حمیدرضا شکارسری - «پرواز کن/ بگذار قفس بدون تو صبح را آغاز کند/آسمان/ فردا/ هیچ محکومی را نمی پذیرد»*

  قضاوت با شما!

تمام تلاش شاعر بر این است که از واقعیت بگذرد و به آنچه فراتر از آن هست برسد. فراواقعیت دروغین نیست، بلکه دیار غریبی است در ذهن شاعر. رویا دروغین نیست بلکه واقعیتی است آن سوی بیداری با قوانین خاص خودش. فراواقعیت شعری نیز با منطق خاصی که بر متن حاکم است،واقعیتی است آن سوی وقایعی که انسان هر روز با آن‌ها روبه رو می‌شود. رویارویی هر روزه انسان با این وقایع در حقیقت آن‌ها را محو و نابود می‌کند، چون از فرط تکرار دیگر دیده و حتی احساس نمی شوند.

اساساً به دلیل همین اعتیاد است که فراواقعیت‌ها دیدنی و جذاب و عظیم به نظر می‌رسند وگرنه در جهان متن، فراواقعیت‌ها، وقایعی معمولی‌اند.

تشبیهات،استعاره‌ها، نمادها، اسطوره‌ها و صور خیال دیگر همگی پلی برای عبور از واقعیت و رسیدن به آن سوتر از واقعیت هستند.

اکثر کلمات در شعر امید بیگدلی بار نمادین دارند تا بتوانند مخاطب را به پشت وقایع آشنایی چون پرواز و قفس و آسمان و حتی صبح و محکوم ببرند.

نماد به جهان روح می‌بخشد، چرا که معنایی را پشت هر شیء و حادثه ای می‌یابد.در شعر امامهمترین نکته تازگی این معنا و بکری این روح است. نماد بر اساس قراردادی بین شاعر و مخاطبانش مصداق می‌یابد. آیا امضای «بیگدلی» پای این قرارداد است؟ آیا او توانسته است از مفهوم کلی «رهایی» که از خیلی پیش برای پرواز درنظر گرفته شده فراتر رود و نمادی تازه بیافریند؟ قضاوت با شما!

*  دنیا پشت پاهایم را می‌زند/ امید بیگدلی/ شانی/ 1391/ صفحه 44.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.