چرا فهرست اصولگرایان در تهران رأی نیاورد؟! و کم‌تحملی جریان خاص برای رأی‌آوری در یک شهر با توهین به دیگران از جمله مطالبی است که در بسته امروز گزارش تحلیلی به آنها پرداخته‌ایم.

«افتخارات برجامیان» و «سوئیفت» دقیقاً کجا هستند؟

به گزارش قدس آنلاین و به نقل از فارس، بسته گزارش تحلیلی روزانه به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابه‌لای رسانه‌های کشور می‌پردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیل‌های موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.

چرا فهرست اصولگرایان در تهران رأی نیاورد؟!

یکی از رسانه‌ها اخیراً در مطلبی تحلیلی پیرامون بررسی علت شکست فهرست اصولگرایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی در تهران نوشته است: دولت و حامیانش که از چالش اقتصادی می‌هراسیدند، کوشیدند تا بازی را در میدان سیاست رقم بزنند و اینگونه بود که ماجرای مهندسی انتخابات خبرگان با مشترکین لیست‌ها و نیز مداخله‌ی انگلیس در انتخابات رقم خورد. مجادله، مجادله‌ای سیاسی شد و اصولگرایان نیز خواسته یا ناخواسته در همین زمین بازی قرار گرفتند. شرایط به گونه‌ای بود که حتی حضور چندین چهره‌ی اقتصادی در فهرست اصولگرایان نیز نتوانست صحنه‌ی رقابت را به پاشنه‌ی معضلات واقعی مردم منتقل کند.

در ادامه این مطلب آمده است: اتفاقی که طبیعتاً می‌افتاد این بود که جمعی از مستضعفینِ دردکشیده انگیزه‌ای برای حضور در انتخابات 94 پیدا نکنند و در مقابل کسانی که دردشان دردِ روشنفکری است، برای حضور در صحنه احساس تکلیف نمایند. فرجام این منازعه روشن بود. این فرجام همان چیزی است که امروز در تهران و دقیقاً برخلاف نتایج کشور رقم خورده است؛ چه آنکه تهران اجتماع بیشتری از روشنفکران را همراهی می‌کند.

همین رسانه در یکی دیگر از گزارش‌های خود نیز آورده است: اصولگرایان در تهران شکست خوردند؛ به طور مطلق. ولی این شکست بیش از آنکه سیاسی باشد فرهنگی و تمدنی است. تهران شهری است با انبوهی از جمعیت متعلق به طبقه متوسط جدید شهری، پیچیده در سبک زندگی شبه مدرن با مطالبات شبه روشنفکرانه. چه بر مبنای مفهوم «طبقه و قشر» تحلیل کنیم و چه مبتنی بر مفهوم «سبک زندگی»، آنچه روشن است اینکه رأی بخشی از مردم تهران عموماً قداست‌زدایی شده و عرفی و حامل ارزش‌های غربگرایانه است!

نویسنده این تحلیل می‌افزاید: به خصوص جوانان رای اولی و زنان به عنوان پیش قراولان تحول در ادراک هویتی و فرهنگی، ترجیح می دهند همواره اصلاح‌طلب باشند تا اصولگرا. اصلاح‌طلبی برای آنها نه یک گرایش سیاسی که مجموعه‌ای از نشانه‌ها و معانی فرهنگ نوگرایانه و مدرن است. شرکت در انتخابات برای این گروه از مردم نه یک کنش سیاسی که یک «فضا-رسانه» است؛ یک حرکت نمادین برای ادای پاره‌ای از دلبستگی‌ها و علاقه‌مندی‌هایشان وگرنه عموم کسانی که به لیست مشهور به امید رای داده‌اند نه منتخبان خود را می شناسند و نه حتی تفاوت آنها را با رقبا می‌توانند بیان کنند ولی این انتخاب برای آنها ابراز یک تمایز در سلیقه‌ها و خواست‌ها و نوعی تشفی خاطر به حساب می‌آید.

*این تحلیل‌ها و اظهارات مشابهی که پیرامون تغییر نگرش مردم تهران و دوقطبی اغنیا_فقرا و عقب‌مانده_توسعه‌یافته ارائه می‌شود به دلایلی تحلیل‌های صحیحی نیستند.

