تلمذ در نزد برترین استادان
حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر الهی خراسانی، مدیرعامل سابق بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی و از جمله دوستان آیت الله واعظ طبسی بیان میکند: ابتدای آشنایی من با آیت الله واعظ طبسی بر میگردد به ایامی که طلبهای در مدرسه میرزا جعفر بودم و آیت الله واعظ طبسی که هنوز معمم نشده بودند و فقط عبایی بر دوش و عرقچینی به سر داشتند، در مدرسه میرزا جعفر رفت و آمد داشتند. در آن دوران البته من فقط از دور ایشان را زیارت میکردم که شخصی با این خصوصیات و لباس و خیلی متین بودند. همچنین در مسجد ملاهاشم که شبها آیت الله مرحوم آقا میرزا حسن علی مروارید نماز جماعت اقامه میکردند، مکرر شاهد بودم که آیت الله واعظ طبسی تشریف میآوردند و در جمع زیادی از طلابِ آن زمان حاشیه ملاعبدالله و معالمالاصول را تدریس میکردند. معمولاً شاگردان ایشان از طلبههای جوان، خوش استعداد، جدی حوزه و با علاقهمندی فراوان بودند. من شاهد بودم که هنوز ایشان نیامده بود و وارد مسجد نشده بودند، ولی شاگردان جمع شده در صحن مسجد و منتظر و یا در شبستان مینشستند تا ایشان حضور یابد. چون جمعیت هم زیاد بود، هر کس هم سعی میکرد نزدیک ایشان بنشیند که بهتر درس را بشنود. بنابراین درسهایی که آیت الله واعظ طبسی میفرمودند، به نظر من بسیار موفق بود، بخصوص که در اثنای درس هم مطالبی در جهت هدایت شاگردان یا روشنگری آنان بیان میداشتند که از این جهت هم درس ایشان یک درس صرف متن درسی نبود و سخنان ایشان در مسایل مختلف و مسایل روز مفید و سودمند، بنابراین مورد علاقه شاگردان قرار میگرفت. آیت الله واعظ طبسی با اینکه معالم و رسائل را چند بار درس داده بودند، ولی باز هم اگر میخواستند برای دوره دوم، سوم و دورههای بعد بازگو کنند، مطالعه میکردند و حتی گاهی برای اینکه چگونه و با چه بیانی، این مطالب را به شاگردان القا کنند تا بهتر بفهمند، اهتمام جدی داشتند. همچنین خیلی منظم بودند و درسهای ایشان تعطیلی نداشت و سر ساعت شروع میشد و سر ساعت پایان مییافت.
منبری غنی برای فرهیختگان
حجت الاسلام والمسلمین الهی خراسانی در مورد فن سخنوری و سخنرانیهای منحصر به فرد آیت الله واعظ طبسی یادآور میشود: خوب است این شعر عربی را ذکر کنم: «فی الکرام... و من یشابه». یعنی ادیب، پسر حاتم به پدرش حاتم در جود و سخاوت و کرم اقتدا کرد و هر کس که به پدر خود شبیه و مانند باشد، جفا نکرده است. آیت الله واعظ طبسی نیز همچون پدرشان واقعاً سخنور فصیح و بلیغ و ملاحتی منحصر به فرد در سخنوری و صدای بسیار رسایی داشتند و بسیار مسلط صحبت میکردند. ایشان ارث را از پدر برده و به پدر خود شبیه و همانند بودند. در سخنرانیهای ایشان که من مکرر در بعضی از آنها شرکت میکردم، به یاد دارم که در منزل مرحوم آیت الله میرزا مهدی نوغانی یک دهه منبر داشتند و انصافاً در سخنرانی بسیار ورزیده و بسیار فصیح و بلیغ و پر مطلب بود و نوع مستمعان و شرکت کنندگان در مجالس ایشان، قشر جوان و تحصیلکرده و افراد فرهیخته بودند. به این معنا که منبر در واقع برای یک طبقه باسواد و تحصیلکرده و فرهیخته زمان بود، نه صرفاً عوام. معمولاً ترکیب مستعمان ایشان یا جوان بود یا افراد بازاری فرهیختهای که اهل سواد و مطالعه بودند و پای منبرها بزرگ شده بودند.
ترس ساواک و ممنوع المنبری
وی میافزاید: با این حال، سخنرانیهای آیت الله واعظ طبسی بسیار جالب و جذاب بود و بخصوص که در آن ایام هم ایشان مسایل سیاسی را مطرح میکردند و به همین جهت دستگاه حکومتی مزاحم ایشان میشد، به طوری که سخنرانی ایشان در 14/4/1340 در سرای محمدیه مشهد درباره عدل زمامداران بود و در نتیجه ساواک و مسؤولان بر نمیتابیدند، بنابراین مورد اعتراض ساواک قرار گرفت و سخنرانیهای آیت الله واعظ طبسی تعطیل شد و به مدت هفت ماه نیز ممنوع المنبر شدند که بعد با فشار اقشار مردم و به اصطلاح اصراری که دیگران کرده بودند، آن حکم رفع شد، ولی در سالهای بعد نیز به دنبال ایراد چند سخنرانی، دستگیر و پس از چند روز ، روانه زندانهای گوناگون شدند.
