قدس آنلاین/ آمنه مستقیمی: مروری بر تاریخ انقلاب اسلامی و نحوه شکل گیری، پیروزی و دوام آن تا امروز که با عبور از دست‌اندازهایی همچون دوران هشت ساله دفاع مقدس، تحریم‌های سیاسی اقتصادی، جنگ‌های مختلف فرهنگی و... همراه بوده، ثابت می‌کند رکن اصلی و همیشه در صحنه این آوردگاه مردم بوده و هستند که هیچ‌گاه میدان را خالی نکرده و زمانی با راهبری مراد طریق خود، پیر جماران و پس از آن راهبری‏های امام خامنه‌ای، حامی نظام و انقلاب بوده‌اند.

 سابقه درخشان و جایگاه انتسابی، سدّ انحراف نیست

اما علی‌رغم این تصریح روشن تاریخ، هستند اقوال و افرادی که به بهانه اتصال به خواصِ انقلاب و با این تصور که با پیوند نسبی یا سببی با بزرگان اجازه سهم‌خواهی آن‌هم از حق مسلم مردم را دارند، ادعاهایی کرده و خود را در بی‌توجهی به قانون محق می‌دانند!
در حالی که مرور تاریخ اسلام و سیره نبوی و ائمه(ع) ثابت می‌کند صرف پیوند با اولیاء و بزرگان و با برچسب تبارگرایی نمی‌توان حق را به ناحق تصاحب کرد؛ جالب آنکه به تصریح قرآن و تاریخ این پیوند اصلاً سدی مقابل انحراف آنها نخواهد بود. از این رو، با دکتر محمدحسین رجبی دوانی، استادیار دانشگاه امام حسین(ع) و استاد برجسته تاریخ اسلام گفت‌وگو کرده‌ایم که مشروح آن از نظرتان می‌گذرد:

 آیا نزدیکی به شخصیت‌های بزرگ و اثرگذار مذهبی و تاریخی می‌تواند انسان را از انحراف و انحطاط باز دارد؟
اتصال و ارتباط با بزرگان و اولیای دین سعادت و افتخاری بزرگ است، به شرط آنکه افراد متصل و دارای این نسبت، حرمت جایگاهشان را بشناسند و آن را رعایت کنند، وگرنه شیطانِ در کمین، انسان را منحرف و این اشخاص را تخریب می‌کند.
لذا نباید انتظار داشت همه کسانی که با اهل بیت(ع) و اولیای دین در ارتباط و با آنها دارای نسبت‌اند از انحراف، خطا و خیانت مصون باشند؛ چراکه در تاریخ اسلام
نمونه‏های فراوانی داریم از افراد این‌چنینی که دچار انحراف شده‌اند و انحراف آنها ضربات جبران ناپذیری به اسلام و هدف پیامبر(ص) وارد کرده است!

