بهاره داداشی

ریشه‎شناسی موج ترورهای منافقین در تیرماه ۱۳۶۰

  اعضای سازمان مجاهدین خلق که در جریان آزادی زندانیان سیاسی در اوایل پیروزی انقلاب از زندان آزاد شده بودند، خود را در پیروزی انقلاب ملت ایران محق می‎دانستند و با سهم‎خواهی از انقلاب سعی کردند نفوذ خود را در بین اقشار و طبقات مختلف مردم گسترش دهند. در همین راستا، آنها روزنامه «مجاهد» را برای تغذیه فکری مردم منتشر کردند. این سازمان همچنین سعی کرد تا با تشکیل دسته‎های نظامی و تشکیلاتی، خود را در مقابل نیروهای انقلابی از جمله شورای انقلاب و دولت موقت، قدرتمند مطرح کند. مجاهدین خلق از همان آغاز به انتقاد از عملکرد دولت در عرصه‏های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی پرداختند.
بعضی اعتراضات نسبت به گسترش نفوذ عقاید انحرافی این سازمان در بین دانشجویان، دانش‎آموزان و دسته‎های کارگری و کارگاه‎ها و همچنین، دستگیری برخی از اعضای این گروه از جمله فردی به نام «سعادتی» باعث شد که سازمان آنها را بهانه‎ای برای تحریک جو فکری جامعه بر ضد نظام قرار دهد. مجاهدین همچنین در جریان اختلاف‏نظرهایی که بین سازمان‎های انقلابی به وجود می‎آمد، با حمایت از یک طرف به تحریک طرف مقابل می‎پرداختند. مثلاً در جریان اختلاف بنی‎صدر با حزب جمهوری اسلامی بر سر انتخاب نخست‎وزیر و وزرا، آنها جانب بنی‎صدر را گرفتند و در میتینگ‎های انتخاباتی، با ایجاد درگیری بین طرفداران دو طرف، به تخریب چهره مقابل اقدام می‎کردند. پس از این واقعه، سازمان بر دامنه تلاش خود برای نزدیک‎شدن به رئیس‎جمهور افزود و سعی کرد وی را در مقابل حزب جمهوری اسلامی (که عملکرد آن را غیرقابل قبول می‎دانست) تقویت کند. اینگونه درگیری‏های سیاسی در شرایطی که کشور با تجاوز دشمن خارجی مواجه شده بود، توان فکری مسؤولان را تضعیف می‏کرد. به همین دلیل، امام خمینی (ره) در پاسخ به نامه این سازمان در اردیبهشت 1360 که خواستار حضور فعال در عرصه‏های اجتماعی و سیاسی شده بود، با بیانی قاطع و صریح و در عین حال دلسوزانه، درخواست کردند که با تحویل سلاح‎ها حسن‎نیت خود را در عمل ثابت کنند.  ولی سازمان نه‎تنها به این خواسته وقعی ننهاد بلکه سعی کرد با جذب بیشتر بنی‏صدر به سوی خود اهداف خویش را به پیش ببرد. بنی‌صدر نیز با بی‎توجهی به شرایط بحرانی کشور مطامع خود را طلب می‎نمود و با همراهی‏نکردن حزب جمهوری اسلامی وضعیت کشور را بحرانی‎تر می‎کرد. وی در 30 اردیبهشت سال 60 خواستار برگزاری رفراندوم و اخذ نظر مردم در مورد تحولات سیاسی کشور شد. متعاقب این کار، سازمان مجاهدین با حمایت از بنی‎صدر، نظر وی را تأیید کرد. امام خمینی (ره) با رد این درخواست خواستار حفظ آرامش کشور شدند و در پاسخ به طرفداران رفراندوم که معتقد بودند کشور به بن‎بست رسیده، پاسخ دادند که «شما به بن‌بست رسیدید مملکت اسلام که به بن‎بست نمی‎رسد».
این درگیری‏ها تا پایان خرداد ادامه یافت. در پی حمایت‎های مستمر سازمان از بنی‎صدر، امام وی را از فرماندهی کل قوا برکنار کرد. مدتی بعد و در اواخر خرداد نیز مجلس شورای اسلامی عدم صلاحیت وی برای ریاست جمهوری را تصویب نمود. امام خمینی نیز سازمان مجاهدین خلق و طرفداران آن را منافقانی دانستند که تشخیص و مبارزه با آنها مشکل است زیرا اعتقادات خود را به‎طور صریح بیان نمی‎کنند، در ظاهر مدافع اسلام هستند ولی با دورویی و نفاق به آن ضربه می‌زنند.  عدم برائت بنی‎صدر از مجاهدین خلق و تعیین‎نکردن مرزبندی با آنها باعث شد که مردم نیز در حمایت از سخنان امام خمینی به عملکرد رئیس‎جمهور اعتراض کنند. در نتیجه، جو کشور علیه بنی‎صدر و سازمان مجاهدین شد و آنها مجبور به خروج از کشور شدند. اما این آغاز دشمنی علنی آنها با نظام جمهوری اسلامی بود. این سازمان با حمایت کشورهایی مانند آمریکا و بسیاری از دولت‏های غربی که پیروزی انقلاب اسلامی، دست آنها را از قدرت‎نمایی در منطقه بازداشته بود، موج ترورهای خود را آغاز کرد و همزمان با مشارکت و همراهی با عراق، به‎عنوان مزدور این رژیم، به فعالیت علیه ایران پرداختند. از آنجا که انقلاب در آغاز راه بود و با تحمیل جنگ فرصت بازسازی در بسیاری از عرصه‏ها فراهم نشده بود، این سازمان در ابتدا توانست بسیاری از اهداف نظامی خود را پیش ببرد.  اولین درگیری‎های مسلحانه با آغاز تابستان سال 60  و انفجار بمبی در سالن راه‎آهن قم آغاز شد که به شهادت و زخمی‎شدن چند تن انجامید. پس از آن بمبی در کنار یک مدرسه دخترانه در تهران کشف و خنثی شد. در روز 6 تیر و همزمان با برگزاری نماز جمعه، آیت‎الله خامنه‎ای امام جمعه تهران، در سخنان خود ضمن ارایه تحليلي از عملكرد سازمان مجاهدين خلق خطاب به سران آن اظهار داشتند: «من سوابق و ضعف‌هاي آنها را مي‌دانم و خود آنها مي‌دانند كه ما به خوبي آنها را مي‌شناسيم. من مي‌گويم كه خودتان را در تاريخ رسوا كرديد و حرف‌هاي خود را تخطئه نموديد... شما اي مجاهدين خلق! مقابله خود را با دولت و حكومت اسلامي به حساب مقابله با ارتجاع مي‌گذاريد. ارتجاع با منطق اسلام يا منطق كمونيسم؟ ارتجاع در منطق اسلام يعني ارتداد و شماها هستيد كه مرتجعيد». موضع‎گیری‎های آیت‎الله خامنه‎ای باعث شد که سازمان مجاهدین نسبت به ایشان کینه‏ورزی کنند. آنها برنامه ترور ایشان را از پیش طراحی کرده بودند که به ناکامی انجامید. پس از اعلام این خبر، رهبر انقلاب با ارسال پیامی خرسندی خود از سلامتی آیت‏الله خامنه‎ای -که نماینده امام در شورای عالی دفاع نیز بودند- را اعلام کردند:

