بامداد خراسانی: قدس ویژه خراسان -«شیری در قفس 902» مجموعه شعرهای مرحوم احمد زارعی است که به کوشش و مقدمه محمدحسین جعفریان و محمدکاظم کاظمی منتشر شده است.

ما همه چون مرده‌های یخ زده خاموش ماندیم!

شیری در قفس 902 از سوی انتشارات حوزه هنری در 2500 نسخه با طرح جلدی از علیرضا ذاکری و با قیمت 3000 هزارتومان در 192 صفحه منتشر شده است.

این کتاب مجموعه شعرهای مرحوم زارعی است که شعرهای کلاسیک و نیمایی این شاعر فقید را در بر می‌گیرد. شعرهایی که تاریخ پای بعضی از آنها به سال 58 و 57 یعنی بیش از 30 سال پیش بازمی‌گردد. اما درون‌مایه شعرهای این مجموعه درون‌مایه‌ای اجتماعی، انقلابی و آیینی است و دقیقاً آینه‌ای تمام نما از شخصیت مرحوم زارعی است، شاعری رزمنده که در کنار شعر با اینکه می‌توانسته آسان به لایه‌های اولیه قدرت هم نزدیک شود، بیشتر به فکر جریان‌سازی و ترویج تفکر انقلابی باسواد و روشن بوده است.

این ویژگی‌ها در شعرهای این مجموعه به خوبی دیده می‌شود و شاعر آن با توجه به احوالات زمان و روزگار بدون هیچ رودربایستی شعر سروده است، شعری موضع‌مند که به نوعی حتی می‌تواند مانیفست یک جریان انقلابی هم باشد.

که در مثنوی بسیج نمونه آن دیده می‌شود؛

«نه چپ، نه راست، منم، این منم برابر تو

به چشم من بنگر، این منم برادر تو

منم بسیج، که ایمان انقلاب منم

پیام سرخ شهیدان انقلاب منم

نه مارِدم، نه مردد، به حق یقین دارم

نه کافرم، نه منافق، که درد دین دارم

مگر قرار نشد سر به انقلاب دهیم؟

مگر قرار نشد دل به آفتاب دهیم؟...»

با نگاهی به تاریخ درج شده زیر شعرها و زمان چاپ کتاب که البته این اتفاق در مقدمه توضیح داده شده است، می‌توان برداشت دیگری هم کرد که شعرهای زارعی در کنار اینکه نگاهی به زمانه خودش دارد، عاری از جذابیتهایی نیست که در امروز قابل خوانش نباشد. شعرها در کنار ارزش تاریخی که دارد، بدون شک از منظر زیبایی‌شناسایی و مسایل فنی هم قابل بررسی است، هرچند که شعرهای زارعی گاهی دچار شعار هم می‌شود، شعاری که در بیشتر شعرهای ژانر انقلاب و دفاع مقدس دیده می‌شود.

شعرهای احمد زارعی طبق تعریفی  که مرحوم سیدحسن حسینی در کتاب گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس ارایه می‌کند، در گونه دفاع مقدس قرار می‌گیرد و وجه بارز شعرهای این شاعر فقید سرشار از همنوایی و نجوا با شهیدان است که در آن غبطه بر روزگار گذشته می‌خورد و کم‌رنگ شدن ارزشها و شکل گرفتن کج‌روی‌ها را بیان می‌کند.

یکی از نمونه‌های شاخص آن مثنوی معروف «شبگردی در کوچه باران» است که در بخشهایی از آن می‌خوانیم؛

«...شب و باران نماز است و صفا پیدا نیست

کدخدایان همه هستند و خدا اینجا نیست

امشب از خود به‌در آییم و صفایی بکنیم

دست اخلاص برآریم و دعایی بکنیم

پیش از اینها راه صفا این همه دشوار نبود

بین میخانه و ما این همه دیوار نبود

کاخ با کوخ؟ چه می‌بینم؟ یاران، یاران؟

این قصوری‌است که از ماست، نه از هشیاران

آی خورشید، برادر، نفسی با من باشم

ظلمات است، برآ، در نفسم روشن باش...»

یکی دیگر از ویژگی‌های شعرهای مرحوم زارعی، وجه حماسی آن است که شاعر اگر به مسأله ای همانند فلسطین هم می‌پردازد، نگاهی حماسی، جنگجویانه و پیروزمندانه دارد و در کنار شرح واقعه از دادن امید و روشنی دست بر نمی‌دارد و با نگاهی مذهبی در کنار حوادث معاصر به وقایع سرنوشت‌ساز تاریخی اسلام هم نگاه دارد و تمام اینها را به نوعی یک خط و ید واحد می‌داند. این نگاه را می‌توان در مثنوی فلسطین یافت.

«باز در قبله اول، که اذان می‌گوید

نعره از کیست که سرخ از لب من می‌روید؟

خفته‌اند و به حقیقت همه بیداران‌اند

بی‌سران‌اند و سراسر همه سرداران‌اند

ما نمردیم و نمیریم که نامیراییم

گسترش یافته صحنه عاشوراییم

هر کجا عشق بتابد، وطن ما آنجاست

هر کجا کشته عشقی است، تن ما آنجاست...» 

اما شاعر درگذشته ما همان طور که پیش از این هم ذکرش رفت، به اجتماع بی‌توجه نیست. در یکی از شعرهایی که برای اولین بار در کتاب چاپ شده، با عنوان «عبوری در خزان» شعر با توضیح کوتاهی شروع شده است که:«در محله دروازه قوچان مشهد یک خانواده تهیدست در سرما سیاه شدند» در لَختی از این شعر این‌گونه سوژه دردناک را روایت کرده است:« رفتگر هم به چپق پک زد/ با یکی باریکه‌چوبی زیر و رو کرد آتش پنهان شده در زیر خاکستر/ همچنان که سر به پایین داشت انگاری که با خود می‌زند گپ/ با یکی نجوای گنگی مثل نجوای نسیمی از میان برگهای زرد و پوسیده/ مثل لحن آتشی در زیر خاکستر چنین می‌گفت:«من زنم دیروز از سرما تلف شد»/ ما همه چون خون مرده ساکت و خاموش ماندیم/ ما همه مانند گورستان/ ما همه چون مرده‌های یخ زده خاموش ماندیم...»

بله، احمد زارعی یکی از اولین شاعران نسل انقلاب است که اگر نتوانست و دست روزگار نگذاشت که همانند بعضی از هم‌نسلانش با شعر جریان‌ساز شود، با ایجاد حلقه حوزه هنری مشهد توانست شاعران بسیاری را تربیت کند، که امروز هرکدام با شنیدن نام او آه از نهادشان بلند شود و همیشه جای خالی او را احساس کنند.

شاعری که وقتی امروز دستنوشته شعرهایش در انباری منزل محمدحسین جعفریان یافت می‌شود، با هیجان به سراغ محمدکاظم کاظمی می‌رود، تا برای دوباره گم نشدن سریع کار را به دست ناشر بسپارند.

شیری در قفس 902 مجموعه شعر شاعری است که در کنار شعر به معلمی و رام کردن جنون شاعران با محبت شهره است، شاعری که باید شنیده و خوانده شود، شاید این مجموعه همان طور که گردآورندگان آن در نظر داشته‌اند، کلیدی باشد برای ورود به دنیای شاعری که غریب مانده است.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.