۱۸ آبان ۱۳۹۴ - ۲۱:۱۳
کد خبر: 321492

هر گاه تمام مطالبی که اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی آموزش و پرورش خراسان رضوي در توضیح مبسوط خود ذکر کرده‌اند مو به مو اجرا شده یا در دست اجراست، ...

مسؤولان محترم! میزها رفتنی‌اند

 اینجانب از توجه آن اداره کل به این گونه مسایل و گرفتاری‌های کارکنان محترم آموزش و پرورش بویژه معلمان و آموزگاران زحمتکش بسیار تشکر و قدردانی می‌کنم و خوشحالم که دسترسی به مقام‌های بالایی آن اداره کل آسان است. در مورد نکات پایانی توضیح روابط عمومی آموزش و پرورش استان که این جانب را تنها یک مورخ انگاشته و اظهار شگفتی کرده‌اند که چگونه مردم سه استان خراسان شمالی، رضوی و جنوبی مشکلات خود را با حقیر در میان می‌گذارند، علاوه بر برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی در مرکز و رادیو خراسان شمالی، نویسنده مقالات ستون «ساعت 25»، از سال 1340 هـ.ش تاکنون به عنوان یک روزنامه نگار و نویسنده اجتماعی و سیاسی از سوی مردم شناخته شده است و در موارد مختلف همکاران من در بخش جامعه روزنامه محترم قدس به خاطر دارند مردم عزیز چه نظر التفات و اعتمادی به نوشته‌های من که از دردها و مشکلات مردم الهام و ریشه می‌گیرد دارند، چنانکه استاندار وقت خراسان پس از یک رخداد جنایی و قتل یک طلا و جواهرفروش در عید یکی از سال‌های گذشته و چاپ یادداشتی در این روزنامه به قلم حقیر، ضمن تماس تلفنی، تعطیلی سال نو را تا کشف جانیان در استانداری حذف کرد و پلیس شایسته انتظامی و آگاهی خراسان رضوي توانست رشته‌های جرم را کشف و جنایتکاران را بازداشت کند و تحویل دادسرا دهد.در بسیاری از موارد دیگر به نوشته‌های این مخلص که در روزنامه‌ای آن هم متعلق به آستان مقدس ثامن الائمه(ع) نشر می‌یابد و مردم وقتی مضطر و پریشان می‌شوند به آن آستان ملک پاسبان ملتجی می‌گردند، عنایت خاص مبذول می‌گردد و من از حسن توجه مسؤولان بارها قدردانی کرده‌ام.

مرحوم حاجی ملاهادی نجم‌آبادی که مردی پاکیزه سرشت و متواضع و مردمی بود، روزها جلوی در خانه خود در خیابان سقاخانه قالیچه مندرسی پهن می‌کرد و می‌نشست و عموم مردم اجازه داشتند به او مراجعه کنند و عرایض و درد دل‌های خود را به گوش او برسانند. روزی نایب السلطنه ناصرالدین شاه «کامران میرزا» به دیدن او رفت و خواهش کرد جلوی در خانه، بلکه درون خانه از او پذیرایی شود. در اتاق کوچک خانه حاجی ملاهادی، نایب السلطنه کنار آقا نشست. حاجی پایش سخت درد می‌کرد. پایش را دراز کرد. به نایب السلطنه برخورد. گفت: حاجی آقا پای من هم خیلی درد می‌کند می‌توانم درازش کنم. حاجی گفت: خیر نمی‌توانی! پرسید چرا: جواب شنید چون دستت دراز است! (یعنی از مردم می‌ستانی) حالا ابراز تعجب روابط عمومی آموزش و پرورش خراسان رضوي سبب شد من هم تعجب کنم چرا این قدر تعجب کرده‌اند؟!