 به برخی از مصادیق انحرافی از منسوبان و متصلان به اولیاء و صلحا، اشاره بفرمایید.
قرآن از همسران حضرت نوح و لوط با عنوان اشقیاء یاد می‌کند، چراکه هم خود گمراه بوده و هم سبب انحراف و شقاوت گروهی از مردم شده‌اند؛ این یعنی گرچه همسریِ پیامبر، فضیلتی بزرگ است اما صرف این همسری، دلیل رستگاری و نجات نیست.
یا همسران اشرف الانبیاء در قرآن «اُمّ المومنین» نام گرفته‌اند اما این مقام هم آنها را از کمین شیطان و انحراف مصون نکرده است، تا جایی که خداوند در سوره مبارکه تحریم به برخی از همسران پیامبر(ص) را که قصد خیانت داشته و رازداری نکرده‌اند، تهدید به طلاق می‌کند!
مواردی را نیز داریم که گرچه انحراف یا خیانت نیست اما عملکرد مناسبِ منسوبان به اهل‏بیت(ع) هم محسوب نمی‌شود؛ برای مثال محمدحنفیه، فرزند امیرمومنان(ع) که روایاتی در تجلیل او و ایمانش هست، گذشته از عدم همراهی سیدالشهداء(ع)، طبق نقل کافی بعد از شهادت ایشان داعیه امامت داشت و برابر امامت حضرت سجاد(ع) ایستاد اما ایشان با معجزه‌ای، امامتشان را به او اثبات کردند تا وی دریابد امامت مقام اعطایی از جانب خداوند است.
گرچه محمدحنفیه بعد از اعجاز امام سجاد(ع) دیگر داعیه‌ای نداشت و پیرو امام(ع) بود اما بعد از وی، فرقه‌ای قائل به امامتش با نام «کیسانیه» پدید آمد که انحرافاتی را در بدنه شیعه رقم زد. مورد دیگر زیدبن الحسن(ع) فرزند ارشد امام مجتبی(ع) است که فردی صالح بود اما در قیام سیدالشهداء(ع) عمو و امام زمان خود را همراهی نکرد، در حالی که برادران کوچک او حسن مثنی، ابوبکر، عبدالله و قاسم در قیام کربلا حضور داشتند.
علاوه بر این، فشار و خفقان بنی عباس بویژه بر اولاد پیامبر(ص)، کار را به جایی رساند که یکی از نوادگان امام مجتبی(ع) معروف به نفس زکیه قیام کند.
عیسی بن زید از نوادگان امام سجاد(ع) رئیس شرطه‌های او بود و بعد از تصرف مدینه، امام صادق(ع) را احضار و از ایشان دعوت به بیعت کرد، اما وقتی امام(ع) از این بیعت عذر خواستند، جسارت کرده و نفس زکیه هم با سکوت خود بر این جسارت صحه گذاشت. یا علی بن اسماعیل بن جعفر(ع) نواده امام صادق(ع) که به امام کاظم(ع) حسادت می‏کرد و باعث دستگیری و شهادت ایشان شد؛ او هارون را در جریان برخی اقدامات مخفی امام(ع) علیه خلافت قرار داد که با این خیانت، امام(ع) دستگیر، زندانی و نهایتاً شهید شدند. همچنین، عباس بن موسی نسبت به امام رضا(ع) حسادت و بغض داشت لذا به بهانه اینکه ایشان او را از ارث محروم کرده، به محکمه طاغوت شکایت بُرد! اما وقتی صندوق امام کاظم(ع) گشوده شد چیزی جز اوراق و وصایای ایشان در آن نبود.
جعفر کذّاب فرزند امام هادی(ع) نیز با خط‌دهی دستگاه خلافت منحرف شد و به تحریک عباسیان خود را وارث امام عسکری(ع) نشان داد؛ امام عسکری(ع) درباره او فرمودند: «مَثَل جعفر نسبت به من مَثَل قابیل است به هابیل و او درصدد قتل من برآمده است.»
وی بعد از شهادت امام عسکری(ع) در پی یافتن امام زمان(عج) و تحویل ایشان به دستگاه خلافت بود.

