قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: از جمله فتنه گرترین زنان صدر اسلام تا خلافت و امامت امیرالمؤمنین علی (ع)، بی شک «قطام» دختر شحنة بن عدی از قبیله رباب بود، به نحوی که صورت زیبای وی، قطام را ملقب به «ماهروی کوفه» کرده بود و این خود ابزاری کارآمد برای به سرانجام رساندن افکار شوم او گردیده بود!

آیا نخستین دلداده ی "قطام"، "ابن ملجم" بود؟

قطام از کسانی بود که بعد از واقعه نهروان و کشته شدن برادر و پدرش، در زمره ی مخالفان حضرت علی (ع) قرار گرفت. وی که دختری حیله گر و مکار بود، پیوسته درصدد انتقام جویی از قاتلان پدر و برادرش بود، ولی جرأت اظهار آن را در شهر کوفه به علت وجود پیروان و شیعیان علی (ع) نداشت و از این رو به ناچار در خانه ی خود به گریه و زاری می پرداخت. او البته در کنار گریه و زاری، به فکر انتقام جویی از علی بن ابی طالب (ع) بود و جهت رسیدن به این هدفِ فتنه جویانه خود، از هیچ تلاشی حتی سوء استفاده از حسن و جمال خود دریغ نمی ورزید!؟

عشوه قطام برای سعید!
قطام با کمک گرفتن از زنی به نام «لبابه»، در پی عملی ساختن فتنه ی خود بود و از این رو او ابتدا دام فتنه خود را در برابر جوانی از قبیله اموی به نام «سعید» پهن کرد. سعید که سخت دلباخته قطام بود، وقتی با پادرمیانی لبابه و دلبری قطام مواجه شد، دیوانه وار به سمت معشوق خود شتافت و قطام با شیطنت خاصِ لبابه، سعید را مفتون خود ساخت و کابین خود را خون علی بن ابی طالب (ع) قرار داد و سعید بی درنگ پذیرفت، ولی قطام از او خواست برای قتل علی (ع) تعهدنامه کتبی دهد. سعید نیز بی درنگ تعهدنامه ای بدین شرح نوشت: «من سعید اموی در نزد قطام دختر شحنة بن عدی تعهد می کنم که علی بن ابی طالب را به قتل برسانم و این مهریه او در برابر ازدواج با من است. اگر از عهده این عهد برنیایم، خود را لایق همسری او ندانم و خداوند را بر این عهد و میثاق گواه می گیرم. سعید اموی».
سعید با این مهریه سنگین، وعده ازدواج با ماهروی کوفه را گرفت، اما سعید بر اثر نهی صریح جدش ابورحاب، در کشتن علی (ع) مردد گردید و این فتنه را عملی نساخت و این نقشه ی قطام با شکست روبرو گردید.
قطام پس از ناامیدی از سعید، درصدد یافتن قاتلی دیگر بود تا بدین نحو آتش کینه خود را با فتنه انتقام از علی بن ابی طالب (ع) خاموش گرداند و در این راه کسی جز عبدالرحمن بن ملجم مرادی یافت نمی شد!

در خلوت ابن ملجم و قطام چه گذشت؟!
قطام که با کمک لبابه، سعید را به منزل خود کشانیده بود، این بار ابن ملجم را در خلوت خود حاضر نمود و با دیدن ابن ملجم شروع به گریه و زاری از داغ پدر و برادر خود نمود و در آن بین با فریادهایی بلند می گفت: فراق آن ها بر من سخت است و چه کسی بعد از آن ها من را یاری می کند و انتقام آن ها را می گیرد؟
ابن ملجم که سخت آشفته بود پاسخ داد: آرام، تو به مقصودت می رسی!
وقتی قطام این جمله را شنید، آرام گردید و در این حرف او طمع نمود و بیشتر خود را به او عرضه نمود و زیبایی های خود را آشکار کرد و وقتی تمام قلب او را تصاحب کرد، ابن ملجم به او گفت: پدرت رفیق من بود، من تو را از او خواستگاری نموده بودم و او نیز بر من منت گذاشت؛ ولی مرگ او را مهلت نداد: «فزوّجنی لاخدک بثارک؛ تو با من ازدواج کن، من انتقام تو را می گیرم.»
پس از این قطام که هر لحظه زیبایی های جسمانی اش را بیشتر به ابن ملجم نشان می داد، شرایط ازدواجش را این گونه بیان نمود: جهت وصال به من باید مهریه و شرط ازدواج مرا بپذیری.
مهریه من سه هزار دینار و یک برده و یک کنیز آوازه خوان آرایشگر است و اما شرط من با تو این است که با یک ضربت شمشیر بر فرق علی بن ابی طالب، او را به قتل برسانی.
ابن ملجم در ابتدا به مخالفت با این امر پرداخت و قطام مدتی صبر نمود تا خشم ابن ملجم فرونشست، و پس از آن قطام مجدد با عشوه گری و ملاعبه به او گفت: چه چیز تو را از قتل علی و رسیدن به این مال و جمال بازمی دارد؟

چرا شمشیر زهرآگین؟
ابن ملجم که به شدت آشفته شده بود قصد خروج از منزل قطام را نمود و قطام او را بدرقه کرد و در آغوش گرفت و از او خواست که هر چه سریع تر تصمیم خود را اعلام کند. ابن ملجم هر چند ابتدا از به قتل رساندن علی (ع) استنکاف می ورزید، اما عاقبت مفتون فتنه گری ها و عشوه گری های قطام شد و شمشیری را جلا داده و تیز نموده و با آن نزد قطام رهسپار گردید. قطام شمشیر را از او گرفت و آن را از نیام بیرون کشید و مدتی به برق و جلای آن نگریست. آنگاه شمشیر را با سم، زهرآگین نمود.
وقتی ابن ملجم از علت این کار وی پرسید، قطام پاسخ داد: اگر علی را ببینی، بی گمان ضعف بر تو غالب خواهد شد و عقل و هوش خود را از دست خواهی داد. دستانت به لرزه خواهند افتاد و چه بسا، ضربتی وارد نمایی که در او هیچ اثری نکند؛ در حالی که اگر شمشیر تو زهرآگین باشد، چنانچه ضربت تو اثر نکند، زهر شمشمیر بر بدن علی اثر خواهد نمود. و به این ترتیب در اثر فتنه گری زنی به نام قطام، شخصیت بی نظیر دوران یعنی علی بن ابی طالب (ع) به شهادت رسید و زمین و آسمان از فیض وجود این گوهر بی مانند محروم گردیدند.

منابع:
1- جرجی زیدان. قطام و نقش او در شهادت امام علی (ع): ص 35.
2- سید محمدرضا حسینی مطلق. شهید تنها: صص 92، 105.
3- سید جواد حسینی. ابن ملجم از مهر امام تا عشق قطام، نشریه مبلغان، رمضان 1433، شماره 155.
4- هادی مازندرانی. تریلوژی فتانه ها. نشریه پویا، 1388، شماره 15.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 1
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ali IR ۱۸:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۵
    11 0
    خيلي جالب بود. با اينکه سريع خوندم ولي فهميدم قطام عجب انسان پستي بوده.