گروه سیاسی / آرش خلیل‌خان- یوم ا... ۱۳ آبان، سالروز استکبار ستیزی که امام خمینی(ره) از آن، به نام انقلاب دوم یاد کردند، امسال، معنا و عمق متفاوتی دارد.

 مرگ بر آمریکا

سی و هفت سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، استکبار جهانی در سایه بسیاری از توطئه‌ها در سطح منطقه و محیط جمهوری اسلامی ایران و در خیال خام باز شدن گره‌های سیاسی در پس مذاکرات هسته‌ای و توافقی که میان ایران و قدرت‌های جهانی به دست آمد، تصور آن را داشت و دارد که می‌تواند از دیوارهای حایل بی‌اعتمادی و روحیه انقلابی و ارزش‌ها و اصولی که این انقلاب اسلامی را پایه‌گذاری کرد بگذرد، و یک بار دیگر، راه خود را به کشوری که سی و شش سال پیش از آن بیرون انداخته شده بود؛ باز کند.

شاید در این سوی مرزهای ایران اسلامی هم بودند و هستند ذهن‌های استحاله شده‌ای که به بهانه اعتدال‌گرایی و با چاشنی تغییر مناسبات بین‌المللی و لزوم به روز شدن و حرکت با تحولات جهانی، دیگر اندیشه‌های انقلابی گذشته خود را کنار گذاشته و بدنبال تابو شکنی مذاکره و رابطه با آمریکا هستند و از ذوق جلساتی که دیپلمات‌های کشورمان با آمریکایی‌ها برای گرفتن حقوق حقه ملت پشت میز مذاکره نشستند، گمان بر آن بردند که فرصت برای برقراری رابطه با آمریکا و از بین بردن حساسیت‌های گذشته، فراهم شده است و این‌گونه بر زبان راندند که تا ابد نمی‌توان با آمریکا قهر بود!

غافل از اینکه حافظه تاریخی ملت ایران، سابقه دشمنی‌ها و سیاست‌های استعماری و مداخله گرانه استکبار و در رأس آن آمریکا را فراموش نخواهد کرد.

اگر امروز، رهبری انقلاب اسلامی درباره زمینه سازی آمریکا برای نفوذ دوباره، هشدار داده و مسؤولان و مردم را به هوشیاری در مقابل آن فرا می‌خوانند، نه از ترس قدرت نفوذ دشمن، که برای جلوگیری از بروز انحرافی دیگر در فضای سیاسی و خلط موضوع توافق سیاسی ایران و قدرت‌های جهانی برای تثبیت حقوق ملت، با موضوع رابطه با آمریکاست.

اما بی‌شک، دشمن، سودای نفوذ و راهگشایی به ایران اسلامی را یک لحظه نیز کنار نگذاشته و هر روز با ابزارهای تازه تر و قوی‌تر و با روش‌هایی تازه به دنبال رخنه در انقلاب و مردان انقلاب و ذهن و اندیشه ملت بوده و خواهد بود.

حساسیت و اهمیت مراسم نمادینی چون روز استکبارستیزی بویژه در شرایط امروز، گروه سیاسی قدس را بر آن داشت تا درباره آن با دکترعبدالحسین روح الامینی از دانشجویان وقت پیرو خط امام(ره) که در سیزدهم آبان ماه سال 58 در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا نقش داشت، به گفت‌وگو بنشیند و دیدگاه‌های او را درباره راهبردهای نفوذ استکبار آمریکا و ریشه‌ها و تاریخچه آن در قضیه تسخیر لانه جاسوسی، جویا شود.حاصل این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.

 

  در آبان ماه سال 58 چه برداشت و تحلیلی موجب شد، دانشجویان پیرو خط امام(ره)، تصمیم به ورود به سفارت آمریکا و در نهایت، تسخیر لانه جاسوسی این کشور بگیرند؟ شما در مصاحبه‌های مختلف از نگرانی آن زمان درباره شبکه نفوذ سازمان جاسوسی آمریکا و تلاش آن‌ها برای معکوس کردن روند انقلاب اسلامی سخن گفته‌اید. آیا در آن زمان، اسنادی از این شبکه نفوذ داشتید؟

-  در آن مقطع، دانشجویان پیرو خط امام (ره)، به این نتیجه رسیده بودند که سفارت آمریکا، منشأ بسیاری از حوادث و مسبب بیشتر نابسامانی‌ها و هرج و مرج‌های سیاسی و اجتماعی در کشور، پس از انقلاب است.

