۱۸ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۶
کد خبر: 389364

خسرو معتضد

مردم فقط در حرف عزیزند!

هیچ گونه پاسخی از وزارتخانه‌ها و سازمان‌های مسؤول ناراضی تراش به این همه ناله‌ها و شکایات مردم در حال اضطرار، بل احتضار داده نمی‌شود و مردم اساساً به حساب نمی‌آیند.
من خدا را شکر کردم که سعودی‌ها آن قدر سخت گرفتند و بهانه آوردند که آقای اوحدی، رئیس سازمان حج و زیارت هم از رو رفت و امسال میلیاردها تومان ارز کشور به جیب سعودی‌ها نرفت. با فتاوی جدید که مفتیان سعودی علیه مردم ایران صادر کرده‌اند، دور نبود امسال هم حج تمتع به کشتارگاهی برای ما ایرانیان که مفتیان مفتخوار سعودی تازه مراتب رفض و الحاد و ارتداد ما را کشف کرده‌اند، تبدیل شود و حال که روابط دو دولت قطع است و ایران نه سفارتخانه، نه امیر الحاج در عربستان دارد، کشتار سال 1366 و کشتار جرثقیل و کشتار منا و ماجرای تعرض پلیس سعودی به دو نوجوان ایرانی تجدید شود و موجبات افسردگی و تأسف ملت ایران فراهم آید.
من در صفحات روزنامه‌ها به پیامک‌های مردم توجه زیادی دارم. چند روز پیش پیامک یا تلفنی مندرج در روزنامه‌ای نظر مرا جلب کرد که کسی نوشته بود:
«من با حداقل 20 کارگر، حدود 6 ماه است بیکار شده‌ام. هر روز شاگردانم زنگ می‌زنند. مثلاً یکی از آن‌ها می‌گوید، دو شب است بچه‌ام مریض است و پول ندارم. دیگری می‌گوید، شب میهمانی ناخوانده دارم، حتی پول نان ندارم. دیگری می‌گوید، مدرسه پنج هزار تومان می‌خواست، نداشتم و شرمنده بچه‌ام شدم. به نظر شما من چه باید بکنم؟ چون من هم یک استاد کار معمولی بودم، آن قدر ندارم که بیست خانواده را تأمین کنم. هر کار تا به حال از دستم برآمده، برایشان کرده‌ام، ولی دیگر نمی‌توانم، چون خودم برای خرج خانه معطل مانده‌ام.»
دیگری نوشته «12 سال است کارم «قهوه خانه داری» یا چایخانه داری است و خرج و مخارج خودم و چهار نفر شاگردم را می‌دهم، اما یک سال است که چایخانه‌ام پلمب شده است. خودروام را فروختم تا اجاره عقب افتاده خانه و مغازه و حقوق کارگرانم را بدهم.
تمام نامه‌ها و پیامک‌ها و تلفن‌های مردم آکنده از شکایت از کسادی بازار، بی‌پولی و انجام نشدن معاملات است. شخصی که صاحب یک مغازه چلوکبابی اجاره‌ای در مشهد است، پیامک داده، مالیات پارسالش چهار میلیون و چهارصد هزار تومان بوده، امسال برایش 16 میلیون تومان برگه مالیاتی فرستاده‌اند. مغازه‌اش اجاره‌ای است. با آه و ناله می‌گوید، فروش، یک پنجم پارسال است. (مردم به علت وضع مالی بدی که دارند، زیاد رستوران نمی‌روند). می‌گوید، «یک پراید دارم آیا آن را هم برای تأدیه مالیات بفروشم؟»
آخر مردم چقدر باید مالیات بدهند که به ناز پروردگان حقوق‌های 87 میلیونی داده  شود و چقدر مسافرت خارجی؟ چقدر سیر و سیاحت در دنیا؟ چرا این قدر بر طبقات فرودست و متوسط سخت گرفته می‌شود؟
سیدجمال الدین اسدآبادی همدانی را همه جور تجلیل می‌کنیم. او یک حرف حساب دارد و می‌گوید که ملت، رمه مملکت است و باید چاق و سرحال باشد که بتواند مالیات دهد، عوارض دهد و خزانه را معمور کند.
چند هفته پیش ماجرای حقوق‌های کلان 88 میلیون تومانی مطرح شده بود که مدیرعامل بیمه مرکزی ناچار به استعفا شد.
آقای طیب‌نیا، وزیر امور اقتصادی و دارایی باز هم گناه حقوق‌های کلان را گردن دولت احمدی‌نژاد انداخته است.
آقایی از مسؤولان به ژاپن و کره رفته، آمده به سایت نیوز 365 گفته است: «در آن کشور حقوق مدیرعامل یک کارخانه را پرسیدم، گفت، فلان مبلغ. گفتم، حقوق حداقلی کارگران و کارمندان شما چقدر است؟ گفت، یک دوم حقوق من.» باید توضیح بدهیم در آن کشورها ممکن است بابت امتیازات تحصیلی و اضافه کار و تخصص، مبالغ بیشتری به کارمند و کارگر داده شود، ولی اصل و پایه حقوق بالاترین و پایین‌ترین مقام کارخانه دو به یک است، به همین دلیل است که ژاپن بمب اتمی خورده و کره جنوبی در جوار کره شمالی کمونیست، به مرام کمونیسم نگراییدند و ژاپن و کره جنوبی به صنعت و اقتصاد تراز اول دنیا تبدیل شدند.
در ایران قاعده بر این بود که حقوق حداقل و حداکثر به نسبت یک به هفت باشد، اما بتازگی معلوم شده چندین میلیارد به هیأت مدیره شرکت ایران خودرو و سایپا حق جلسه پرداخته‌اند. این شرکت‌ها چه گلی به سر مردم ایران می‌زنند که باید این همه حقوق و مزایا به بالا دستی‌ها تعلق گیرد؟
دولت محترم باید بداند با این رویه، نه امیدی برای مردم باقی می‌ماند و نه امکان تدبیری برای دولت!

 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.