حتماً برای شما هم پیش آمده است، در جمع همکاران، خویشاوندان و دوستان، گلایه میکنند از برخی ناملایمات، حق کشیها و ظلمهایی که به آنها شده و اینکه در فلان اداره و بهمان بیمارستان چنین کردند و چنان و فلانی کارش را درست انجام نمیدهد و بهمانی رعایت مردم را نمیکنند و... خلاصه وقتی بحث به این امور میرسد، از همه چیز سخن به میان میآید. از ناداوری در مسابقات ورزشی بگیرید تا جریمههای راهنمايي و رانندگي و گرانفروشی بقالیها و کم فروشی در اجناس خوراکی و... اما کاش جز دستگاه ثبت خداوندی، ابزاری انسانی هم بود تا پس از متفرق شدن همین جمعها، در ادامه تصویربرداری میکرد تا معلوم شود ما وقتی به خیابان میآییم و به سرکارهایمان برمیگردیم و یا جالبتر از همه اگر صاحب وسیله نقلیه باشیم، هنگام رانندگی با ماشین یا موتورسيكلت چه رفتارهایی از ما سر میزند و چقدر گفتههای خودمان را عمل میکنیم.
خیلیها معتقدند، شیوه رانندگی ما در این سرزمین نمونهای بیعیب و نقص و دقیق از باورها و شیوه زندگی و عملکرد ماست. شک ندارم همه شما به این مهم اذعان دارید که در جامعه ما، زندگی برای آنکه بنا دارد به قانون کشوری (از جزئیات تا کلیات) و قوانین خداوندی پایبند بماند و کوچکترین تخطی از آن نکند، بسیار جانفرسا و سخت است. حالا همین را تعمیم دهید به رانندگی ما! اگر همه چیز عادی و سر جای خودش باشد، در شهر و دیاری که همگان پایبند به قوانین راهنمايي و رانندگياند، حضور و تردد برای آنکه اعتنایی به این قوانین ندارد، بسیار مشکل است. میخواهم فقط یک قلم از همین قوانین ساده رانندگی را برایتان بگویم، تا شما خود بخوانید حدیث مفصل را از این مجمل!
وقتی همه کمربند ایمنی را ببندند، پشت چراغ قرمزها در جای خودشان توقف کنند، عابران، فقط وقتی چراغ قرمز است و فقط از محل خطوط عابر پیاده از خیابان رد شوند، موتورسوارها با رعایت قانون در مسیرهای مربوطه تردد کنند و به پیاده روها هجوم نیاورند، حق تقدمها رعایت شود، جایی که پل هوایی هست، رهگذران به وسط خیابان هجوم نیاورند و... و... وقتی اینها همه از سوی اکثریت رعایت شود، روشن است. چنانچه یکی تخلف کند، بقیه چنان او را شماتت کرده و به چشم تحقیر در وی مینگرند که خودش از کردهاش شرم میکند و دیگر جرأت قانون شکنی نمییابد.
در چنین جامعهای و محیطی نیاز چندانی هم به پلیس راهنمايي و رانندگي با مثنوی چند من کاغذ جریمههایش نیست. اما وقتی ماجرا برعکس میشود. هر ماشینی که از کنار شما رد میشود، صدای ضبطش گوش همه را کر میکند. موتورسوار با اندک راهبندی میپیچد توی پیاده رو، رهگذرها درست زیر پل هوایی، از وسط خیابان رد میشوند و... در این حال وقتی قوانین را دقیق رعایت میکنی، همه به چشم یک عقب مانده ذهنی به تو مینگرند! تو هم تا یک حدی تحمل میکنی و عاقبت تاب نمیآوری و مثل همینها میشوی!
در حالی که این قوانین برای سلامت خود تو و خانوادهات وضع شده! اما هیچ کس به هیچ چیز تعهدی ندارد.
در شلوغی شب وسط نور باران خیابانهای شهر، دهها ماشین را دیدهام با نور بالا حرکت میکنند و بیخیال گاز میدهند و رانندههای جلوتر را بیچاره میکنند و صدها مثال دیگر. همینها پای گلایه از بیقانونی که برسد، از همه مدعیترند. تو را به خدا بیایید اصلاح و قانون مداری را از خودمان شروع کنیم، لطفاً!
۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۷:۴۸
کد خبر: 351400
نظر شما