در آخرین روزهای سال۱۳۹۴، نگاهی مختصر به کارنامه شعر و جامعه ادبی در سالی که گذشت، خالی از لطف نیست. در سالیکه گذشت مانند دو سهسال گذشته، تعداد انبوهی مجموعه شعر! وارد فضای ادبیات شد که بهاستثنای چند اثر قابلتوجه انگشتشمار، مابقی خبر از رویدادنِ فاجعهای قریبالوقوع در ادبیات معاصر میدهد.ناشرانی که با دریافت مبالغی عجیب اقدام به چاپ شعر و شاعر میکردند، امّا پس از شنیدن طعن و تمسخر مخاطبان در نمایشگاه کتاب 1394، تصمیم جدّی گرفته بودند که کیفیّت مجموعههایشان را ارتقا دهند و از چاپکردن هر اثری خودداری کنند (و این البته به این معنی نبود که از سرایندگان آثار خوب، وجهی دریافت نشود!)، با آغاز زمستان و داغشدن آتش عزیزانی که میخواهند به هر قیمتی در نمایشگاه کتاب سال95 پشت میزِ ناشر بایستند و امضا بدهند، و متعاقباً با داغشدن بازار نشر شعر، یکسره تمام شعارهای خود را مبنی بر اینکه برای ما کیفیّت مهم است و نه کمیّت، فراموش کردند و یکدفعه دیدیم در هر جلسه شعری، هفت، هشت نفری که نه اسمشان را شنیدهای و نه قیافهشان را دیدهای، نشستهاند و با غرور نگاهت میکنند و منتظرند بروی از آنها امضا بگیری؛ عزیزانی که مجموعه لاغری در دست دارند و رویش نشان یکی از همین ناشران تخصصی شعر نقش بسته است.
آدم دلش نمیآید به این جوانان جویای نام کمتجربه بگوید که
«اعتبار آن انتشارات، با همان مبلغ هنگفتی که گرفته و کتاب تو را در 700نسخه چاپ کرده و 600نسخهاش را تحویل خودت داده و صدتای مابقی را عنقریب کیلویی خواهد فروخت، به باد رفته است!»
خلاصه اینکه فصل زمستان، فصل تکاپو و هیاهو در جامعه شعر است؛ ناشرانی در فکر چاپیدن مجموعههای بیشتر و گرفتن هزینههای بیشتر و تأمین هزینه سفرهای نوروزی خانوادهاند و شاعرانی هم در فکر فراهمآوردنِ بهانهای برای حضور پرشور در نمایشگاه کتاباند (حتی بهقیمتِ گردآوری و چاپ شعر دیگران، و بهعبارتی زدن لبخند ژوکوند با دندان مصنوعی دیگران).
امّا در این میان، گروهی از شاعران و ناشران هم هستند که در آخرین ماههای سال، خودشان را و روال کاریشان را میتکانند و گرد و خاکها را پاک میکنند تا ببینند در سالی که گذشت چه کردند و چه نکردند و در سال آتی چه باید بکنند و از تکرار چه اشتباهاتی باید بپرهیزند.
امیدواریم در سال 95، مجموعهشعرهای خوبی بخوانیم؛ یعنی شاعران خوبمان، کار تازه منتشر کنند، ناشران از شاعران خوب ناشناخته حمایت کنند و شاعران جوان و مستعد، مجال پیدا کنند تا در این بلبشوی چاپ و نشر خودشان را نشان دهند.
امیدواریم در سال 95، مخاطبان به درک بهتری از شعر برسند و با خواندن هر اثر نازل، بیمایه و متوسطی رعشه بر اندامشان نیفتد. باور کنید برای هنرمند هیچچیزی باارزشتر از این نیست که بداند مخاطب، فرق میان اثر خوب و بد را تشخیص میدهد و در پایان امیدواریم در سال 95، شاعران دست از سر همدیگر بردارند؛ یعنی سرشان را از زندگی خصوصی یکدیگر بیرون بکشند، مخاطبان همدیگر را نشمرند، بههمدیگر حسادت نکنند، آرام باشند، و شعرشان را بگویند.
نظر شما