آن دلایل از این قرارند:

یکم: در نگرش تحلیلی نباید و نمی‌توان فقط به برشی از تاریخ بسنده کرد.

چه اینکه مثلاً در همین تهران و در زمان انتخابات شورای شهر دوره دوم، فهرست انتخاباتی اصولگرایان تحت عنوان آبادگران بود که حائز آرای اکثریت مردم تهران شد.

و در همین تهران نیز زمانی «محمدرضا خاتمی» برادر لیدر اصلاح‌طلبان توانست رأی اول مردم را برای انتخابات مجلس ششم بدست بیاورد و البته بعدها و در همین تهران نیز یوم‌الله «9 دی» در کوبش فکر و رفتار افرادی نظیر هم‌او و جریان سیاسی خاص توسط مردم تهران شکل گرفت.

نتیجه آنکه شکست فهرست اصولگرایان در انتخابات مجلس دهم در تهران نه انتهای تاریخ است و نه دلیلی بر تغییر خاص مردم تهران.

دوم: کسانی که این روزها از تغییر مردم تهران سخن می‌گویند؛ نوعاً همان افراد و جریان‌هایی هستند که در سال 84 و پس از رأی‌آوری محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری دولت نهم، بیان می‌کردند که علت پیروزی وی، زیست انقلابی و سبک زندگی اسلامی مردم تهران و ایران است.

خاصّه‌تر آنکه تهرانی‌ها بوده‌اند که به دلیل رؤیت روش‌های خدمتگذارانه شهردار تهران؛ سببی برای ترویج وی شده و رأی اکثریت مردم را به سمت وی جلب کرده‌اند.

همین افراد نیز از کسانی مثل محمدباقر قالیباف به دلیل گرفتن عکس انتخاباتی در کنار هواپیما و یا همراه با حلقه ازدواج انتقاد و اظهار می‌کردند که اگر او بر روی کاغذهای کوچک سیاه و سفید تبلیغ کرده بود؛ می‌توانست پیروز انتخابات باشد.

سوم: در این بسته‌ی گزارش تحلیلی،‌ و طی 2 سال گذشته بصورت علی‌الدوام مسئله «اعلام پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس دهم به هر قیمتی» مورد هشدار قرار گرفته بود.

علت رصد این معنا و خوانش احتمال پیروزی اصلاح‌طلبان نیز آن بود که جریان سیاسی خاص طی 2 سال گذشته دست به تخریب‌های گسترده‌ای علیه اصولگرایان زد و در عین حال اقدام به خوب‌نمایی از خود و چیزی به نام «برجام» کرد.

این رفتار که البته از سوی اصولگرایان، نه به درستی پاسخ داده شد و نه به صورت فراگیر مورد روشنگری قرار گرفت؛ طبیعتاً کنشگری سیاسی مردم را تحت تأثیر قرار می‌داد و این مسئله از نظر ما چیزی نبود که بتوان آنرا نادیده گرفت.

شاهد مثال آنکه اصولگرایان از تبیین شکست اصلاح‌طلبان در انتخابات سال 92، از ترویج اثر واقعی تحریم‌ها که بصورت میانگین بیش از 30 درصد نبود، از بیان بی‌دستاوردی محرز برجام، از پوچ بودن وعده‌های پسابرجامی دولت و اصلاح‌طلبان، از نقد کژی‌های گفتمان اصلاح‌طلبان، از پاسخ اصولی به توهین‌ها و تهمت‌های جریان خاص و... باز ماندند و این بازماندگی نیز به این دلیل که در تهران صورت عینی‌تر داشت؛ در همین تهران نیز اثر عینی خود را گذاشت.

چهارم: در تمام نظامات سیاسی دنیا، بیان تحلیل‌هایی که آینده نظام سیاسی را با مخاطره مواجه کند ناشی از انحراف و کژی دیدگاه‌های تحلیلی قلمداد می‌شود.