آن‌ها عوامل نفوذی زیادی را به کار می‌گرفتند و مانع از ایجاد ثبات در کشور و تثبیت ارکان اداری و سازمانی می‌شدند و از ناتوانی و ضعف دولت موقت نیز برای پیشبرد اهداف خود بهره می‌بردند.

در نهایت، کار به آنجا رسید که ما به این نتیجه رسیدیم که آمریکایی‌ها ممکن است در فکر بازگرداندن شاه، به قدرت باشند؛ زیرا به بهانه درمان، از او دعوت کرده بودند به آمریکا برود و بدین روش، قصد نوعی حساسیت زدایی درباره او را داشتند.

این بود که تصمیم گرفتیم در یک حرکت اعتراضی، به داخل سفارت آمریکا برویم و آن‌ها را تحت فشار بگذاریم؛ اما حوادث بعدی و لجبازی آمریکایی‌ها به تسخیر لانه جاسوسی و حوادثی که در 444 روز پس از آن رخ داد، منجر شد.

واقعیت این است که کاملاً به عملکرد سفارت آمریکا مشکوک بودیم. از ساعت 10 صبح که ما وارد سفارت آمریکا شدیم، تا ساعت 2 بعد از ظهر، در ساختمان اصلی که کارمندان آمریکایی در آن مشغول نابود کردن اسناد جاسوسی و نفوذ بودند و توانستند بسیاری از اسناد را محو کنند، در نهایت چیزهایی را که نتوانستند نابود کنند و اهمیت امنیتی کمتری داشت، به دست ما افتاد. البته برخی اسناد رشته شده را هم ما توانستیم بازیابی کنیم.

اسنادی هم که به دست آمد، تنوع زیادی داشت، به لحاظ موضوعی که در کتاب‌های مختلفی چاپ شد.من به شخصه، مسأله فلسطین را در این اسناد دنبال کردم و دیدم آن‌ها پس از انقلاب اسلامی، مبارزان فلسطینی و بویژه آقای عرفات را که به ایران رفت و آمد داشتند، زیر نظر گرفته بودند. حتی اسنادی به دست آمده بود که نشان می‌داد سرویس جاسوسی سیا در لبنان، زیر نظر و محوریت تهران، تحرکات مبارزان فلسطینی را رصد می‌کند و در واقع، تهران، مرکز جاسوسی سیا در کل منطقه و در شعاعی به این وسعت بود.

علاوه بر این، آن‌ها شبکه‌ای از روشنفکران و سیاستمدارانی را که احتمال و امکان تاثیر بر آن‌ها را می‌دادند، ایجاد کرده بودند تا در موقع لزوم آن‌را به کار گیرند که همه این‌ها در اسناد و کتاب‌ها و تحقیق‌هایی که درباره آن شده، آمده است.

می خواهم این را بگویم که فعالیت جاسوسی آمریکا، هم از تنوع و هم از گستردگی میدانی زیادی در داخل و خارج از ایران برخوردار بود و در نقاط و شهرهای مختلف و در میان اقشار مختلف آن‌ها، روی زمینه‌های نفوذ، کار می‌کردند.

در واقع، آن شاکله‌ای را که از 28 مرداد سال 32 در ایران به وجود آورده بودند، به سطحی رسیده بود که آن‌ها یکه تاز و تعیین کننده نهایی صحنه اداره کشور ما در اوضاع مختلف بودند.

این‌ها البته، جدای از ده‌ها هزار مستشاری بود که آن‌ها داشتند و این ساختار، پس از انقلاب هم به فعالیت خود تا تسخیر لانه جاسوسی ادامه می‌داد.

تنها اندکی از اسناد ومدارک این شبکه نفوذ و دخالت‌های آمریکا با تسخیر لانه جاسوسی به دست آمد و بسیاری از آن‌ها پنهان ماند که تاریخ، از مسیرهای دیگر و اسناد دیگری، ممکن است در آینده به آن دست پیدا کند.

