بورس محلی است برای جمع آوری نقدینگی های سرگردان که از این طریق میتواند بازار دلالی را کنترل کند و نقدینگی را در مسیر تولید و اشتغال به جریان بیندازد و فعالیت بخشهای صنایع، معادن، کشاورزی و حتی بخشهای خدماتی کشور را در مسیر سالم هدایت کرده و رونق بخشد. بنا بر این بورس ظرفیتی برای مدیریت سالم بر نقدینگی کشورهاست. اما پرسش مهم اینجاست که آیا همه بخشها میتوانند در بورس حضور یابند؟ بی تردید برای حضور تمامی بنگاههای اقتصادی در بورس هیچ محدودیتی وجود ندارد، اما نظام نظارت به گونه ای است که آن دسته از بنگاههای مسألهدار که ورشکسته شده یا بحران دارند، شناسایی کرده و اجازه نمی دهد این بنگاهها سهام خود را در بورس عرضه کنند.
با وجود این، نگرانی از این بابت است که آیا بنگاههایی مانند بانکها که سرمایه کلان ناشی از سرمایه گذاری مردم را در اختیار دارند، میتوانند وارد عرصه بورس شوند و اگر هم وارد شدند، پیامدهایی برای اقتصاد کشور خواهد داشت؟ امروزه بانکداری در ایران به یکی از پرچالشترین عرصه های اقتصادی تبدیل شده است.
بانکها به هر بنگاهی که تسهیلات میدهند، پس از مدتی آن بنگاه را تصاحب میکنند و چون توان مدیریت بر بنگاه اقتصادی را ندارند، آن بنگاه را به حراج میگذارند تا اصل پول و بهره کلانی که از بابت دیرکرد نصیب بانک شده، برداشت کنند. در این شرایط مجلس به رویکرد خطرناک بانکها پی برده است و نمایندگان مجلس ، آمارهای بنگاههایی که توسط بانکها دچار بحران شده، به دست آورده و قانونی مبنی بر اینکه بانکها از بنگاهداری منع بشوند، به تصویب رسانده اند. بنابر این بانکها نباید بنگاه داری کنند و آن دسته از بانکها که بنگاه داری میکنند نیز باید به مرور زمان بنگاههای اقتصادی تحت مالکیت خود را واگذار کنند.
در این شرایط بانک اگر بخواهد وارد فعالیتهای بورسی بشود، نمی تواند بنگاههای خود را در بورس عرضه کند. در این حالت تنها روش این است که بانک در قالب عرضه سهام خود وارد بورس شود و سرمایه داران نیز تنها سهام بانک را خریداری کنند. اما باز این پرسش مطرح میشود که آیا سهام بانک آنقدر رشد میکند که از سود سپرده گذاری بالاتر برسد؟ امروزه کسانی که نقدینگی دارند، ولی نمی توانند آن را به جریان اندازند، به بانکها مراجعه میکنند و با سپردن نقدینگی خود، ماهیانه مبالغی را بابت سود سپرده دریافت میکنند. در این زمینه مشاهده کردیم که تنها با کاهش 2 درصد سود، بسیاری از مردم سرمایه هایشان را از بانکها به مؤسسات مالی اعتباری که سود بیشتری میدهند، منتقل کردند.
در این حالت اگر بخواهیم سهام بانک در بورس عرضه شود، باید توجیه مالی مناسب حداقل در اندازه سپرده گذاری داشته باشد. بنا بر این در حال حاضر که سپرده گذاری در بانک سود تضمین شده 20 درصد دارد، آیا سرمایه گذار حاضر میشود این سود تضمینی را نادیده بگیرد و به ریسک خرید سهام رو بیاورد؟ بیتردید افرادی که در بازار بورس فعالیت اقتصادی میکنند نگاهی فراتر از قناعت به سود سپرده دارند. سرمایه گذاران بورس اهل ریسک هستند و میدانند که احتمال دارد یک شبه بخش قابل توجهی از سرمایه خود را از دست بدهند یا سرمایه شان به دو برابر افزایش یابد. آیا بانک میتواند این جذابیت را برای سرمایه گذار به وجود بیاورد که یک باره سرمایه اش رشد معناداری داشته باشد؟ البته حضور بانک در بورس اهمیت خاصی دارد. بانکها که دایم برای جذب سپرده گذار آگهی های کلان میدهند، از اینکه بتوانند نقدینگی خود را در بورس به دست بیاورند، بسیار خوشنود خواهند شد و از سوی دیگر نقدینگی سرگردان مردم میتواند به جای دلالی و ایجاد بحران مقطعی در مسکن، دلار، ارز و دیگر بخشهای اقتصادی، در بانکها ذخیره شود تا سرمایه گذاری سالم در راستای توسعه صنعت و کشاورزی و معادن رخ بدهد. نگرانی اصلی این است که حضور بانک در بورس از هدف اصلی خود دور شود و به بحرانی در عرصه بورس تبدیل شود، همان گونه که اکنون بانک برای کارخانههای کشور بحران سازی میکند.
* عضو کمیسیون اقتصادی مجلس
نظر شما