مدیریتی فارغ از منافع اطرافیان
دکتر علی محمد برادران رفیعی، مدیر اسبق سازمان کتابخانهها، موزه و مرکز اسناد آستان قدس رضوی که سالهای بسیاری ملازم آیت الله واعظ طبسی بوده است در خاطرات خود بیان میکند: ایشان در زمینههای مختلف منحصر به فرد بودند، چنانکه یکی از آنها نگارش بود. آیت الله واعظ طبسی فردی قاطع و دارای ثبات رأی بویژه در مدیریت بودند. در مباحث مدیریتی بسیار ریز بینانه عمل میکردند، چنانکه به عنوان مثال نوشتند «اگر برای یک کار صد نفر نیرو لازم داشته باشد، حرفی نیست، ولی اگر برای یک کاری احساس شود یک نیرو اضافی است، علناً من راضی نیستم». همچنین ایشان در بحثهای مدیریتی از اقوام خود حمایت نمیکردند و در مورد فرزندان هم حالت اعتدال را داشتند. یکی دیگر، مسأله انجام کار مشترک با سایر مؤسسهها بود، به نحوی که امتیازی بیجا به کسی نمیدادند و این دقت را داشتند که هر کس در حد صلاحیت و ارزشی که دارد، کاری به او سپرده شود. با اینکه ایشان مجبور بودند در مجامع مختلط در مسایل مدیریتی اظهارنظر کنند، کمتر نظرات سطحی بیان میکردند و در هیچ جا نشده بود جمع بندی ایشان، ضعیف باشد.
بلند نظری و آینده نگری ممتاز
وی درباره نگاه ژرف آیت الله واعظ طبسی میگوید: موردی که به یاد دارم، مسأله بیمارستان رضوی است. زمانی که پیشنهاد شد این مرکز احداث شود، صحبت کمتر از یک میلیارد تومان برای کل قضیه بود، اما موقعی که در عمل وارد شدیم و مقداری طولانیتر شد، هزینهاش بسیار بیشتر شد و اواسط کار دهها نفر درپی آن بودند تا نظر
آیت الله واعظ طبسی را تغییر بدهند و پیشنهادهایی عجیب و غریب بیان میکردند. اما ایشان یک تنه به ساخت این مرکز اهتمام ورزید و حادثهای را که واقعأ در ایران بی نظیر بود را به وجود آورد که نشانگر بلند نظری و آینده نگری ایشان بود. همچنین به یاد دارم که به ایشان پیشنهاد کردیم که اجازه بدهند که یک چاپخانه مستقل علاوه بر انتشارات خود آستان قدس، وظیفه چاپ سایر آثار را بر عهده گیرد و بر این اساس نامه تقاضا فرستادیم. ایشان نوشتند «یک کاری بکنید چاپخانه درست بشود که برای شرق ایران و حتی کشورهای همسایه بتواند جواب بدهد». این حرف که ایشان در آن سالها بیان داشتند، بی شک نشانه خردمندی این عالم برجسته بود.
زمان سنجی دقیق و مبتکری ممتاز
دکتر برادران علاوه بر این درباره ویژگیهای شخصیتی این عالم فرزانه بیان میدارد: یکی دیگر از اموری که برای من جالب بود، برخوردهای آقای واعظ طبسی با اطرافیانشان بود که در آن بسیار موفق بودند. علاوه بر این، ایشان نسبت به وقت خیلی حساس بودند. الآن بعضی از بزرگان را داریم که تعهد ندارند. وقتی میگویند ساعت ده، ده و نیم حضور پیدا میکنند. ولی آقای طبسی در جلساتی که مثلاً ده اعلام میشد، اگر کمی زودتر آماده میشدند، پشت در میایستادند تا ده بشود و داخل جلسه شوند. یکی دیگر از ویژگیهای آیت الله واعظ طبسی کمک به نیازمندان و نیز حفظ آبروی آنان مبتنی بر طرحهای کار آفرین بود. بی شک دو گونه میشود به افراد بی بضاعت کمک کرد، یکی اینکه پولی به آنها داد و بگوییم سر ماه بیایند بگیرند، یکی سعی کنیم یک اشتغالی ایجاد شود که خانواده آبرومندانه کار کند. در این حوزه دوم آستان قدس خیلی موفق بود، چنانکه بنا بر توصیههای مکرر آقای طبسی، مراکز تولیدی و کارخانههای بسیاری ایجاد شد و افراد زیادی در آن مشغول به کار شدند.
منابع:
1.مصاحبه با علی اکبر الهی خراسانی، «تاریخ شفاهی حوزه روحانیت»، آرشیو مرکز اسناد آستان قدس رضوی، مورخه 13/ 12/ 1386.
2.مصاحبه با علی محمد برادران رفیعی، «تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در مشهد»، آرشیو مرکز اسناد آستان قدس رضوی، مورخه 8/ 9/ 1386.
با تشکر از بنیاد تاریخ شفاهی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی.
نظر شما