کسانی که بیان می‌کنند مردم تهران به دلیل تغییر سبک زندگی خود به اصلاح‌طلبان رأی داده‌اند ناخواسته در حال بیان این معنا هستند که سبک زندگی مردم ایران در آینده تغییر خواهد کرد و این تغیّر نیز ناخواسته روزی به اتمام انقلاب اسلامی منجر خواهد شد.

چه اینکه در بالا بیان شد که این تحلیل هم به لحاظ فروض اولیه و معلومات معادله غلط است و هم به این لحاظ که غور کردن در آن معانی غلط و ناخوبی را به ذهن متبادر می‌کند.

به نظر می‌رسد که بر همین مبناست که مقام معظم رهبری بصورت علی‌الدوام بر «تحلیل صحیح» تأکید داشته و خواص کشور را جدای از مسئله سکوت و بی‌بصیرتی از «بدفهمی» و «دیرفهمی» نیز انذار داده‌اند.

کم‌تحملی جریان خاص برای رأی‌آوری در یک شهر با توهین به دیگران

چهره‌ها و رسانه‌های جریان سیاسی خاص، پس از پیروزی فهرست انتخاباتی این جریان در تهران، توهین‌ها و هتاکی‌های خود را نسبت به مردم و اصولگرایان که از قبل از انتخابات آغاز شده بود، همچنان ادامه دادند.

عباس عبدی، فعال اصلاح‌طلب که قبل از انتخابات طی اظهاراتی اصولگرایان را «فرصت‌طلب» و «افراطی» خوانده بود، پس از انتخابات نیز طی مصاحبه‌ای که سایت حزب ندای ایرانیان آنرا منتشر کرد؛ اصولگرایان را «کوته‌بین» و دچار «تنفّر مردم» از چیزی به نام تندروی که مدعی شد در میان جبهه اصولگرایی وجود دارد، خواند!

احمد مسجد‌جامعی، عضو اصلاح‌طلب شورای شهر تهران نیز طی اظهاراتی که در کنایه به مردمان سایر شهرهای ایران تلقی می‌شد، گفته است: «-انتخابات- نشانگر رشد و اعتلای فهم سیاسی جامعه و قدرت مدنی شهروندان تهرانی بود که پشتوانه آن 100 سال قانون‌گذاری پر فراز و فرود است»!

در همین راستا، حسین مرعشی، فعال اصلاح‌طلب در صحبت‌هایی پس از انتخابات که سایت حزب ندای ایرانیان آنها را منتشر کرد، گفته است: اکنون می‌توان شاخص توسعه سیاسی ایران در تهران را 100، در مراکز استان‌ها 50 و در شهرستان‌ها 30 در نظر گرفت. ظرف ده سال آینده توسعه‌یافتگی سیاسی به سراسر ایران سرایت می‌کند و مردم می‌آموزند به جای تکیه بر شناخت خود به سمت انتخاب بسته‌های سیاسی پیش بروند.

روزنامه شرق نیز در شماره چهارشنبه گذشته خود تیتر کنایه‌آمیز «کندن علف هرز با لودر»! را بعنوان تیتر اصلی خود انتخاب کرد.

*همانطور که اشاره شد جریان خاص توهین‌ها و تخریب‌های خود علیه اصولگرایان را از قبل از انتخابات آغاز کرده بود.

آنها طی 2 سال گذشته صراحتاً و در اشاره به تفکر اصولگرایی از عبارت «تندرو» و «تندروی» یاد می‌کردند که این مسئله با نهیب و نکوهش مقام معظم رهبری مواجه شد.

آش این توهین و تخریب‌ها حتی آنقدر شور بود که بازداشتی‌های فتنه سال 88 نیز از قبل از انتخابات به صحنه آمده و صراحتاً اکثریت اصولگرای نمایندگان مجلس را «بی‌عقل» می‌نامیدند و عده دیگری نیز نمایندگان ملت را «کارنابلد» و تندرو خواندند.

سعید لیلاز، فعال اصلاح‌طلب در همین رابطه قبل از انتخابات اظهار کرده بود که مجالس اصولگرا حتی از مجالس زمان شاه هم بدترند!

