با ترجمه و تحلیل شادمان شکروی بتازگی توسط نشر ققنوس منتشر شده و به بازار کتاب آمده است. این مجموعه شامل آثار نویسندگانی است که برای مخاطب تازگی دارند و مخاطب تا به حال اثری از آنها را نخوانده است.
در جلد چهارم از مجموعه «چند داستان کوتاه همراه با تحلیل» داستانهایی از «برنارد مالامود»، «ساندرا سیس نروس»، «ادگار آلن پو»، «روت پراوارجاب والا»، «الیسیا آلرینگ» و «آلکس رودریگرز» به انضمام بررسی و ذکر توضیحات مختلف برای هر داستان گردآوری شده است.
با توجه به اینکه همیشه گفته میشود، مخاطب امروز میلی به خواندن داستانهای کوتاه و تحلیل و نقد این داستانها ندارد، اما میبینیم ترجمه این مجموعه توانسته تا جلد چهارم ادامه پیدا کند.
تابوی شمارگان پایین
شادمان شکروی، مترجم این مجموعه آثار در خصوص میزان اقبال مخاطب از مجموعههای داستان کوتاه میگوید: تابوی شمارگان پایین همیشه در ذهن نویسنده وجود دارد و دست او را میبندد، مثلاً اولین جلد این مجموعه که در سال 88 به ناشر تحویل داده شد؛ به این بهانه که مخاطب ایرانی حوصله خواندن داستان کوتاه و نقد و تحلیل را ندارد، با استقبال خوب ناشر مواجه نشد، اما من به ناشر توضیح دادم که داستانها را تحلیل و نقد نکردهام، فقط بعد از هر داستان، به نکاتی اشاره کرده ام که به درک بهتر داستانها توسط مخاطب کمک میکند.
این مترجم در خصوص میزان استقبال مخاطب از این مجموعه ها گفت: یادم میآید در آن سالها مراجعه نویسندگان و مترجمان به دفاتر ناشران بیشتر بود و احساس میکردم کتاب من مورد قبول واقع نشود، اما با کمال تعجب کتاب چاپ شد و مورد استقبال نسبتاً خوبی قرار گرفت. نسخههای کتاب ظرف مدت کوتاهی تمام شد و این مسأله سبب شد هم من و هم ناشر تشویق شویم تا جلدهای دیگر این مجموعه را منتشر کنیم.
فقط ترجمه تئوریها کافی نیست
شکروی در پاسخ به این پرسش که قرار است ترجمه «چند داستان کوتاه» تا چه زمانی ادامه پیدا کند، میگوید: این مجموعه باید ادامه پیدا کند، اما توسط افراد دیگر. چون من سعی کردهام داستانهای این مجموعه را از زاویه جدیدی نگاه کنم. اگر جایی روان شناسی و یا فلسفه توانسته به درک بهتر داستان کمک کند، از این منظرها به داستان نگاه کردهام و اگر درونمایه و محتوا نیاز به کالبد شکافی بیشتری داشته، این کار را انجام دادهام. به هر حال این رویکرد حوزه اطلاعاتی زیادی را طلب میکند که تا به حال با زحمت بسیار و با مطالعه سعی کردهام تحلیل داستانها را به نحو احسن انجام دهم، ضمن اینکه حرفهای گفته شده نظرهای شخصی خودم بوده و نه ترجمه تئوریهای منتقدان خارجی.
وی ادامه میدهد: نظیر این کار را تا به حال فقط احمد گلشیری در مجموعه داستان و نقد داستان انجام داده است که البته نقدها و تحلیلهایی که در آن داستانها آمده، بیشتر ترجمه تئوریهای منتقدان خارجی بوده است.