 

  در آن ایام، زمزمه‌هایی بود که آمریکایی‌ها می‌خواهند انقلاب ایران را بپذیرند  و روی طرحی کار کنند که نفوذشان ادامه پیدا کند. در بعد نفوذ با توجه به عمر کم انقلاب، آن‌ها چه‌کار کرده بودند؟

-  اسناد مفصلی درباره برخی شخصیت‌های سیاسی از جمله عباس امیر انتظام، قطب زاده و بنی صدر و بسیاری از شخصیت‌ها در این سطح از مسؤولان پیدا شد که بعضاً با اسم مستعار، از آن‌ها نام برده شده بود. برخی مجانی و برخی 
حقوق بگیر بودند که این‌ها منتشر شده است.

بسیاری از اسناد هم نابود شد و معلوم نشد که عوامل دیگر آن‌ها که بودند. مسأله این بود که کار امریکایی‌ها از نفوذ گذشته و در آن مقطع، به مداخله و توطئه رسیده بود.

اما من می‌خواهم به مسأله مهم‌تری اشاره کنم. اینکه امروز بار دیگر قراین و تحلیل محتوا نشان می‌دهد با آنکه شبکه نفوذ آمریکا در 13 آبان ضربه خورد و تا سال‌ها شبکه جاسوسی و نفوذ آن‌ها مختل شد و ستاد فرماندهی خود را که در تهران بود از دست داد، ولی با گذشت سی و شش سال از آن واقعه، بخش‌هایی از این شبکه باز سازی شده است.

سر نخ این بازسازی را هم در مسایل و حوادثی که در داخل کشور یا در منطقه رخ می‌دهد، می‌توان ردیابی کرد.

البته شاید نتوان ردی از افراد خاص گرفت، اما علایم و عوارض، وجود این عوامل نفوذ را نشان می‌دهد؛ کما اینکه دلیل تسخیر لانه جاسوسی، وجود اسناد نبود، چون ما از این اسناد اطلاع نداشتیم، اما آثار فعالیت‌های نفوذی و تخریبی آمریکا برای ما مشهود بود.

کشور، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و نه ماه پس از آن در شرایطی بود که آشفتگی‌های اجتماعی، سیاسی و امنیتی در گوشه و کنار کشور نشان می‌داد دستی در حال هدایت آن‌هاست و مانع از ثبات نظام می‌شود.حتی این نفوذ و مانع تراشی در دستگاه‌ها وادارات دولتی هم وجود داشت و آمریکایی‌ها در وزارت خارجه و نخست وزیری و دیگر دستگاه‌های موثر به صورت مستقیم یا غیر مستقیم نفوذ داشتند. دانشجوها به این نتیجه رسیده بودند که این به هم ریختگی و آشفتگی برای آن ایجاد شده که روند انقلاب، وارونه شود و حتی این احتمال داده می‌شد که آمریکایی‌ها به دنبال بازگرداندن شاه باشند، لذا دانشجوها به این باور رسیدند که باید این مرکز نفوذ را متوقف کنند.

الان هم همین وضعیت به شکل دیگری هست و بسیاری از بی‌سامانی‌ها و بی‌ثباتی‌ها را در مسایل کشور می‌بینیم که به مدیریت وضعف نظارت، باز نمی‌گردد و اگر لایه‌های پشت آن را نگاه کنیم، معلوم نیست که آن شبکه نفوذ، خودش را بازسازی نکرده باشد. منطقاً، آمریکایی‌ها به دنبال این هستند و هیچ‌گاه از این برنامه عقب نشینی نکرده‌اند و ما باید هوشیار باشیم.

آمریکا با توجه به نابود شدن هیمنه پوشالی‌اش در تسخیر لانه جاسوسی و ضربه‌ای که از ملت ایران خورد و با توجه به اینکه انقلاب اسلامی ایران در طول سی و هشت سال گذشته، از مسیر خود منحرف نشده و بر اصول خود که مبارزه با نفوذ و استکبار است ایستاده، برای مقابله با این انقلاب و جبران ضربه‌های مکرری که در این سال‌ها خورده، منطقاً باید
 برنامه ریزی داشته باشد.

