از این رو و نیز به منظور بررسی تأثیر جمعیت در زمینه سازی برای ظهور امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) با حجت الاسلام والمسلمین مجتبی کلباسی، مدیر امور مراکز تخصصی حوزههای علمیه و رئیس مرکز تخصصی مهدویت به گفتوگو پرداختهایم که مشروح آن تقدیم میشود:
امروز یکی از مسایل مهم در کشور مسأله جمعیت است تا جایی که رهبر معظم انقلاب سیاستهای کلی آن را ابلاغ و این مهم را به عنوان یکی از اولویتهای اصلی کشور مطرح کردهاند. چه ظرفیتی در جمعیت یک کشور نهفته است که به آن اهمیتی خاص میبخشد؟
بدون تردید جمعیت از عناصر اصلیِ قدرت و اقتدار است، یعنی وقتی از ملتها سخن میگوییم، یکی از عوامل اثرگذار در تشخیص اقتدار و جایگاه آنها، مسأله جمعیت است، به
گونه ای که حتی اگر کشوری پهناور باشد و امکانات و منابع بسیار داشته باشد، اما از نظر جمعیتی در مضیقه باشد، در عرصه بین الملل نمی تواند تأثیر بگذارد. جالب آنکه قرآن کریم نیز جمعیت را از نعمتهای الهی برمی شمارد و در آیه 26 سوره مبارکه انفال میفرماید: «و به ياد آوريد، هنگامى را كه شما در زمين گروهى اندك و مستضعف بوديد، مى ترسيديد مردم شما را بربايند، پس [خدا] به شما پناه داد و شما را به يارى خود نيرومند گردانيد و از چيزهاى پاك به شما روزى داد، باشد كه سپاسگزارى كنيد.» از این رو، افزون بر مشخص شدن جایگاه و اهمیت جمعیت، پی میبریم مسأله جمعیت جزو بدیهیات دانش جغرافیایِ سیاسی و جمعیتی جهان است.
اما باید توجه داشت، جمعیت به تنهایی به کار نمی آید و چه بسا کشوری پُرجمعیت باشد، اما نتواند در عرصه بین المللی نقش آفرینی کند، بنابراین در کنار جمعیت باید اقتصاد، تدبیرهای جمعیتی و تنظیمهای لازم یعنی برنامه ریزی و سیاستگذاری مدنظر باشد، نه اینکه تک بُعدی به مسایل بنگریم و این طور فرض کنیم که فقط افزایش جمعیت اقتدارآفرین است و سبب پایداری اجتماعی و اقتصادی میشود.
عواقب سوء این رویکرد و افزایش جمعیت بدون برنامه ریزی و سیاستگذاری چیست؟
باید توجه داشت، خدای متعال تنظیم و تدبیر امور جامعه را بر عهده مردم گذاشته است و آنها باید بر اساس مطالعه و ارزشها عمل کنند، به عبارت دیگر، اگرچه تردیدی نیست که حفظ توازنِ جمعیت و نقش آن در راهبردهای ملی بسیار مهم است و
نمی توان آن را انکار کرد، اما اگر افزایش بدون تدبیر و صرفاً بر تکثیر متمرکز باشد، هم مشکل آفرین است و هم خطا؛ از این رو، رشد جمعیت باید متوازن و برنامه ریزی شده باشد تا جمعیت گرسنه، بیفرهنگ و فاقد کارآیی تولید و تکثیر نشود.
بنابراین، نباید در مسأله جمعیت دچار افراط و تفریط شد، چنانکه زمانی متأثر از مشکلات داخلی و تبلیغات خارجی، شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» مورد توجه قرار گرفت و از همه ابزارهای تشویقی و تنبیهی برای این هدف استفاده کردیم که این قطعاً خطای بزرگی بود، اما جبران این خطا بدان معنا نیست که اکنون بدون برنامه و با نگاه افراطی مسأله افزایش جمعیت را دنبال کنیم.