تمجیدهای مصلحتی چهره‌های جریان خاص از مردمان پایتخت و کنایه‌های آنها به مردم سایر شهرهای ایران نیز در حالی است که همین جریان سیاسی بارها با توهین به مردم ایران آنها را «استبدادزده»، «دچار بحران اخلاقی» و «کسانی که می‌توان آنها را فریب داد و رأیشان را خرید» نامیده بود.

وانگهی، همین جریان خاص بود که در دوران اصلاحات از این گفت که «مردم حتی برای دریافت مرگ موش هم صف می‌کشند» و باز هم چهره‌های همین جریان در دوران دولت سازندگی بودند که بیان کرده بودند باید ابزارآلات سرکوب تهیه کرد تا اگر مردم در مقابل سیاست‌های ریاضتی دولت آقای هاشمی دست به اعتراض زدند سرکوب شوند. و یا اگر چند درصد مردم هم زیر چرخ‌های توسعه لِه شدند اشکالی ندارد!

لازم به یادآوری است که جریان سیاسی خاص علیرغم ژست اتوکشیده و بورژوازی خود اما در توهین به ارزش‌های اسلامی، مردم و اصولگرایان ید طولایی دارد که در ادامه به مصادیقی از این ژنتیک عجیب اشاره می‌شود:

_محمد سروش‌محلاتی، فعال اصلاح‌طلب: ما شاد نیستیم چون فقط امام حسین(ع) را محور قرار داده‌ایم!

_احمد نقیب‌زاده، از استادان اصلاح‌طلب: بخش توده‌وار جامعه لشکر خوبی برای پوپولیست‌ها و دغلبازان هستند_هر کاندیدایی می‌تواند با پول رأی بخرد. منظور من توده مردم است نه جامعه مدنی...مردم با وجود درک سیاسی نمی‌توانند متشکّل عمل کنند.

_تقی آزادارمکی، جامعه‌شناس اصلاح‌طلب: فقرا چون می‌خواهند به آمال و آرزو‌های طبقه متوسط دست یابند در انتخابات شرکت می‌کنند _ریشه پرخاشگری و کینه توزی مردم ایران به فرهنگ و دین و اخلاق و نظام اجتماعی‌شان برنمی‌گردد، بلکه به نحوه ظهور همه این امور در کالبد مدیریتی و اجرایی برمی‌گردد.

_محمود سریع‌القلم، از استادان اصلاح‌طلب: در جامعه ایرانی که یکی از پرحسد‌ترین جوامع بشری است، توانمندی‌ها و ظرفیت‌های افراد سرکوب می‌شود _ در زندگی اعراب، ترک‌ها و شاید مردم اندونزی، جهانبینی دینی بیشتر جاری است تا در زندگی ایرانی  _ شخصیت ایرانی (از یک زاویه) بسیار ضعیف است _ ذهن تسلسلی، انباشتی، تدریجی و فرآیندی در میان ایرانیان بسیار ضعیف است.

_صادق زیباکلام: امیرکبیر فردی مغرور متکبر بود و به هیچ وجه سیاستمدارانه و سنجیده رفتار نمی‌کرد!

_محمد قوچانی، روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب: برخی از ما مردمان ایران به خصوص در لایه‌های روشنفکری خود به بحران اخلاقی عمیقی مبتلا هستیم که ریاکاری یکی از نمادهای آن است.

_مرحوم مهدی بازرگان: سرّ بقای ایران، پفیوزی ماست...!

_ هفته‌نامه صدا: «غذای نذری» شکل‌بندی جدید محرم است و نسل‌های جدید به هوای آن جمع می‌شوند.

_احمد خرّم، فعال سیاسی اصلاح‌طلب:‌ تجربه تلخ گذشته، اشتباه برخی از اصلاح‌طلبان در مورد جامعه ایرانی بود. برخی از اصلاح‌طلبان خیلی آکادمیک تصور می کردند، دیگر پوپولیسم و فریب دادن مردم اتفاق نمی‌افتد، که البته این تصور خامی بود. دقیقا سال 84 و حتی قبل‌تر از آن اصلاح‌طلبان سنگر به سنگر به خودشان باختند. جامعه امروز ایران را درک نکردند.

