یکی از مهمترین درسهای اخلاقی شاهنامه برای ملت ایران، بویژه نسل جوان، وطن دوستی، فداکاری و جانبازی در راه میهن و مقابله با دشمنان این آب و خاک است. در همین زمینه با دکتر محمود امیدسالار، شاهنامهپژوه نامدار ایرانی به گفتگو نشستیم. گفتنی است این شاهنامهپژوه از همکاران دکتر جلال خالقی مطلق در تصحیح جلد ششم شاهنامه و عضو شورای عالی دایرةالمعارف بزرگ است که سالهاست در کتابخانه و دانشگاه ایالتی کایفرنیا در آمریکا سرگرم تحقیق و تدریس ادبیات فارسی است. دکتر امیدسالار دهها مقاله و کتاب را در کارنامه شاهنامهپژوهی خود دارد. جستارهای شاهنامه شناسی و مباحث ادبی، چهار مجلد از گنجینه نسخه برگردان متون فارسی و حماسه ملی ایران و امپراطوری آمریکا از جمله کتابهای این پژوهشگر ایرانی است.
* راز ماندگاری شاهنامه و جایگاه والای آن در بین آثار گران سنگ ادبیات فارسی چیست؟
** آنچه شاهنامه را از دیگران متمایز میکند به نظر من در درجه اول این است که فردوسی هنر شعر داستانی را به اوجی رسانید که پیش از او در ادب فارسی وجود نداشت به بیان دیگر هنر بیان داستان در قالب شعر بر بال نبوغ شاعرانه فردوسی به فرازی رسید که نه پیش از او کسی به آن راه برده بود و نه بعد از او شاعری توانست به آن دست یابد. دوم اینکه فردوسی به جای اینکه یک شخص را مرکز شعر خویش قرار دهد، مرکزیت را به کشور ایران داد؛ بنابراین شاهنامه را نه میتوان فقط ذکر پهلوانیهای رستمی دانست که در میان روایات شاهنامه کشته میشود و نه فقط داستان فلان شاه. شاهنامه به معنای واقعی یک حماسه ملی است و برخلاف دیگر آثار بزرگ زبان فارسی همچون دیوان حافظ، کلیات سعدی، مثنوی معنوی و... با هویت ملی ایرانیان عجین شده است. به قول مرحوم فروغی هر جماعتی که کاوه، رستم، گیو، بیژن، ایرج و... را بشناسد ایرانی محسوب میشود.
*پس بنا به این تعریف باید را شاهنامه عامل اتصال فرهنگی ایران با برخی از همسایگانش و کشورهای آسیای میانه که همچون ما داستان های شاهنامه را میشناسند دانست.
** کاملا؛ما ایرانیان از طریق شاهنامه یک وابستگی عمیق فرهنگی با بسیاری از برادران افغان، تاجیک، ترکمنستانی ، ازبکستانی و همه کشورهایی که در حوزه فرهنگی و جغرافیایی ایران قدیم قرار داشته و مانند ما داستانهای شاهنامه را در فرهنگ خود زنده نگاه داشتهاند داریم. این نکته مهمی است که متاسفانه چنان که باید و شاید مورد توجه نبوده است اما در شرایط کنونی با توجه به صعود ایران در عرصه روابط بین المللی از قابلیتهای راهبردی بسیاری برخوردار است.
* یکی از مهمترین ارزشهای انسانی و آموزه های ارزنده شاهنامه برای ملت ایران بویژه نسل جوان، وطن پرستی و جانبازی در راه میهن است. این ارزشها در شاهنامه چطور نمود یافته است؟
* شاهنامه داستان ایران است، پستی و بلندیهایی که این سرزمین به خود دیده و فداکاریهایی که اهالی این سرزمین برای حفظ آن در برابر تهاجم بیگانگان از خود نشان دادهاند. این مطلب درجای جای شاهنامه و ضمن داستانهای مختلف نمود یافته است؛ مثلا در داستان لشکرکشی شاه ایران، کاووس به هاماوران و اسارت او توسط شاه هاماوران، دشمنان از اطراف به مملکت حملهور میشوند و ایران را تاراج و ایرانیان را اسیر میکنند.ایرانیان که وضع را چنین میبینند نزد رستم میروند و از او میخواهند کشور را دریابد. رستم به قصد رهایی کاووس به هاماوران لشکر میکشد. شاه مصر و بربر که از آمدن سپاه ایران مطلع میشوند به کمک شاه هاماوران میآیند؛ مثل زمان هشت سال جنگ تحمیلی علیه ایران که مملکت ما به ظاهر با عراق ولی در باطن با کشورهای متعددی که عراق را یاری میکردند، درگیر بود. رستم که وضع را چنین میبیند به کاووس پیام میفرستد که اگر با دشمن مواجه شوم شاه هاماوران که زندانی اویی به تو صدمه میزند. کاووس میگوید جان من مهم نیست کشور را از چنگ دشمنان نجات بده:
فرستاد پاسخ که مندیش ازین/ نه گسترده از بهر من شد زمین...
تو مر رخش رخشنده را ده عنان/بیارای گوشش به نوک سنان
ازیشان یکی زنده اندر جهان/ ممان آشکارا و اندر نهان
اینکه شاه مملکتی در یک حماسه ملی، امنیت و پاکسازی کشور را مقدم بر سلامتی و حفظ نفس خویش بداند در حماسههای هند و اروپایی بیسابقه است و فقط در شاهنامه دیده میشود.به بیان دیگر اولا وابستگی عاطفی ایرانیان به سرزمین خویش، یعنی میهیپرستی و ایران دوستی، هزاران سال سابقه تاریخی دارد و به صورت کتبی و مدون در شاهنامه فردوسی موجود است. دوم اینکه بنابر شاهنامه مسأله امنیت و حفظ کشور در برابر تهاجم بیگانگان از هزاران سال پیش وظیفه اصلی هم میهنان ما بوده و همه آحاد جامعه را شامل میشده است.
