وی در بخش سوم این کتاب بحثی با عنوان «عارفان حماسهساز و حماسهسازان عارف» دارد که در فصل دوم این بخش به سید مظلومان و پیشاهنگ شهیدان، امام حسین(ع) میپردازد.
وی در بخشی از این فصل با بیان اینکه روایت شریفه «انی تارک فیکم الثقلین»، و با اشاره به دو گوهر هماهنگ در بیان رسول خدا، یعنی قرآن و اهل بیت(ع)، بر این باور است که: «سالار شهیدان حسین بن علی(ع)همانند قرآن کریم در چهرههای گوناگون برای مردم جهان درخشید: برای عارفان در چهره دعای عرفه، برای زمامدارانِ حامی قسط و عدل و حامی مستضعفان و محرومان در چهره نهضت و قیام علیه طغیانگری امویان، برای پرهیزکاران و زاهدان در چهره تارک دنیا و برای دیگران در چهرههای دیگر...».
وی بر اساس عنوان کتاب خویش، آن گاه با اشاره به اینکه: «او کسی است که توانست مضمون بلند دعای عرفه را که اوج عرفان در آن موج میزند، در کنار حادثه خونبار کربلا جمع کند»، به این مطلب مهم اشاره میکند که: «بررسی تاریخ زندگی امام حسین(ع)، دو چهره گوناگون را از آن حضرت به ما نشان میدهد:
1- چهرهای که به هیچ وجه حاضر به تسلیم، خضوع و رضا در برابر هیچ ظالمی نیست و با آنکه تمام قدرتهای آن روز بر ضد کاروان او بسیج شده بودند... در عین حال، آن خطبههای حماسی بین راه کربلا را خواند و در آن خطبهها همراه اظهار تبری از بیگانگان، فرمان قیام و دستور مبارزه را صادر کرد.... این روحیه به قدری قوی است که نه تنها خطبهها و خطابهها و نامههای آن حضرت را حماسی میگرداند، بلکه به مناجات و دعاهای آن حضرت نیز رنگ حماسه میدهد.
2- چهرهای که گویا جز انعطاف و مناجات چیز دیگری ندارد و دعای عرفه را که سراسر عرفان، عشق، شعف و اظهار تذلل در پیشگاه خداوند است، انشا میکند.»
آیت ا... جوادی آملی در ادامه این بخش با اشاره به این نکته که درخواست امام حسین(ع) از برادرش ابوالفضل العباس(ع) که شب عاشورا را برای نماز و مناجات و تلاوت قرآن، مهلت بگیرد، اوج عرفان امام(ع) را میرساند، مینویسد: «دعای عرفه امام حسین(ع) گرچه نیایش و راز و نیاز به درگاه بینیاز است، اما راز و رمز مبارزه و قیام علیه نظام سلطهگری در آغاز آن مورد توجه و عنایت ویژه قرار گرفته است.»
او با اشاره به خصایص کربلا، بر این باور است که: «حادثه عظیم عاشورا خصایص و ویژگیهای فراوانی داشت که بخشی از آن توسط امام حسین(ع) و اصحاب او خلق شد و بخش دیگر آن ناشی از رذالت و خباثت دشمنان کینهتوز و اسلام براندازان آن عصر بود.»
به اعتقاد وی، در میان این خصایص، دو ویژگی عمده وجود دارد که مربوط به امام حسین(ع) و اصحاب اوست و ریشه و اساس بسیاری از ویژگیهای دیگر است و محور گفت وگو در این بحثها نیز همان دو خصوصیت است: یعنی «عرفان و حماسه».
مفسر قرآن کریم در ادامه و در فصل سوم این بخش با عنوان «مظاهر عرفان در حادثه عاشورا»، با اشاره به این مطلب که: «چیزی که امام حسین(ع) را وادار کرد در روز عاشورا از همه چیز بگذرد، اسیر الکربات(اسیر گرفتاریها) گردد و هر مصیبت و اندوهی را تحمل کند؛ فقط عشق به خدای متعال بود. و این عشق، چیزی نبود که ناگهان و در حادثه سفر کربلا پیدا شده باشد، بلکه در تمام دوران حیات آن حضرت، این عشق وجود داشت و حادثه عاشورا در حقیقت، ثمره و محصول این عشق و ارادت بود.» به برخی از این مظاهر عرفان در حادثه عاشورا؛ همچون عشق به خدای متعال، یاد خدا، نماز، ایثار و نثار، اخلاص و تحصیل رضایت پروردگار، توکل، در محضر الهی بودن و صبر و تسلیم اشاره میکند.
