۱۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۲۳:۲۹
کد خبر: 300985

گیاهی هست که می‌پیچد به دور ساقه‌اش، معروف به عشقه! می‌گویند نام عشق را از همین پیچک سمج گرفته‌اند...

ما به شما دچاریم!

 بیخ گوش ما هم بارها خوانده اند که سمج باش و رهایش نکن! به هر جنبده و اتفاقی که می‌رسی، راحت از کنارش رد نشو. در این حوالی که بمانی کم کم فکر و زبانت می‌شود پیچک اطراف. هرچه تقلا کنی برای این نبودن، باز اما یک جایی سر و کله این پیچک سمج پیدایش می‌شود و نگاهت حصار می‌کشد دور اتفاقات و آدم‌ها.

واسه خاطر این پیچک سمج است که روزنامه‌نگاری یک شغل نیست، یک حرفه هم نیست، چیزی فراتر و دیوانه کننده‌تر از این‌هاست، یک غده است که بدخیمش در کار رسانه، طالب بیشتری دارد. غده‌ای که کم کم تمام وجود آدم را فرا می‌گیرد و در کنج ذهن و جانت که می‌نشیند، شروع می‌کند به تکثیر. به حرف آدم‌های اطرافت بی توجه نمی شوی، شاخک‌هایت به هر اتفاقی تیز می‌شود، سوار تاکسی که می‌شوی حرف‌های راننده درباره تواقفات هسته ای، قرار می‌گیرد در کفه ترازو با فلان کارشناس و تحلیلگر سیاسی! خرید که می‌روی، بحث فروشنده و خریدار سر قیمت‌ها، برایت می‌شود چند چرا! در دورهمی‌های خودمانی، بیکاری آشنایان نزدیک و دور، مالباختگی اطرافیانت و هزار و یک اتفاق کوچک و بزرگ دیگر برایت می‌شود، یک «چگونه» بزرگ برای باز کردن گرهی از کارشان.

حسابمان از آنها که ساعت کاری پر می‌کنند، سواست و راهمان از آنها که پی میز و مقام هستند، جدا. حرف ما، آدم‌هایی است که مبتلا به سرطان «چرا» و «چگونه»اند. آنها که درگیر قصه آدم‌ها، دردمند زخم‌ها و عفونت‌هاشان و دلگرم به مهربانی و خوشی‌های  کوچک گوشه و کنار این شهر می‌شوند. آنها که زندگی را ساده‌تر و بالاتر از فیش حقوقی و حساب بانکی شان می‌یابند.

در همه ما این پیچک نازک سمج که می‌کاود حال اطرافیانمان را، وجود دارد. یک جور غریزه است، یک جور خوی زندگی انگار! یکی راهش باز می‌شود به رسانه‌ای و فرصت تکثیر این تومورهای کوچک را می‌یابد و دیگری اما چنان درگیر خودش و روزمرگی‌هاش، که فراموش می‌کند آدمی به سرطان خوبی زنده است! سرطانی که تکثیرش، وابسته به کاویدن احوال خوش و ناخوش آدم‌های آشنا و غریبه اطرافمان است. همین است که آب حیات ما، جاری از سرچشمه احوال شماست. همین است که دلمان گرم صداقت و اعتمادتان است. همین است که حالمان با یک «خواندم عجب دلچسب بود» شما، دگرگون می‌شود به خوش‌ترین احوال. ما را ببینید که زنده‌ایم به نگاه شما. ما را بیابید که گمشده چراهایتان هستیم. واقعیت ماجرا این است که ما به شما دچاریم!

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.