_صادق زیباکلام در واکنش به عدم برگزاری «جشن هسته‌ای» از سوی مردم: ﺑﺎ ﮐﻤﺎﻝ ﺗﺄﺳﻒ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﺑﺎﺯﯼ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺁﻥﮔﻮﻧﻪ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﻭ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻫﯿﭻ ﻭﺍﮐﻨﺸﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ. ﺍﯾﻦ ﺑﯽﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﯾﻘﯿﻨﺎً ﺑﻪﻭﺍﺳﻄﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺪﻡ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎﯼ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ.

غلامعلی حداد عادل، از چهره‌های شهیر اصولگرا، پیش از انتخابات درباره این تخریب‌ها هشدار داده و گفته بود: کاملاً محسوس است که یک ماشین تخریب برای مقابله با اصولگرایان به راه افتاده است.

گفتنیست، جریان سیاسی خاص یا همان اصلاح‌طلبان طی 14 سال گذشته در هیچ انتخاباتی نتوانسته‌اند اکثریت آرای مردم ایران را بدست بیاورند.

دستاوردی برجامی که برای کشف آن باید 14 نماینده معرفی شوند

«افتخارات برجامیان» و «سوئیفت» دقیقاً کجا هستند؟!

حمید بعیدی‌نژاد، عضو تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای دولت یازدهم، اخیراً در اظهاراتی که سایت جماران آنها را منتشر کرد، گفته است: تیم مذاکرات هسته‌ای افتخار دارد که برای قانع کردن مردم عزیزمان نسبت به اجرای برجام هیچگاه به آنها دروغ و یا غیر واقع نگفته است.

وی همچنین تصریح کرده است: برخی رسانه‌ها در وصل شدن بانک‌های غیر تحریمی ایرانی به سویفت ایجاد تردید و تشکیک می‌کنند. همین رسانه‌ها یک نماینده معرفی کنند، ما هم با بانک مرکزی و دوازده بانک مرتبط دیگر هماهنگ می‌کنیم که این نماینده را به بخش پیام‌رسانی سویفت در تمامی بانک‌ها ببرند و وصل شدن به سیستم سویفت را به عینه به ایشان نشان دهند!

*در اشاره به اظهارات بعیدی‌نژاد بایستی یادآوری و تأکید کرد که قرار بود برجام «حاوی دستاوردهای ملموس» باشد، سبب «ارتقای فوری سطح معیشت» شود و برای بیکاران «اشتغال» به همراه بیاورد. (بر طبق نصّ و تأویل کلام مقامات دولتی)

اما اینکه در حال حاضر کسانی مثل آقای بعیدی‌نژاد بیان می‌کنند که «مگر همه چیز پول است»؟! و ایضاً اینکه «برای مشاهده وصل بودن سوئیفت نماینده بفرستید»! جملگی مصداق ضرب‌المثل قدیمی «کافه را به هم ریختن» است.

ضمن اینکه فعالان اقتصادی و کارشناسان مالی کشور صراحتاً عنوان کرده‌اند که خبری از گشایش سوئیفت نیست و پیش از این هم توسط کارشناسان بیان شده بود که مسئله سوئیفت به این دلیل که جزو تحریم‌های اولیه آمریکاست؛ بواسطه برجام حل نخواهد شد.

از سوی دیگر این چه برجامی است که برای مشاهده دستاورد ناملموس آن باید یک رسانه نماینده‌ای بفرستد و آن نماینده به همراه نمایندگان 13 بانک کشور مشغول بررسی شوند تا بتوانند دستاوردی سوئیفتی برجام را کشف کنند؟!

آیا همین مسئله در کنار هزار توی متن برجام گویای آن نیست که برجام به هیچ وجه آن «لوبیای سحرآمیز موعود» و «باغ سبز» وعده داده شده، نبوده و نیست؟!

و اما در اشاره به این بخش از اظهارات بعیدی‌نژاد مبنی بر اینکه تیم مذاکرات دولت درباره برجام هیچگاه دروغ و یا حرف غیر واقع نگفته، گفتنی‌هایی وجود دارد.