ضمن اینکه به هر حال، بعضی از هزیان‌گویی، یا کج فهمی‌ها و سیگنال‌های اشتباهی که از داخل ایران در سالهای گذشته و حتی همین حالا دریافت کرده و می‌کند، آن‌ها را به طمع می‌اندازد و امیداورشان کرده که بتوانند به شکل دیگری بازگشت کنند. به نظر می‌رسد که در حاشیه توافق هسته‌ای که در ماه‌های اخیر به دست آمده و الآن در مسیر اجراست، این امیدواری در آن‌ها پررنگ‌تر شده و حتی آن‌ را بروز هم می‌دهند که می‌خواهند و امیدوارند به نوعی به ایران ورود پیدا کنند.

من معتقدم خارج از این زمینه سال‌هاست که آن‌ها در حوزه‌های اقتصادی و فرهنگی به دنبال بازسازی این شبکه و حلقه‌های نفوذ بوده، هستند و خواهندبود و از آثارش و بعضی از صحبت‌های شخصیت‌های سیاسی که بوی پشیمانی از اقدامات گذشته و مسیر انقلاب اسلامی را می‌دهد، می‌توان این را دریافت.

فردی مثل مقام معظم رهبری که تجربه طولانی و نگاه ژرفی دارند و موشکافانه به مسایل نگاه می‌کنند، این خطرها را بیشتر درک می‌کنند و نسبت به آن هشدار می‌دهند.

 

 مقام معظم رهبری هشدار دادند که توافق هسته‌ای، نباید زمینه نفوذ را فراهم کند وطبیعی است که ابزارها و روش‌های نفوذ در طی نزدیک به چهار دهه گذشته، دچار تحول و پیشرفت شده‌اند. چه تفاوتی بین شیوه‌های نفوذ امروز با گذشته هست و این توافق چگونه ممکن بود زمینه نفوذ آمریکا را فراهم کند؟

-  ما یک عقبه ایرانیانی در غرب داریم که در چهار دهه گذشته، به هر دلیل مثلاً برای تحصیل، کسب و کار، یا با تصور زندگی بهتر، مهاجرت کرده اند و آن‌ها جمعیت انبوه و بزرگی هستند. قاعدتاً دشمنان، در این مدت برای یارگیری از بین این‌ها، تمهدیداتی را اندیشیده‌اند. فضای تعامل بیشتری که در ابعاد مختلف فرهنگی و اجتماعی بین دو کشور باز می‌شود، این احتمال را ممکن می‌سازد که آن‌ها با سرمایه‌گذاری بتوانند از این ظرفیت، به صورت شبکه‌ای استفاده کنند که باید در این مورد هوشیار بود.

طبیعی است که ما هم  امکاناتی داریم. یعنی همچنان که آمریکا برای نفوذ، تلاش کرده، ایران هم بیشتر از آمریکا پایگاه‌هایی را در بین طرفداران انقلاب اسلامی در اقصی نقاط دنیا از جمله در داخل آمریکا دارد.

این یک مصاف پشت صحنه‌ است. اما اینکه بشود نسبت به استکبار و رابطه با آمریکا حساسیت زدایی شود و ملت، دچار یک بی‌توجهی نسبت به ماهیت غرب  استکبار شوند، خطرناک است.

یکی از علل اینکه رهبری، دولت را از مذاکره با آمریکا منع کردند، همین تأثیر حساسیت زدایی آن برای افکار عمومی ملت‌ها و تابو شکنی آن است.

همان‌طور که رهبری درباره نفوذ و بازسازی شبکه نفوذ و حلقه طرفداران آمریکا در کشور، هشدار می‌دهند در کنارش، دشمن بودن آمریکا را هم تحلیل و تبیین می‌کنند.

