متوجه حضور شمار زیادی شامپانزه که روی درخت خواب بودند، شدم و هر لحظه احتمال حمله آنها وجود داشت، عکاسی در قبیله ماسایی و عکاسی از ارتفاع بوسیله بالن و... که هر کدام تجربههای خاص خودش را برایم به همراه داشت.
امروز با پیشرفت فناوری عکاسی دیجیتالی امکان فراهم شدن راحتتر عکاسی بیش از پیش مهیا شده است. شما این امکان را چگونه ارزیابی میکنید؟
به باور من عکاسی دیجیتالی در خلق آثار خوب عکاسی یک امکان خوب و مفید ارزیابی و امکان خلاقیت برای هنرمند فراهم میشود. قدرت ریسک هنرمند را بالا میبرد. در عکاسی آنالوگ این امکان چندان فراهم نبود، اما به هر حال هر کسی میتواند عکس بگیرد، اما آنکه خروجی کار و هدف از عکاسی چه بوده هم مهم است. امروز تقریباً همه مردم با یک گوشی موبایل مجهز به دوربین امکان عکاسی دارند، اما عکسی خوب و قابل ارایه است که پیغام داشته باشد و هدفش را به مخاطب برساند.
نسل جدیدی از عکاسان جوان در راهند نوع نگاه و نگرش آنها را به هنر عکاسی چگونه میبینید؟
به باور من همیشه هنر به افرادی نیاز دارد که نگاهی نو و تازه ارایه دهند حضور عکاسان جوان در نمایشگاههای مختلف و حتی درخشش آنها در جشنوارههای معتبر، گواه همین ادعاست، اما به هر حال ممکن است در یک نمایشگاه بین شمار زیادی عکس از عکاسان آماتور یک عکس شاخصتر باشد و براحتی عکس شاخص خودش را به بیننده نشان میدهد، زیرا دارای پیغام و
هدف است.
آینده این هنر را در کشور بسیار خوب میبینم، زیرا سیر صعودی خوبی در آثار آنها حس میشود، نسلی که در کنار تحصیلات آکادمیک، تجربه را هم میآموزند و از طرفی شناخت خانواده و جامعه نیز به این هنر نسبت به گذشته بهتر شده است و همین موضوع افق روشنی را از آینده این هنر به ما ارایه میدهد.
با توجه به ورود این هنر در سالهای اخیر به عنوان یکی از رشتههای دانشگاهی چقدر میتوان امیدوار بود که دانش آموختگان این رشته بتوانند در چرخه اقتصادی و حرفهای به عکاسی به عنوان شغل نگاه کنند؟
به هر حال عکاسی پیش از آنکه حرفه باشد به باور من هنر است، اما برای من فقط جنبه هنری آن همیشه مدنظر بوده است، اما میتوان در جاهای مختلف با کار خوب در زمینههای اقتصادی هم به این هنر نگریست. عکاسی شاخههای متفاوتی دارد و امکان نگریستن به آن به صورت شغل هم وجود دارد، اما به هر حال برخی از انواع عکاسی شاید، مانند عکاسی طبیعت فقط هزینهآور باشد خیلی اوقات برای تهیه عکس از طبیعت، مؤسسهای هزینهای انجام نمیدهد و به اینترنت و دانلود عکسهای مورد نظرش اکتفا میکند. به همین دلیل است که تنها راه شاید برای بسیاری از عکاسان زیرنویسی عکسهایشان است اما برای من چنانکه کسی در اینترنت عکسی را که من گرفتهام دانلود کند، ببیند و حس خوب را به او هدیه کنم، برایم ارزشمند است.
گویا حضور و درخشش در جشنوارههای گوناگون را هم طی عکاسی حرفهای در کارنامه هنری خود دارید؟
حضور در جشنوارهها برای عکاسان مانند سایر هنرمندان رشتههای دیگر یک راه برای محک زدن کار خویش است و به طور قطع همراه با احساس خوشایندی است. در بسیاری از جشنوارههای داخلی و خارجی شرکت کردم و افتخاراتی را هم کسب کردم. برای نمونه چاپ یکی از عکسهایم در کتاب دو سالانه عکاسان ایران یک رویداد مهم عکاسی ایران محسوب میشود. حضور و درخشش در جشنواره نیکون در خاورمیانه، جشنواره خیام، کاویان و... نیز از همین دست است.
و در پایان اگر صحبت خاصی باقی ماند، برای علاقهمندان به هنر عکاسی بفرمایید.
تجربه در این سالها به من نشان داده است که اگر میخواهیم عکاس طبیعت خوبی باشیم، باید طبیعت را دوست بداریم، پایه را به عنوان مکمل عکاسی طبیعت بدانیم، از شارژ باتری غافل نشویم و حافظه جانبی اضافه هم همراه داشته باشیم.
به هر حال شناخت کامل از دوربین، اولویت یک عکاس خوب است تا بدون آنکه چشم از سوژه موردنظر برداریم، بتوانیم تنظیماتش را انجام بدهیم.
نظر شما