این واقعه یا همان مصافحه رئیس جمهور آمریکا و وزیر خارجه ایران اتفاق افتاد و کسی در پیشامد آن شک ندارد، اما روایتی که از علت آن نقل شد، همان چیزی است که ظریف، نقل به مضمون بدان اشاره کرد.
سخن وزیر امور خارجه کشورمان را حمل بر صحت میگذاریم و تردیدی نداریم که مقام ارشد آمریکایی خواهان دیدار با رییس جمهوری اسلامی ایران بود. وزرای خارجه و رؤسای جمهور کشورهای مختلف اروپایی نیز به ایران آمدند. وزیر خارجه فرانسه، وزیر خارجه آلمان، انگلستان و سفر روحانی به ایتالیا هم در پیش است. اینها را میگذاریم در کنار وقایعی که در منطقه در حال رخ دادن است و بیاعتباری دستگاه دیپلماسی کشورمان برابر کشورهای عربی. فاجعه منا رخ میدهد و وزیر خارجه عربستان، ظریف را به حضور نمیپذیرد. به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کشورمان ویزا نمیدهند. امیر کویت پا پیش میگذارد و ظریف در برابر او زانو میزند، اما باز هم اتفاق چندانی نمیافتد. دست آخر تهدید رهبر انقلاب و استفاده از عبارتهای «سخت» و «خشن»، سعودیها را مجبور به عقبنشینی میکند و پیکر کشتههای ایرانی به کشور بازمیگردد. آخرین ضعف دستگاه دیپلماسی کشورمان هم زندانی شدن و اهانت به معلمان ایرانی در امارات است که وزارت امور خارجه تا شب گذشته در حل مشکل عاجز بود. براستی مشکل کجاست؟ محمدجواد ظریف دیپلمات ضعیفی است؟ اقتدار ایران را اروپا و آمریکا دریافته، اما کشورهای عربی آن را لمس نکردهاند؟ پاسخ یک چیز است: «رها کردن کشورهای منطقه و توجه بیش از حد دولت به اروپا و آمریکا به جای کشورهای همسایه!»
* * *
(1) اصلیترین شعار انتخاباتی حسن روحانی در سال 92، حل مسأله هستهای بود و طوری وانمود شد که کلید حل تمامی مشکلات کشورمان حل این موضوع و آشتی با کشورهای تحریم کننده است.
(2) پرونده هستهای از شورای عالی امنیت ملی گرفته و به وزارت خارجه سپرده شد. دو معاون وزیر مسؤول این پرونده شدند و محمدجواد ظریف پیش از آنکه به عنوان وزیر و رئیس دستگاه دیپلماسی کشور شناخته شود، فرد اول مذاکرهکننده (مانند سال 82) و مسؤول حل بحران هستهای معرفی شد.
(3) بیشتر سفرهای وزیر خارجه به اروپا و شرکت در مذاکرات وین و ژنو و سازمان ملل گذشت تا کشورهای عربی و خاورمیانه؛ البته نمیتوان سفر دو روزه او به عراق و سه روزهاش به کویت و برخی کشورهای عربی را نادیده گرفت، اما سفرهای هستهای و اروپایی به مراتب بیشتر بود.
* * *
اما امروز به زعم رئیس جمهور، دولت، مجلس و حتی دبیر شورای نگهبان، پرونده مناقشه هستهای بسته شد و «برجام» با همت و تلاش سختکوشانه تیم مذاکره کننده هسته ای به سرانجام رسید. سفارت انگلستان هم در تهران و سفارت ایران هم در لندن گشوده شد و اکنون نوبت حسرت خوردن فرصتهایی است که برای برقراری ارتباط با خاورمیانه و کشورهای عربی از دست رفت. اگرچه دشمن، دشمن است، اما سعودی و امارات از آمریکا و انگلیس بدتر نیستند و میشد با دیپلماسی فعال، آنها را هم سرجایشان نشاند. فرصتهای زیادی از دست رفتند. کاش دولت بیش از این حسرت آینده را نخورد!
نظر شما