موضوع را طوری مطرح کرده‌اند که گویا من قصد جلب و جذب قلوب دارم. شاید می‌خواهم در دوره آینده نماینده مجلس از مشهد شوم! می‌خواهم عضو انجمن شهر شوم، دارم مردم فریبی می‌کنم، خیر؛ اصلاً و ابداً.تمام مطالبی که در مورد رسیدگی به وضعیت معلمان فرمودید و امکان دسترسی به مقامات و اینکه آن خانم تقاضای انتقال نداشته [که البته براساس اسناد داشته] قبول، شناخته شدن من هم قبول؛ اما چرا می‌نویسید خارج از اطلاعات نگارنده؟ آن هم کسی که سابقه 54 سال روزنامه نگاری در زمینه‌های اجتماعی و سیاسی دارد و حدود 15 سال سردبیر چند مجله پرشمارگان و قدمت بوده موظف است به درددل‌ها و خواسته‌ها و شکایات مردم گوش دهد.جنابان دست اندرکار! اگر کارهایتان را همین طور که مرقوم داشته‌اید خوب و درست و عالی انجام داده‌اید که جای خشنودی است و گلایه ندارد و شک آوردن درخصوص اینکه چرا من دست به قلم برده‌ام و این مطالب را بر کاغذ آورده‌ام. چرا؟! تازه باید بسیار شاکر باشید من که مورد شناخت مردم هستم گلایه‌های بعضی از همکاران شما را منعکس کرده‌ام تا خدای ناکرده اگر کوتاهی و قصوری در مورد برخی معلمان روی داده، در آینده کوشش بر جبران آن شود.  مواردی که در مورد پاسداشت فرهنگیان نوشته‌اید بسیار خوب و عالی. اینکه 64 هزار فرهنگی می‌توانند با مقامات اداره کل در تماس باشند بسیار خوب. مگر بد شد فرصتی پیش آمده که این کارهایتان را در توضیح بیاورید و فرهنگیان را خشنود کنید؟ در پایان تأکید می‌کنم عمر میزهای اداری کوتاه است. هر از چندگاه صاحب مسندها می‌روند و جای خود را به افراد دیگری می‌دهند. توصیه من به همه صاحبان میز و مسند این است که با مردم باشند. در اتاق‌هایشان به روی مردم گرفتار و حاجتمند باز باشد. تا می‌توانند با ارباب رجوع مهربانانه و دوستانه روبه رو شوند. شماره تلفن‌هایی را برای اینکه مردم درد دل‌های خود را به گوش شما برسانند اعلام کنید.

هر صاحب مقامی بازنشسته یا گاهی تعویض، احضار و مستعفی می‌شود. پس اتاق‌های شیک و مبل و صندلی و دستگاه‌های تزیینی و چند رئیس دفتر و منشی و بادیگارد نباید انسان را از مردم دور نگه دارد. فردا که هر مدیرکل یا معاون وزیر یا وزیری دوران خدمتش به پایان برسد مانند میلیون‌ها انسانی خواهد شد که در خیابان‌ها راه می‌روند. بنابراین آنچه نوشته‌ام از سر دلسوزی بوده. من علاوه بر تاریخ نویسی، نمایشنامه و فیلمنامه هم نوشته‌ام. در صدا و سیما هم از سال 1337 برای رادیو و از سال 1350 برای تلویزیون گویندگی کرده‌ام. چون درد دل مردم را منعکس کردم به دلیل مورخ بودنم عجیب است؟ نه عجیب نیست! روزنامه نگار در زمینه اجتماعی و سیاسی در تمام زمینه‌ها حق اظهارنظر و قلمزنی دارد. با تجدید احترام

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • fs IR ۰۸:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۱
    0 1
    جناب معتضد ضمن عرض سلام باید بگویم بسیار عالی ومحترمانه پاسخشان را دادید.کسی که درد مردم را بفهمد و برای حل ان چاره ای بیاندیشد مایه افتخار ملت ایران است .ان شاالله همیشه موفق باشید