استاد جوادی آملی در فصل چهارم و پایانی بخش سوم کتاب خویش، به جلوههای حماسی عاشورا اشاره کرده و بر این باور است که: «حادثه عظیم عاشورا، مملو است از پایمردیها و حماسههایی که امام حسین(ع) و اصحاب بزرگوار آن حضرت، قهرمان آن بودهاند، و این بعد از ابعاد آن حادثه جاوید، بیشتر از سایر ابعاد، جلوه کرده و از برجستگی ویژهای برخوردار است.»
وی آن گاه با اشاره به اینکه اکثر مردم، کربلا را از این دریچه مینگرند و آن را با این خصوصیت میشناسند، مجموع این پایمردیها و دلاوریها را به دو بخش حماسههای امام حسین(ع) و حماسههای اصحاب و یاران، تقسیم کرده و در بخش اول، یعنی حماسه امام حسین(ع) به نمادی از کلمات آن حضرت(ع) که در مجموعه حرکت، از مدینه تا لحظات شهادت بیان فرمودهاند، اشاره کرده و آن موارد را در برخورد حماسی با حاکم مدینه(ولید بن عتبه بن ابی سفیان)، مروان بن حکم، پاسخ به محمد حنفیه، خطبه مکه، برخورد با حر، همچنین در منزل شقوق، در منزل بیضه، در کربلا، و بیعت ذلیلانه بیان میکند که حضرت(ع)، دست ذلت برای بیعت با دشمنان را در روز عاشورا رد کرد و گفت: «به خدا قسم، نه دست ذلت برای بیعت با شما دراز میکنم و نه مانند بردگان فرار میکنم.»
آیت ا... جوادی آملی در ادامه این فصل، با اشاره به تندیسهای فضیلت و جرثومههای رذیلت، مینویسد: «صحنه خونین کربلا شاهد نبرد دو گروهی بود که یکی از آن دو گروه، نه تنها از حیث اعمال و کردار فردی در اوج عظمت و کرامت بودند، بلکه از حیث حسب و نسب خانوادگی نیز در غایت شرافت بودهاند... در مقابل، گروهی بودند که نه تنها از حیث اعمال فردی در نهایت پستی و خفت و سردمدار هر گونه رذیلت و مروج و مشوق آن بودهاند، بلکه از حیث حسب و نسب خانوادگی در حضیض ذلت و حقارت بودهاند.»
این مرجع تقلید در ادامه این فصل به حماسههای اصحاب و یاران امام حسین(ع) اشاره کرده و معتقد است: «پایمردی و استقامتی که اصحاب امام حسین(ع) در حادثه عظیم عاشورا به خرج دادند و حماسهای که در آن صحنه آفریدند، دوست و دشمن را به شگفتی وا داشت.»
وی در ادامه از باب مثال، به نمونههایی از این اصحاب و یاران حضرت(ع)؛ همچون قمر بنی هاشم عباس بن علی(علیهما السلام)، حضرت علی اکبر(ع)، عابس بن شبیب شاکری، غلام ترکی، جون(غلام ابوذر)، و انس کاهلی اشاره کرده و بر این باور است که: «این ایثارگریها و از خودگذشتگیها، زمینهای معنوی و پشتوانهای عرفانی دارد.»
آیت ا...جوادی آملی آن گاه با اشاره به اینکه ائمه اطهار(علیهم السلام)، نور واحد هستند، به شجاعت علوی و شجاعت حسینی اشاره کرده و ضمن اشاره به زمانه و ویژگی یاران دو امام، به ریشههای تاریخی نهضت کربلا اشاره کرده و معتقد است: «برای بررسی و به دست آوردن ریشههای تاریخی قیام امام حسین(ع)، ناچار باید تاریخ نهضت پیامبر اکرم(ص) را بررسی کرد و علل و عوامل تشکیل حزب و نفاق و منافقین را تعقیب و جست وجو نمود.»
نویسنده کتاب «مفاتیح الحیات» در خاتمه این فصل با اشاره به فلسفه زیارت و عزاداری، مینویسد: «سر اینکه سفارش کردهاند هر روز زیارت عاشورا بخوانید و نسبت به اهل بیت(ع) تولی داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستید و از دشمنانشان تبری بجویید، برای آن است که طرز فکر معاندان ایشان منفور شود وگرنه هم اکنون سخن از معاویه و یزید نیست تا آنها را لعنت کنیم.»
و در پایان، استاد جوادی آملی، رمز جاودانگی حماسه حسینی را از آن جهت دانسته که: «آفرینندگان این حماسه پرشکوه، افراد عادی نبودند، بلکه کسانی بودند که عرفان ناب را با حماسه و نبرد دلیرانه خود، آمیخته بودند.»
نظر شما