اگر چه این، امری واضح است اما اینکه رهبری بر این مسأله تأکید و یادآوری می‌کنند، برای این است که مردم و مسؤولان، دچار غفلت و تابوشکنی نشوند و  بعضی از ساده‌اندیشان کشور، که در اقشار سیاسی و نخبه هم هستند، صورت مسأله را عوض نکنند که نه تنها دشمنی آمریکا انکار شود، بلکه همه دستاوردهایی که با پیروزی انقلاب اسلامی، انقلاب دوم که تسخیر لانه جاسوسی بود و دفاع مقدس به دست آمده بود، از بین نرود.

این هوشیاری لازم است تا نگذاریم تاریخی که نسل ما، با تمام وجود لمس کرده و به آن شکل داده را دیگرانی بازتعریف کرده و بنویسند که هیچ اعتقادی به آن ندارند و نقشی در آن نداشته‌اند.

 

  نگرانی از نفوذ و هجمه فرهنگی غرب از گذشته مطرح بوده، اما امروز رهبری، بر مسأله نفوذ اقتصادی آمریکا پس از برجام و لزوم توجه به اقتصاد مقاومتی تأکید دارند. دلیل آن چیست؟

-  نفوذ فرهنگی، زمینه ساز نفوذ اقتصادی است. در حوزه اقتصاد بازار بزرگ ایران و کشورهای اطراف ایران که در درجه اول باید در اختیار ما باشد، هدف قرار دارد. این بازار و پیرامون آن حدود پانصد میلیون نفر جمعیت دارد که اگر استحاله فرهنگی شود و فرهنگ مصرف گرایی و زندگی آمریکایی بر آن غلبه کند، در اختیار اقتصاد آمریکا قرار می‌گیرد و در این صورت، راه برای ورود آمریکا به دیگر عرصه‌ها هم فراهم می‌شود.

آمریکایی‌ها در سه دهه گذشته، همواره از ابزار تحریم اقتصادی علیه ما استفاده کرده‌اند تا امروز بتوانند برداشته شدن این تحریم‌ها و رابطه اقتصادی را نوعی امتیاز جلوه دهند و بتوانند درهای نفوذ در دیگر حوزه‌ها را بگشایند.

مسأله این است که مطالبه آمریکایی‌ها برای رابطه اقتصادی صادقانه نیست. اگر صادقانه باشد، چرا تمرکز آن‌ها بر بازار مصرفی و حوزه‌هایی است که هیچ ارزش استراتژیکی ندارند و ما می‌توانیم از همه دنیا آن‌ها را تهیه کنیم؟

آمریکا در فناوری‌های پیشرفته و متوسط ، در صنایع هوا وفضا، در صنایع الکترونیک و هسته‌ای، در نانو و بیو فناوری و در حوزه علوم جدید، نمی‌خواهد با ما همکاری و تجارت داشته باشد.

ما هنوز در این حوزه‌ها تحریم هستیم و حتی پس از دوره هشت ساله برجام، آن‌ها گفته‌اند اقلام دارای کاربرد دوگانه را در تحریم و نظارت نگه می‌دارند تا ابزار لازم را داشته باشند که هر فناوری و کالایی را که به پیشرفت ایران کمک می‌کند، به مسایلی مثل فناوری هسته‌ای یا تسلیحاتی و شیمیایی ربط داده و به ما ندهند.

آن‌ها هیچ گاه در فناوری‌های پیشرفته جلو نخواهند آمد و انگیزه آن‌ها اینجا خودش را نشان می‌دهد.

باید توجه کنیم که ما هر چه که پیشرفت کردیم با اتکای به نفس و توان داخلی بوده است. در حوزه‌های تاثیر گذار اقتصادی و صنعتی هم همین روش به اقتدار ما انجامیده است.

 

  آیا این شرایط، بر اهمیت و عمق مراسم استکبار ستیزی 13 آبان امسال تأثیر دارد؟

-  اهمیت مراسم امسال از این روست که جلو ساده اندیشی درباره اهداف آمریکا و غفلت از دشمنی آن‌ها گرفته شود.

هر چند آن‌ها به اقتدار ما تن دادند و در موضوع هسته‌ای پای میز مذاکره نشستند؛ آمریکای امروز همان  آمریکای زمان انقلاب اسلامی است و ماهیت آن عوض نشده. وجه ممیزه مراسم 13 آبان امسال و سال‌های قبل، بحث دشمن‌شناسی است.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.