این نکته را هم عرض کنم که اهمیت ایران به معنی سرزمینی که فقط به ایرانیان تعلق دارد در جاهای مختلف شاهنامه آمده است. مثلا در داستانی شاه، کشور ایران را به باغی پر از گل و میوه تشبیه میکند که ساکنان آن باید با نیروی سپاه و مردانگی خویش آن را از هجوم بیگانگان حفظ کنند:
که ایران چو باغیست خرم بهار/شکفته همیشه گل کامگار
پر از نرگس و نار و سیب و بهی/ چو پالیز گردد ز مردم تهی
سپرغم یکایک زبن برکنند/ همه شاخ نار و بهی بشکنند
سپاه و سلیح است دیوار اوی/به پرچینش بر، نیزهها خار اوی
پیامی که در این چند بیت است؛ در هیچ یک از حماسههای غربی نظیر ندارد. فردوسی هزار سال پیش به فرزندان این آب و خاک هشدار داده است که اگر این پالیز را تهی بگذاریم و غافل شویم بیگانگان بر آن هجوم خواهند آورد و گل و درخت آن را از بین خواهند برد.
*اخیرا کتابی از جنابعالی به نام حماسه ایران و امپراطوری آمریکا به زبان انگلیسی منتشر شد که اظهار نظرهای مختلفی را در پی داشت. کمی هم درباره محتوای این کتاب و هدفتان از نگارش آن بگویید.
** این کتاب در واقع مجموعه سخنرانیهایی است که من در دانشگاه کالیفرنیای آمریکا به افتخار مرحوم دکتر ایرج افشار داشتم و بعدها آنها را در سر کلاسهای شاهنامه در همان دانشگاه کالیفرنیا برای دانشجویان بسط دادم. این کتاب یک دوره کامل از تاریخ ایران را تا زمان فردوسی، مباحثی را درباره حماسه، مقایسه شاهنامه با حماسههای اروپایی و... دربردارد. هدف من از نگارش این کتاب- چنانکه برخی از منتقدان عنوان کردهاند- به هیچ وجه مطرح کردن جنبههای ناسیونالیتی شاهنامه نیست. برخی اصرار دارند در شاهنامه رد پای مهر، مهرپرستی و ... را بجویند که به نظر من این کارها جز اتلاف وقت فایدهای ندارد. فردوسی شیعه اثنی عشری بود و زبان پهلوی هم نمیدانست و هیچ اطلاعی از مهرپرستی نداشت. اینها همه بازمانده فرهنگ فاسدی است که در دوران پهلوی در مدارس ما ترویج میشد و باید در مطالعات جدی شاهنامهشناسی کنار گذاشته شود. این کتاب که در ایالات متحده منتشر شده از یک سو تاثیر فرهنگی و ادبی شاهنامه بر جهان و امتیازات فرهنگ ایرانی و اسلامی ما را بر فرهنگ غربی بررسی میکند و ارزش حماسه ملی ایران را به هموطنانمان مینمایاند و از سوی دیگر هشداری است به غربیها بویژه آمریکاییها که بدانند ایران دارای فرهنگ و ادبیاتی چند هزار ساله است و نمیتوان چنین ملتی را دست کم گرفت!
* در پایان اگر سخن خاصی هست بفرمایید.
**در شرایط فعلی که کشور ما مورد تهاجم دائم دستگاههای تبلیغاتی، نظامی و امنیتی دشمنان این آب و خاک است توجه به پیام میهندوستانه شاهنامه مخصوصا برای جوانان مهم است و غافل شدن از این سلاح مهم فرهنگی در مقابله با حملات دشمن ریشه در بیبصیرتی و بدخوانی حماسه ملی دارد. نصیحت من به هموطنان عزیزم بویژه جوانان این است که سعی کنید حداقل روزی یک صفحه از شاهنامه را بخوانید تا ببینید این کتاب چه اثر عمیقی بر روح و جان شما میگذارد. فردوسی سرود عظیمش را با ابیاتی شروع میکند که کاملا منطبق با مشرب و مرام هر خداپرستی است با هر دین و مذهبی که باشد:
به نام خداوند جان و خرد/ کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای/ خداوند روزی ده رهنمای
و در جای جای شاهنامه ضمن ستایش خدا از ارزشهای انسانی نیز سخن میگوید که میهن پرستی یکی از آنهاست:
که ایران چو باغی است خرم بهار/ شگفته همیشه گل کامکار
نگر تا دیوار او نفگنی/ دل و پشت ایرانیان نشکنی
گویی فردوسی هزار سال پیش دسیسههای بیگانگان را علیه این آب و خاک دیده و به ما فرزندانش نصیحت میکند که گول دروغپردازی دشمنان وطن را نخوریم و دل و پشت ایرانیان را نشکنیم و خودمان به دست خود دیوارهای این باغ عزیز را فرو نیندازیم تا بیگانگان بر سرزمین اجدادی ما مستقر نشوند. در هر بیت این حماسه درسی است برای کسی که گوش شنیدن و چشم دیدن داشته باشد!
نظر شما