شکروی در ادامه این گفت و گو درخصوص نگاهی که در تحلیل این داستانها به عنوان منتقد داشته است، میگوید: من سعی نکردم داستانها را به آن صورتی که در حال حاضر در دانشگاههای ما و بر اساس چارچوبهای تعیین شده وجود دارد، نقد کنم، بلکه تلاش کردهام مسایل مهمتر و بکرتر را مطرح کنم که البته آسان هم نبوده است.رویکرد من در بررسی داستانها سیال بوده که در هر داستان تغییر میکرده است. وی با بیان اینکه مسؤولیت مرکز نویسندگی خلاق در دانشگاه شهید بهشتی را برعهده دارد، افزود: کارگاههای آموزشی که در این مراکز برگزار میشود، به من کمک کرد نکات با شکوهی در داستانها را ببینم که تا به حال اصلاً در ادبیات ایران مورد توجه قرار نگرفته بود، مثلاً داستان پرنده سیاه «برنارد مالامود» و یا مسأله زمان در داستان یازده «ساندرا سیس نروس» یا مسأله واقعیت در داستان «آلکس رودریگرز» تا به حال مورد توجه قرار نگرفته بودند.
همه دنبال رمان بلند هستند
این مترجم در ادامه این گفت و گو به نوع انتخاب نویسندگان و داستانهایشان هم اشارهای میکند و میگوید:در جلدهای اول و دوم، آزادی عمل من برای انتخاب نویسندگان بسیار کم بود، چون ناشر به مسأله فروش کتاب توجه خاصی داشت و البته حق هم داشت، بنابراین من نمیتوانستم سراغ نویسندگان گمنام بروم، اما در جلدچهارم آزادی عمل به من داده شد تا نویسندگان و آثارشان را خودم انتخاب کنم، بر همین مبنا تلاش کردم نویسندگان و داستانهایشان را بر مبنای اندیشه و تفکر جدیدشان انتخاب کنم، به همین دلیل سراغ«روت پراوار جاب والا» آمدم و داستان «وصیت قاضی» را که آخرین داستان چاپ شده اش در نشریه نیویورکر بود، انتخاب کردم. با این نگاه داستانهای نویسندگان دیگرهم برای جلد چهارم انتخاب شدند.
گفت و گو به اینجا که میرسد، شکروی مسیر مصاحبه را تغییر میدهد و میگوید: با توجه به شرایطی که بر جریان کتاب در جامعه ما حاکم است، تابوی فروش در ذهن همه نویسندگان وجود دارد و بر همین مبنا در این نوع کتابها انتخاب نویسندگان و داستانهایشان برای مترجم بسیار سخت است، چون درصد بالایی از خواستهها فدای شمارگان محدود کتابها و واگرایی خواننده میشود. شمارگان کتاب در ایران به زیر 500 رسیده است و با آنکه کوتاه نویسی در کشور ما دیرینه با شکوهی دارد، اما نمیدانم چه اتفاقی افتاده که در روزگار امروز سلیقهها سطحی و عقاید مردم سست شده و به شاهکارهای زمانه بیاعتنا شدهاند و همه دنبال رمانهای بلند و سرگرم کننده هستند، انگار فقط سرگرمی اهمیت دارد.
مدگرایی در ادبیات
شکروی ادامه میدهد: مجبور بودم داستانهایی را بیاورم که برای خواننده جذاب باشد، البته تلاش شد تا در میان همین داستانها، مسایلی مطرح شود که برای خواننده کنجکاوی و پرسش به وجود بیاورد و افراد در پی پرسش در صدد کشف گوهر اصلی داستانها بروند.
البته من انتظار داشتم رویکردهای جدید در بررسی این آثار مورد توجه قرار بگیرد، اما متأسفانه این اتفاق رخ نداد و شاید همین نوع نگاه حتی نویسنده مشتاقی مثل مرا بیانگیزه میکند.
وی در پایان با بیان این مسأله که با انتشار این چهار جلد به ادبیات ادای دین کرده است،میگوید: مطمئناً با توجه به حاکمیت همان فضای فرهنگی که به آن اشاره کردم، این آثار به اندازه تلاشی که شده، مورد توجه قرار نمیگیرد، چون همه میدانیم مدگرایی حاکم در کشورما حتی گریبان نویسنده و داستانش را هم گرفته است، اما درشرایطی که امپراتوری اسمها حاکم است، تلاش کردم تا نویسندگان نابغه و شاهکارهایشان را در قالب این آثار معرفی کنم.
نظر شما