وضعیت کتاب در چند سال گذشته به خاطر بالا رفتن قیمت کاغذ و برداشته شدن یارانه کاغذ، شرایط ناپایداری را به خود دید تا جایی که کمتر کسی میل به خرید کتابهای چند ده هزار تومانی داشت. با روی کار آمدن دولت جدید و اخذ سیاستهای پایدار در حوزه نشر و کتاب، جوی پایدار بر آسمان کتابخوانی و نشر ایران حاکم شد اما آن بیمیلی در بین مردم برای خرید کتاب باقی مانده بود.
برخی بر این باور بودند که کتاب به دلیل بیثباتی در سیاستها، به انزوا رفته است و هر نهادی که میتوانسته بر این یار مهربان، نامهربانی روا داشته است.
مهسا ملک مرزبان، مترجم و مجری برنامههای کتاب محور تلویزیون اما معتقد است: کتاب در انزوا نیست.
او میگوید: ریشه این ماجرا که چرا کتاب خوانده نمیشود به شکل زندگی مردم و تنگناهای اقتصادی که در سالهای اخیر داشتهاند، برمیگردد مثلاً یک وکیل، پزشک، معلم یا دانشجو آنقدر درگیر معیشت خود است که اگر هنر کند، در حوزه تخصصی خودش مطالعه میکند و دیگر فرصت مطالعه جنبی ندارد.
فرصت کتابخوانی نداریم
به گفته او، اگر یک استاد دانشگاه علاقهمند به ادبیات باشد فرصت مطالعه در این حوزه را ندارد حتی اگر آن کتابها را در قفسه کتابخانهاش داشته باشد.
ملک مرزبان ادامه میدهد: من که در حوزه کتاب فعال هستم یک قفسه کامل کتاب دارم که نمیدانم آنها را کی بخوانم. او با بیان اینکه کتاب به طور مستمر در حال تولیدشدن است و اگر در انزوا بود تولید نمیشد، خاطرنشان میکند: شمارگان کتاب پایین است اما جلوی تولید آن گرفته نشده، مشکل از ماست که فرصت کتابخوانی نداریم.
حرفهای یعنی کسی که همه جا هست
به باور این مترجم، بسیاری از ما عاشق کتابخوانی هستیم ولی با قفسههای پر از کتابی مواجهیم که لای آنها باز نمیشود. بسیاری هم کتاب میخرند اما فرصت خواندنش را پیدا نمیکنند و شده آینه دقشان. او میگوید: تمام فرصت هم نسلان من صرف این شده که به فلان جلسه و نشست سر بزنند. این افراد دیگر فرصت مطالعه، تولید و یادگیری ندارند برای همین همه چیز سطحی میشود. به باور این فعال فرهنگی، متأسفانه تعبیر از حرفهای در جامعه ادبی، فردی هست که همه جا هست فلان جا جمع میشوند چایی بخورند فلانی هست، جمع میشوند یک قصه فسقلی بخوانند فلانی هست، میخواهند جایزه بدهند فلانی هست، میخواهند در فلان کافه درباره موضوعی صحبت کنند فلانی هست یا در فلان جشنواره، داور است. از این آدمیکه همه جا هست، تعبیر حرفهای دارند در حالیکه دوتا اثر خوب هم ندارد.
میگویند در فلان برنامه هم حتماً از فلانی دعوت کنیم که باشد.
مگر آدم درجه یک کم داریم؟
او با بیان اینکه جامعه ادبی، حرفهای عمل نمیکند، توضیح میدهد: چرا جایزه داستان را چند تا هنرپیشه بدهند؟ چرا چندتا آدم درجه سه باید جایزه داستان بدهند؟ مگر در حوزه ادبیات، آدم درجه یک کم داریم؟ چرا از استادان خودمان جایزه نگیریم که از دست یک بازیگر درجه دو یا سه! به باور ملک مرزبان، نسلهای آینده درباره این اشتباهات تاریخی ما قضاوت خواهند کرد. او میگوید: افرادی که دو تا ستون در روزنامه مینویسند، سردمدار ادبیات ما میشوند. اینها الگو میشوند که هر کدام باری به هر جهت بوده و سطحی هستند و توهین به پیشکسوت و بی احترامی و کوبیدن نسلهای قبل از بی اخلاقیهای این عرصه است.
اقتباسهای ضعیف از آثار کلاسیک
این مترجم با بیان اینکه هنوز به آثار گذشتگان تکیه میکنیم، یادآور میشود: چرا در دهههای اخیر کتابهای مرجع خوب تولید نشده است؟ شاید استادان و پیشکسوتان برای تربیت نسل بعد از خودشان زحمت نکشیدهاند و یا نسل جدید برای یادگیری از این افراد، به خودش تکانی نداده است.
به گفته او، جامعه غرزنندهای داریم که نسبت به همه چیز ایراد و موضع میگیرد و کسی، کسی را قبول ندارد. ملک مرزبان در پایان با تاکید براینکه بچههایمان را باید با کتاب و فرهنگ غنی ادبی خودمان مأنوس کنیم، از اقتباسهای ناقص گله کرده، یادآور میشود:متأسفانه برنامههای نمایشی که اقتباس از کتابهای کهن بوده، خوب از آب درنیامده است. برای ساخت چنین آثاری زحمت کشیده نمیشود. انیمیشن اقتباسی که از داستان رستم و سهراب ساختهاند بسیار ضعیف بود. من با چه ترفندهایی عشق به ادبیات را از کودکی در فرزند ده سالهام ایجاد کردم و او به جایی رسیده که امروزعاشق شاهنامه باشد. وقتی با او که عاشق رستم و سهراب است، به سینما رفتیم؛ با دیدن این اقتباس ضعیف، پسر ده ساله من اشتباهات فیلم را به من متذکر میشد. چطور دارند نسل جدید را تغذیه میکنند؟
نظر شما