 آیا در بین غیرمنسوبان به اهل بیت(ع) و از میان افراد سرشناس و نامی در تاریخ اسلام که دچار انحراف و جدایی از حق شده‌اند، نیز مصادیقی وجود دارد؟
بله؛ فرزند مقداد، صحابی برجسته پیامبر(ص) از جمله این افراد است. مقداد خود از ارکان اربعه شیعه بود که به ولایت اهل بیت(ع) ایمان و یقین داشت، اما فرزندش با امیرمومنان(ع) دشمنی کرد و در فتنه جمل کشته شد.
علی بن حمزه بطائنی نیز از نمایندگان امام کاظم(ع) برای ارتباط با شیعه و تجمیع وجوهات بود، او و برخی دیگر از نمایندگان به بهانه زندانی بودن حضرت(ع) اموال را نگاه داشتند و بعد از شهادت ایشان برای آنکه اموال را به امام رضا(ع) ندهند، منکر امامت
ثامن الحجج(ع) و نیز مدعی غیبت امام کاظم(ع) شدند.
در نتیجه اقدام آنها موجب ایجاد فرقه‌ای منحرف به نام واقفیه و قائل به مهدویت امام کاظم(ع) شد. یا شلمغانی از صحابی امامین عسکریین(ع) و عالم به احکام الهی که با نظر اهل بیت(ع)، شیعه به کتاب فقهی او رجوع می‌کردند، بعد از شهادت امام عسکری(ع) و آغاز غیبت صغری به دروغ مدعی نیابت امام عصر(عج) و نهایتا دچار انحراف اعتقادی شد تا جایی که امام زمان(عج) توقیعی در لعن او انشاء کردند!
متأسفانه، این افراد نه تنها از موقعیت خود برای رضا و قرب الهی استفاده نکردند بلکه بار سنگین دشمنی و حتی شهادت امام معصوم(ع) را نیز به دوش کشیدند.

 چه عواملی باعث شد این افراد با چنین جایگاهی و علی‌رغم ارتباط با امام(ع) و اولیاء از مسیر حق منحرف شوند؟
دلایل متفاوت است، اما ضعف ایمان بخصوص در باور و یقینِ کامل به ولایت مهمترین آنها است؛ برای مثال محمدحنفیه که در بیت ولایت پرورش یافته و فرزند امیرمومنان(ع) بود، اگر ولایت را به درستی درک و فهم کرده بود باید می‌دانست امر امامت ادعایی نیست آن‌هم با این بهانه که دو برادرش امام بوده‌اند و در حالی که امام سجاد(ع) قبلا حتی توسط امیرمومنان(ع) معرفی شده بودند. کار کسانی چون نفس زکیه و عیسی بن زید نیز نشان از فساد باور آنها به امر ولایت دارد هر چند ظلم منصور آنها را به جان آورد و قیام کردند، برخی دیگر همچون جعفر کذّاب و شلمغانی نیز به سبب دنیاطلبی و دنیازدگی برابر امام(ع) قد علم کردند.
بنابراین، نسبت داشتن با امام(ع) و خاندان پیامبر(ص) دلیل بر رستگاری نیست و اگر کسی حتی فرزند و نواده امام و پرورش یافته بیت معصوم(ع) باشد، با ضعف ایمان و دنیاطلبی همراه طاغوت می شود.

 بیان تاریخ از سرگذشت مصادیق این‌چنینی و انحرافات آنها چه دلیل و چه درسی برای امروز جامعه اسلامی دارد؟
واضح است و نشان می‌دهد شیطان و انحراف در کمین همگان است و همه انسان‌ها بخصوص دارندگان موقعیت علمی و انتساب به بیوت شریف و حتی خانواده معزز شهدا و ایثارگران هم اگر بر نفس خود مسلط نبوده و دچار ضعف ایمان، بینش و بصیرت باشند، انحراف و انحطاطشان قطعی است.
امروز هم ما در معرض انحرافیم؛ چنانکه در فتنه 88 برخی خواص و سرشناسان یا امتحان خوبی پس ندادند یا با سکوت نابجای خود، یاریگر فتنه‌گران شدند که به تعبیر رهبر معظم انقلاب هنوز هم آثار و پیامدهای منفی آن فتنه از کشور محو نشده است. لذا هم باید کسانی که در این جایگاه‌اند، مراقب باشند شیطان بر آنها غلبه نکند و هم توده‏های مردم درس بگیرند که سابقه درخشان و جایگاه مهم و انتسابی، سد انحراف و افتادن در کمین شیطان نیست، چراکه این مسأله در تاریخ سابقه دارد و حتی افراد نزدیک به معصومان(ع) هم دچار انحراف شده‌اند. سابقه درخشان و جایگاه انتسابی، سد انحراف نیست.

 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.