قدس انلاین: یکی از سفارش هایی که همواره حضرت محمد (ص) به پیروان خود می فرمودند؛ عشق و محبت و دوستی نسبت به علی بن ابیطالب (ع) بوده است.

محبت به علی (ع) درختی است که ریشه آن در بهشت و شاخه هایش در دنیا قرار دارد

به گزارش قدس انلاین، سلمان فارسی در این باره نقل کرده است: روزی نزد رسول خدا (ص) بودیم که عرب صحرانشینی بر ما وارد شد و در مقابل ما ایستاد و سلام کرد، ما جواب سلامش را دادیم، پس او پرسید: کدام یک از شما، ماه شب چهارده و مشعل تاریکی ها، یعنی محمد (ص) فرستاده خدای ملک علام است؟ آیا او است، همان که سیمای درخشانی دارد؟ ما گفتیم: آری، پیامبر اکرم (ص) خطاب به او فرمود: ای برادر عرب! بنشین، آن مرد عرب عرض کرد: ای محمد! قبل از اینکه تو را ببینم به تو ایمان آوردم و پیش از دیدارت، تو را تصدیق نمودم، جز اینکه مطلبی از ناحیه ی شما به من رسیده! پس آن حضرت فرمود: چه مطلبی از من به شما رسیده است؟ مرد عرب عرض کرد: ما را فراخواندی تا گواهی دهیم که خدایی، جز خدای یگانه و یکتا نیست و تو فرستاده ی خدای متعال می باشی و از تو پذیرفتیم، سپس ما را به «نماز»، «زکات»، «روزه»، و «حج» فراخواندی و ما دعوت تو را اجابت کردیم، با همه ی اینها از ما راضی نشدی تا اینکه ما را به ولایت و دوستی پسر عمویت علی بن ابیطالب دعوت نمودی، آیا ولایت و محبت علی را تو از پیش خود، واجب کرده ای، یا خدای متعال از طریق وحی واجب فرموده است؟ پیامبر (ص) فرمودند: بلکه خداوند متعال آن را بر تمام اهل آسمان ها و زمین، واجب فرموده است. اعرابی که این سخن رسول خدا (ص) را شنید عرض کرد: ای رسول خدا! فرمان تو را که از جانب خدای متعال است، شنوا و پذیرا هستیم، چه اینکه فرمان شما حق و از جانب پروردگار ما می باشد.

پیامبر اکرم (ص) فرمود: ای برادر عرب! درباره ی علی پنج خصلت به من عطا شده است که، تنها یکی از آنها از دنیا و آنچه در آن است، بهتر است، آیا تو را ای برادر عرب از آنها، آگاه نسازم؟ عرض کرد: چرا ای رسول خدا، آن حضرت فرمود: روز جنگ بدر در حالی که جنگ فروکش کرده بود، نشسته بودم که جبرئیل امین فرود آمد و گفت: خدای عزیز و گرامی سلامت می رساند و می فرماید: ای محمد: بر خود واجب نموده و سوگند یاد می کنم که محبت علی را در دل کسی نیندازم، مگر اینکه او را دوست بدارم. بنابراین، هر کس را دوست بدارم، محبت علی را به دلش می اندازم و هر که را دشمن بدارم، دشمنی علی را به دلش می اندازم.

ای برادر عرب! آیا خصلت دوم را به تو نگویم؟ عرض کرد: چرا ای رسول خدا. آن حضرت فرمود: بعد از تجهیز بدن عمویم حمزه نشسته بودم که جبرئیل امین فرود آمد و گفت: ای محمد! خدای متعال سلامت می رساند و می فرماید: به راستی که نماز را واجب کردم، ولی آن را از معلول و دیوانه و کودک، برداشتم و روزه را واجب، ولی آن را از مسافر، ساقط کردم و حج را واجب، اما آن را از دوش مریض برداشتم و زکات را واجب ولی آن را از نادار ساقط نمودم و دوستی علی (ع) را واجب و در میان اهل آسمان ها و زمین، از احدی ساقط نکردم.

ای برادر عرب؛ آیا تو را از سومین خصلت آگاه نسازم؟ عرض کرد: چرا ای رسول خدا.آن حضرت فرمود: خدای متعال چیزی نیافریده، مگر اینکه برای آن، سرآمدی مقرر داشته است، «شیر» بزرگ حیوانات و «جمعه» سید روزها و «رمضان» سید ماه ها و «اسرافیل» سید فرشتگان و «آدم» سید بشر و «من» سید پیامبران و «علی» سید جانشینان و اوصیاء است.

ای برادر عرب! آیا تو را از خصلت چهارم، مطلع ننمایم؟ گفت: چرا ای پیامبر خدا. آن حضرت فرمود: محبت و دوستی علی بن ابیطالب (ع) درختی است که ریشه آن در بهشت و شاخه های آن در دنیا قرار دارد، پس هر یک از امت من به شاخه ای از شاخه های آن بیاویزد، او را در بهشت می افکند و دشمنی علی بن ابیطالب (ع) درختی است که ریشه آن در آتش جهنم و شاخه های آن در دنیا است، پس هر که به شاخه ای از شاخه های آن بیاویزد، داخل آتش جهنمش می نماید.

ای مرد عرب! آیا پنجمین خصلت را برایت نگویم؟ مرد عرب گفت: چرا ای رسول خدا. آن حضرت فرمود: وقتی که روز قیامت فرا می رسد، برای من منبری در سمت راست عرش برپا می شود، سپس برای ابراهیم شیخ الانبیا (ع) منبری برابر منبر من در همان سمت راست عرش برپا می گردد آنگاه یک تخت بلند که تابنده است و اشراف دارد و به عنوان «تخت کرامت» شناخته می شود، می آورند و آن را که مخصوص به علی است در میان منبر من و منبر حضرت ابراهیم (ع) برپا می دارند، چشمهای من زیباتر از اینکه دوستی میان دو دوست قرار گیرد، ندیده است.

ای مرد عرب! محبت و دوستی علی بن ابیطالب (ع) حق است، بنابراین او را دوست بدار، چه اینکه خدای متعال، دوستدار او را دوست می دارد و آن حضرت در روز قیامت، همراه من است و من و او در یک ردیف قرار داریم، در این هنگام بود که آن مرد عرب گفت: به دیده منت دارم و تسلیم خدای متعال و فرستاده ی او و پسر عموی تو علی بن ابیطالب (ع) هستم.

منابع:

1ـ علامه مجلسی. بحارالانوار، ج40: 46.

2ـ رسولی محلاتی. راهنمای بهشت: 172- 176.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.