گفتنی‌هایی که رافع عزم خدمتگذارانه مقامات دولت محترم نیستند اما به هر حال در صفحات تاریخ ثبت شده‌اند و ما در جهت تنویر افکار عمومی بصورتی گذرا به آنها اشاره می‌کنیم.

یکم: محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت مدتی قبل از توافق موقت ژنو در سال 92 طی اظهاراتی در یک سفر خارجی عنوان می‌کرد که ایران به غنی‌سازی 20 درصدی نیاز دارد اما پس از امضای توافق موقت بیان کرد که ایران به این غنی‌سازی نیازی ندارد!

دوم: از ابتدای امر قرار بود بوسیله مذاکرات ملال‌آور هسته‌ای «همه تحریم‌ها» لغو شود و رئیس‌جمهور روحانی این مسئله را به صراحت مورد اشاره و بیان قرار می‌داد. اما بعدها این همه‌ی تحریم‌ها تبدیل شدند به تحریم‌های صرفاً هسته‌ای و بعدتر نیز این تحریم‌های صرفاً هسته‌ای مجدداً تقلیل یافته و به تحریم‌های صرفاً هسته‌ای ثانویه بدل شدند.

دولت محترم هیچگاه نسبت به این تنازل آشکار توضیحی را به مردم نداد.

سوم: قرار بود بواسطه توافق موقت ژنو، بواسطه بیانیه لوزان و بواسطه چیزی به نام برجام، دیگر هیچ تحریم جدیدی از سوی آمریکا و اذناب وی علیه مردم ایران اِعمال نشود. اما پس از تمام این توافقات و معاهدات، تحریم‌های جدیدی به وفور علیه مردم ایران تصویب و اجرا شدند که دولت محترم یا در مورد آنها سکوت اختیار کرده و یا عنوان می‌کند که تحریم‌های جدید خلاف روح توافقات هستند (یعنی خلاف متن آنها نیستند!)

چهارم: بر اساس دستور 9 بندی مقام معظم رهبری پیرامون برجام قرار بود رئیس‌جمهور آمریکا و سران اتحادیه اروپا تعهد کتبی بدهند که تحریم‌ها لغو می‌شوند و هرگونه اظهاری مبنی بر این‌که ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، به‌منزله‌ی نقض برجام است.

اما شوربختانه بایستی اشاره کرد که رئیس‌جمهور آمریکا و سران اتحادیه اروپا نه تنها چنین تعهد و اعلامی را نداشتند بلکه آمریکا پس از برجام باز هم ایران اسلامی را تحریم کرد.

پنجم: اعلام اخیر چهره‌هایی همچون «علی‌اکبر صالحی» و «علی لاریجانی» مبنی بر اینکه غرب در اجرای تعهداتش پیرامون برجام تعلل و اِهمال دارد بصورت واضحی نقض برجام محسوب می‌شود اما دولت و مذاکره کنندگان در این باره سکوت اختیار کرده‌اند.

ششم: مقامات دولت و جریان سیاسی خاص طی 2 سال گذشته بارها از مردم خواستند که برای برگزاری چیزی به نام «جشن هسته‌ای» به خیابان بیایند.

همچنین بخشی از رکود فعلی اقتصاد کلان ایران نیز به دلیل وقوع پدیده «انتظار ارزانی» رخ داده است. به این معنی که به اذعان کارشناسان و حتی به اعتراف برخی وزرا، وعده‌های دولت درباره دوران پسابرجام سبب شده است که مردم به منظور وقوع دوران ارزانی، از خرید، داد و ستد و آوردن نقدینگی به بازار امتناع کنند.

آیا همین دو دلیل کافی نیست که اکنون افکار عمومی بخواهند دولت و مذاکره‌کنندگان هسته‌ای را مؤاخذه کنند مبنی بر اینکه دستاوردهای برجام پس از دو سال مذاکرات طولانی و ملال‌آور کجا هستند و در کدامین سو نشسته‌اند؟!

جالب آنکه شخص آقای بعیدی‌نژاد زمانی در اشاره به برجام اظهار کرده است «مگر همه چیز پول است»؟!

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.