جنگ میهنی علیه بیگانگان اشغالگر در تاریخ دنیا سابقهای طولانی دارد. به عنوان نمونه در اروپای قرون جدید، هلندیها حدود دو قرن مبارزه کردند تا از یوغ بردگی و استثمار سلاطین امپراتوری اسپانیا نجات یابند و سرانجام در قرن 16 م به استقلال رسیدند. همانگونه که ایتالیاییها در قرن نوزدهم خود را از زیر استیلای اتریشیها رهاندند یا ایرلند جنوبی در اوایل قرن بیستم به استقلال رسید و از سلطه سیصد و اندی ساله انگلیسیها نجات یافت.
مبارزات پنج ملت لهستان، فنلاند، استونی، لتونی و لیتوانی علیه روسیه تزاری و بعدها شوروی سرانجام به نتیجه رسید. مبارزه ملت اسپانیا در اوایل قرن نوزدهم قشون فرانسه را از آن کشور راند.
یوگسلاوی زمانی شکل گرفت که صربستان، کرواسی، بوسنی و هرزگووین، اسلوونیا، مقدونیه و مونته نگرو پنج متفق شدند و سلطه اتریشیها را برنتافتند.
در جنگ دوم جهانی فرانسویها، نروژیها، هلندیها و دانمارکیها علیه اشغالگران آلمانی به پا خاستند. سیاهان آفریقا سرانجام استعمار انگلیس، فرانسه، بلژیک، هلند و پرتغال را از سیمای قاره سیاه زدودند. ملت هندوستان استعمار انگلیس را بر نتافت و ملت اندونزی هلندیها را از جزایر خود راند.
مقاله هفته گذشته نویسنده درباره آذربایجان توجه مردم غیرتمند، میهن دوست و نجیب آذربایجان را جلب کرد و عده زیادی تلفنی با من تماس گرفتند و مطالبی در تأیید نوشته ام بیان داشتند.
بر من معلوم شد خون میهن دوستی و عشق به ایران همچنان در رگهای فرزندان ستارخان، باقرخان و شیخ محمد خیابانی، ساری اصلان، بابک خرمی(که باکو او را به خود نسبت میدهد، در حالی که بابک خرمی از مردان سلحشور اردبیل بوده است) و سایر بزرگان آن خطه مقدس جریان دارد. از میان برادران و خواهران آذربایجانی که من گویش شیرین آنان را بسیار دوست دارم، نویسندهای سالمند و مجرب به نام آقای مجتبی زاد صادق که پژوهشگر تاریخ و ادبیات آیینی است، پس از تماس تلفنی، نامهای سفارشی در تاریخ 12/1/1395 به نشانی من- که آن را قبلاً از منزل من دریافت کرده بود- فرستاد که روز 21 فروردین به
دستم رسید.
این مرد شرافتمند شمهای از یادداشتهای خود را که مربوط به سالهای 1320 تا 1325 یعنی دوران اشغال ایران است و در خردسالی خود دیده یا شرح آن را از دهان پدر و عموها و پیران آذربایجان شنیده، برایم ارسال داشت. نقل آنها را که میتواند برای جوانان امروز که دوران اشغال کشور به دست اجانب را ندیدهاند، عبرت آموز باشد، مناسب میدانم:
این مطالب نشان میدهد، مردم آذربایجان قرنها پیش از آنکه جنبشهای ضد اجنبی در اروپای جدید و سایر قارهها شکل بگیرد، با روحیه میهن دوستی خود علیه هر اشغالگری برخاستهاند، به همین دلیل اسکندر و یونانیان، رومیان، خزران، روسان (در قرون اولیه اسلامی) بنیامیه، بنیعباس، ازدیها، روادیها و سایر مهاجران اشغالگر و سرانجام عثمانیها از قرن 14 میلادی تا قرن 20 میلادی و روسها طی قرن 19 و 20 میلادی نتوانستهاند سلطه خود را بر آذربایجان دایمی کنند حتی کلونیتها هم در زمان باقروف، رئیس جمهوری قفقاز، نتوانستند به رغم راهاندازی حکومت فرقه دموکرات، آذربایجان را از ایران جدا کنند و به قفقاز ملحق سازند.
آقای مجتبی زاد صادق، نویسنده متدین و میهن دوست آذربایجانی، ماجراهای جالبی از مبارزات جوانان این خطه در سالهای 1320 تا 1324 و سپس در عصر یک سال حکومت فرقه دموکرات را در یادداشت خود آورده است، از جمله شجاعت جوانان محله پل حاج عظیم خان نزدیک امامزاده جمال و چشمه قرخ ایاق و حمله آنها به کامیونهای حامل کالا برای ارتش شوروی که بارها کارتنهای حاوی آذوقه و خوار و بار و کنسرو و اسلحه به شوروی را ضبط و بین گرسنگان
تقسیم کردند.
روسها پس از مدتی از این کارها سر در آوردند و چند بار با مجازات شدید جوانان تبریزی، از جمله بستن آنها به کامیون با طناب و کشاندن از دو سو و کشتن ایشان زهر چشم گرفتند. آقای مجتبی زاد صادق حوادثی از مبارزه مردم تبریز و سایر شهرهای آذربایجان با اشغالگران روسی بیان میکند که در تاریخ ثبت نشده و مشاهده عینی است.
این مرد غیرتمند آذربایجانی چگونگی تقسیم اسلحه از سوی ارتش سرخ برای قیام مسلحانه 21 آذر 1324، مبارزه حکومت پوشالی فرقه دموکرات با روحانیون و به طور کلی دیانت و ملیت را شرح میدهد که خواندنی است.
او جلوگیری از مراسم عزاداری محرم و رمضان را که اغلب توسط تروریستهای اعزامی از آن سوی مرز انجام میشد، شرح میدهد.
متأسفانه در رسانههای سمعی و بصری و روزنامهها و مجلات کشور از بیان وقایعی که مانند پادزهری، جوانان غیرتمند امروزی را در برابر هجمههای تبلیغاتی بیگانگان حفظ و مصون کند، اثری نیست و به جای آن تا میخواهید یا درس پخت و پز و آشپزی به سبک «بفرمایید شام» من و توست یا قهر فلان مربی فوتبال و درآمدهای چندین میلیاردی فوتبال و اینکه فلان ورزشکار ایرانی که برای مسابقه به خارج رفته، درخواست پناهندگی کرده و نیز شرح دزدیهای امثال بابک زنجانی.
من نمیدانم زنان ایرانی طی این چهار پنج هزار سال که مملکت ایران روی نقشه جهان تأسیس شده، مگر هیچ آشپزی نمیدانستند و در تهیه غذا درمانده بودند که اکنون چون «من و تو» برنامهای لوس و بیمزه و زشت با حضور چند مرد و زن با قیافههای عجیب و غریب و لباسهای آن چنانی ترتیب داده که حرفهای صد تا یک غاز میزنند.
مطالب ارسالی آقای «زادصادق» مفصل است و انشاءالله در فرصتی دیگر به شرح مواردی دیگر از نبردهای مردمی مردم آذربایجان خواهیم پرداخت که سرسختانه در برابر هر مهاجمی از ترکان عثمانی و روسیه تزاری و دست پروردگان باقروف جنگیدند و نگذاشتند آذربایجان از ایران جدا و به سرنوشت قفقاز دچار شود.
اما براستی این چه خوابی است که رسانههای ما را فراگرفته است و چرا از آموختن تاریخ به نسل جوانی که از گذشتهها بیخبر است،
غافلیم؟
نظر شما