مسأله افزایش شمار شیعیان آن هم در شرایطی که دشمن داخلی و خارجی سعی در از بین بردن پیروان این مذهب دارد، بویژه از نظر افزایش شمار منتظران ظهور حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه)، چه جایگاهی دارد؟ آیا اصلا جمعیت بر زمینه سازیهای ظهور اثر دارد؟
طبیعتاً ازدیاد جمعیت در مسایل
بین المللی کارساز است، برای مثال بین جمعیت یک میلیاردیِ منتظران ظهور با جمعیت یکصد میلیونی، تفاوت اساسی است، اما نباید به اشتباه تصور شود که فقط جمعیت زیاد میتواند به ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) کمک کند؛ زیرا رشد متوازن جمعیت بویژه در مقولههای فرهنگی، تربیتی و آموزشی بر افزایش بدون برنامه جمعیت در این باره اثرگذارتر است وگرنه ممکن است مشکلاتی بروز کند که حتی جمعیت را از مسیر هدف مدنظر منحرف کند! از این رو، تدبیر و تقدیر (اندازه گیری) در امر جمعیت بر امر ظهور هم اثر دارد؛ البته باید توجه داشت، در معارف دینی موکداً بیان میشود که خدای متعال هیچ جمعیتی را به دلیل کثرتشان پیروز نکرده است، بلکه برای اندکی که پایدار بودند، پیروزشان میگرداند و این مهم فراوان در آیات قرآن تصریح شده است؛ یعنی اندکِ مقاوم و مستحکم بر هدف متعالی بر جمعیت بسیار غلبه میکند و این باید مدنظر برنامه ریزان و سیاستگذاران جمعیتی باشد. بیتردید در سیاستهای ابلاغی رهبر معظم انقلاب نیز این مسأله لحاظ شده است، اما موضوع مهم به سیاستهای اجرایی باز میگردد، زیرا ایشان فارغ از نگاه افراطی و تفریطی، سیاستها را ابلاغ کردهاند، حال برای آنکه جمعیت بتواند با اهداف هم مسیر شود، باید سیاستهای اجرایی نیز بدون افراط و تفریط اعمال شود.
آیا میتوان تبلیغات خارجی را که بر کاهش جمعیت و داشتن زندگی بهتر با فرزند کمتر توصیه میکند، به علت دشمنیها با شیعه و فراتر از آن ضربه زدن به جامعه منتظر دانست؟
شاید مستندات این مسأله به آسانی قابل عرضه نباشد، اما با توجه به روشهایی که از سوی صهیونیستها در دشمنی با اسلام و تشیع به کار گرفته شده، بعید نیست چنین طراحیهایی صورت بگیرد و در قالبهای مدرن همچون ترویج سبک زندگی غربی عرضه شود تا اهداف سوء آنها را محقق کند؛ از این رو، دور از ذهن نیست که عرضه سیاستهای منفی جمعیتی با هدف جلوگیری از رشد انقلاب اسلامی، اندیشه تشیع و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) انجام شده باشد و با این هدف تبلیغ و ترویج شود.
اشاره کردید جمعیت کارآمد و اثرگذار در عرصه بین المللی و نیز زمینه ساز ظهور باید آمادگیهایی را در خود ایجاد کند، این آمادگیها چگونه به دست میآید؟
اولویت نخست ما برای جمعیت باید آموزش باشد؛ زیرا تا در این زمینه به صورت جدی کار نشود، افزایش جمعیت به تنهایی کارا نیست؛ برای مثال اگر چین نتواند در عرصه اقتصاد، حضوری را که باید، داشته باشد افزایش جمعیتش فقط به گسترش فقر میانجامد؛ یعنی صرف جمعیت کارآمدی ندارد و جمعیت زمانی همراه با بهره وری است که برای آن برنامههای فرهنگی، تربیتی و اقتصادی طراحی و اجرا شود، وگرنه افزایش جمعیت هدف عکس خواهد داشت. به عبارت بهتر، جمعیت در رشد و تعالی شرط لازم است، نه کافی و حتی بدون برنامههای راهبردی، جمعیت خطرآفرین است و مسایل کوچک را بزرگ کرده و به جای مشکل گشایی، مشکل زا میشود. از این رو، اگر آموزش و پرورش نسلی منتظر تربیت کند، آن گاه جمعیتی خواهیم داشت که امر فرج را تسهیل و زمینه سازی میکند.
چگونه از طریق آموزش میتوان جمعیت را به سوی ظهور رهنمون کرد؟
اینکه فلسفه تعلیم و تربیت نو در کشور ما چگونه و به سمت کدام هدف است، باید بررسی شود؛ زیرا در نقد این فلسفه، حرف بسیار است و در مجموع اینها، جهت گیری
خاص که برای تعمیم هدف کلی باشد، کمتر دیده میشود، البته از نظر اسناد این گونه نیست، چنانکه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش طراحی و عرضه شده، اما مشکل در بخش تحقق و عمل است، چیزی که متأسفانه به آن بیتوجهیم. این در حالی است که زمانی میتوان به سوی جامعه آرمانی و موعود حرکت کرد که فلسفه تعلیم و تربیت ما بر این اساس طراحی شده باشد؛ یعنی نظامی دارای افق کلان و اهداف دوردست که منتظر ظهور است، حتی اگر هزاران سال دیگر امر فرج واقع شود. اینجاست که باید سبک زندگی، تربیت و آموزش را مبتنی بر فرهنگ انتظار تدوین و در عمل هم پیاده کرد، نه آنکه به سیاستهای کلی و تبیینی بسنده کنیم.
نظر شما