جناب رضوانی لطفاً کمی از سابقه و فعالیتهای خودتان، برای مخاطبان بگویید.
گذشته شعری من بال بال زدن در گوشهای دنج از جغرافیای ادبیات معاصر بوده و تنها پل ارتباطیاش در سالهای دور چند برگ روزنامهای که از «بشنو از نی» علیرضا قزوه و صفحه ادبی قدس و خراسان بود و گاه که خیلی خوش اقبال بودم، یافتن شمارهای از مجله شعر هادی سعیدی کیاسری بود. آنقدر با روزمرگیهای زندگی درگیر بودهام که شعر همواره خودش را به حاشیه زندگیام بچسباند و زمزمه گاه و بیگاهم باشد؛ حضوری مستمر در انجمنهای ادبی که گاه با مسؤولیت و گاه با تشکیل و تأسیس و گاه با رها کردن آنان همراه بوده است و این افت و خیزهای نافرجام همچنان در زندگی ادبی شاعران در جریان است.
تا جایی که من خبر دارم، یک مجموعه شعر «پرنده لای کاغذ و زیتون» از شما در سال 1385چاپ شده است و بعد از آن هم دو مجموعه شعر گردآوری کردهاید، برنامه ای برای چاپ کتاب ندارید؟ این موضوع از کمکاری شماست یا نبود موقعیت مناسب برای چاپ کتاب پیش نیامده است؟
ببینید با اینکه معتقدم، شاعران آرمانخواه هستند و افکار و اندیشههایشان آرمانی است، اما این روحیه آرمانخواهی همواره در مواجهه با واقعیتهای وضع موجود به طور کاملاً شکنندهای در معرض تهدید و تحدید است. شاعری که تولیدات معنوی خود را با سرمایهگذاری تبدیل به یک کالای قابل عرضه در بازار میکند و بعد متوجه میشود که با دستاندازی در روزی خانواده خود و هزینه آن برای چاپ کتاب به خود و خانوادهاش ستم کرده است، این همان نقطهای است که شاعر در مواجهه با واقعیتهای تلخ موجود به کارهای خود تنبیهی روی میآورد. لازم نیست بگویم که همه مجموعه شعرها لزوماً توفیق خریدهای حمایتی و خاص را پیدا نمیکنند. آیا میشود، گفت که درج عبارت چاپ سوم، چهارم، بیستم و غیره بر پیشانی برخی کتابها میتواند، آن روی سکه رانتهای فرهنگی باشد؟ جامعه ادبی کشور هشتاد میلیونی به تیراژهای هزار تایی مجموعه شعرها باید خون گریه کند. بنابراین ریشهیابی پاسخ سؤال شما در همه این حرفهای تلخ میتواند باشد. من معتقدم اگر جوانی بخشی از پول خود را صرف خرید یک مجموعه شعر بکند، به طور حتم میتوان گفت که آن جوان کمتر در معرض اعتیاد و بزهکاری و غیره قرار خواهد گرفت. اما چرا چراغهای رابطه شعر با مردم تاریک شده است. میتوانیم کمی به پاسخ این پرسش فکر کنیم.
«متصل به هیچکس نبودهام/توی باند شاعران عاشقم» این بیت باعث شد، از شما بپرسم که به نظرتان باندبازی در میان شاعران معاصر وجود دارد و آیا این به نفع رشد شعر است؟
من بین باندبازی با گروه بندی قایل به تفاوت هستم. مثلاً شما شاید بتوانید بگویید که جهانبینی فلان شاعر در ذیل سایه شعر انقلاب قرار دارد و این به هیچ وجه به معنای حضور وی در باند فلان و بهمان نخواهد بود. گروه بندیهای فکری و ادبی حق ادبیات و اهالی آن است و باعث رشد و تعالی شعر "به ماهو" شعر است. اما باند بازی مطمئناً یک پدیده زشت و غیر قابل دفاع است که نتیجه آن تضییع حق انسانهای شایستهای است که وارد این باند بازیها نشدهاند. شما یک آماری از سفرهای فرهنگی شاعران، به اقصی نقاط جهان تهیه بفرمایید؛ حضور و فقدان خیلیها، چهره زشت باند بازیها را برملا خواهد کرد. بی تردید خسارتهای ناشی از باند بازیها به خاطر ماهیت ناعادلانه آن زیانبار و غیر قابل جبران خواهد بود.
شما دو مجموعه شعر از شاعران بجنورد گردآوری کردهاید، وضعیت شعر بجنورد را چگونه ارزیابی میکنید؟
شعر بجنورد ماحصل کارنامه شعری شاعران آن است. وقتی سخن از شعر بجنورد است، نامهایی هستند که ذکر آنها اجتنابناپذیر است؛ هادی اسماعیلی، حسن روشان، منیژه درتومیان، مژگان برهمند و ... با نگاهی به کارنامه شعری این دوستان میتوان به درک درستتری از شعر بجنورد دست یافت. اما در کنار شعر این دوستان در سالهای اخیر جریان شعر سپید نیز در شعر بجنورد تکاپوی قابل ملاحظهای دارد که میتوان به علی نقویان، میثم مهرنیا، آرش قربانی و عاطفه ترحمی اشاره کرد.
شاعران جوان بجنورد را چطور میبینید؟
متأسفانه شعر جوان بجنورد جریانی است که به مانداب منتهی شده است. اگرچه نمیتوان از بارقههای امیدوار کنندهای چون سید باقر سیدی زاده و محمد بهادر مایوان چشمپوشی کرد.
و در ادامه پرسش قبلی بفرمایید، جلسات شعر در بجنورد چه وضعیتی دارند؟
وضعیت این روزهای جلسات شعر بجنورد تأسفآور است. متأسفانه درک نادرست از سیاستهای فرهنگی و هزینه کردن بخش اعظم بودجه فرهنگی استان صرفاً در یک رویداد فرهنگی باعث ورود لطمات سنگین به بدنه فعالیتهای فرهنگی شده است. چندی قبل بنای برگزاری یک شب شعر آیینی بینالمللی با حضور شاعران اردو زبان را داشتیم که با توجه به حضور این شاعران در تهران و قم با کمترین هزینه خراسان شمالی می توانست شاهد این رویداد فرهنگی باشد، اما با وجود پیگیریهای فراوان فقط به خاطر کمبود منابع مالی این توفیق میسر نشد. آنچه که مورد انتظار است، برقراری عدالت بودجه بندی در میان رشتههای فرهنگی است. تئاتر اگرچه هنر ارزشمندی ست، اما هنری است که پس از پایان اجرا در سایه همان تالارهای اجرا تمام میشود. صرف هزینههایی با ارقام بالا برای اعزام گروههای تئاتر به اروپا آن هم به قیمت تضعیف هنرهای دیگر به هیچ وجه قابل دفاع نیست. در شرایطی که به فرمایش رهبر معظم انقلاب هنر اول ایرانیان شعر است. اما این روزها هنر اول ایرانیان در خراسان شمالی روزهای خوبی را تجربه نمی کند.
مشغول چه کاری هستید، کتاب جدید در دست چاپ دارید؟
این سالها عهدهدار کارگاه شعر آیینی حوزه هنری خراسان شمالی هستم و این تنها محفل ادبی است که در زندگیام حضور دارد و امیدوارم بتوانم که دین خودم را به این جریان ادبی که جریانی مذهبی و ارزشی است، ادا کنم و گوشه چشمی هم به اتفاقها و «آن»های شاعرانه دارم و جمع کردن اوراق پراکندهای که شاید دومین و سومین مجموعه شعرم باشند.
نظر شما