«جناب حجت‎الاسلام آقای حاج سیدعلی خامنه‎ای دامت افاضاته! خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروه‎ها و اشخاص احمق قرار داده است و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی، هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند و هر سخنرانی که کردند، ملت فداکار را منسجم‎تر و پیوندها را مستحکم‎تر نمود و مصداق «لا زال یؤید هذا الدین بالرجل الفاجر» تحقق پیدا کرد. اینان هرجا سخن گفتند، خود را رسواتر کردند و هر چه مقاله نوشتند، ملت را بیدارتر نمودند، و هر چه شخصیت‎ها را ترور نمودند، قدرت مقاومت را در صفوف فشرده ملت بالاتر بردند. اكنون دشمنان انقلاب با سوء‎قصد به شما كه از سلاله رسول اكرم (ص) و خاندان حسين بن علي (ع) هستيد و جرمي جز خدمت به اسلام و كشور اسلامي نداريد و سربازي فداكار در جبهه جنگ و معلمي آموزنده در محراب و خطيبي توانا در جمعه و جماعات و راهنمايي دلسوز در صحنه انقلاب مي‌باشيد، ميزان تفكر سياسي خود و طرفداري از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اينان با سوء‎قصد به شما عواطف ميليون‌ها انسان متعهد را در سراسر كشور بلكه جهان جريحه‌دار نمودند. اينان آن قدر از بينش سياسي بي‌نصيبند كه بي‌درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پيشگاه ملت به اين جنايات دست زدند و به كسي سوء‎قصد كردند كه آواي دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمين جهان طنين‌انداز است. اينان در عمل غيرانساني به جاي برانگيختن رعب، عزم ميليون‌ها مسلمان را مصمم‌تر و صفوف آنان را فشرده‌تر نمودند. ...من به شما خامنه‌اي عزيز، تبريك مي‌گويم كه در جبهه‌هاي نبرد با لباس سربازي و در پشت جبهه با لباس روحاني به اين ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالي سلامت شما را براي ادامه خدمت به اسلام و مسلمين خواستارم».
فردای وقوع این فاجعه و در روز 7 تیر، منافقین هدف تروریستی دیگری را دنبال کردند و با انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی کینه خود نسبت به آیت‏الله دکتر بهشتی و اعضای این حزب را عملی نمودند. در این انفجار دکتر بهشتی و 72 تن از همراهانشان شهید شدند که موجب تأثر شدید امام خمینی و تمام مردم شد. اما دشمنی منافقین تنها نسبت به مسؤولان نبود و این سازمان با بمب‎گذاری در اماکن عمومی و کشتار مردم، بدخواهی خود را نسبت به مردم نیز ثابت کرد.

 

سازمان مجاهدین خلق که در جریان آزادی زندانیان سیاسی در اوایل پیروزی انقلاب از زندان آزاد شده بودند، خود را در پیروزی انقلاب ملت ایران محق می‎دانستند و با سهم‎خواهی از انقلاب سعی کردند نفوذ خود را در بین اقشار و طبقات مختلف مردم گسترش دهند. در همین راستا، آنها روزنامه «مجاهد» را برای تغذیه فکری مردم منتشر کردند. این سازمان همچنین سعی کرد تا با تشکیل دسته‎های نظامی و تشکیلاتی، خود را در مقابل نیروهای انقلابی از جمله شورای انقلاب و دولت موقت، قدرتمند مطرح کند. مجاهدین خلق از همان آغاز به انتقاد از عملکرد دولت در عرصه‏های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی پرداختند. بعضی اعتراضات نسبت به گسترش نفوذ عقاید انحرافی این سازمان در بین دانشجویان، دانش‎آموزان و دسته‎های کارگری و کارگاه‎ها و همچنین، دستگیری برخی از اعضای این گروه از جمله فردی به نام «سعادتی» باعث شد که سازمان آنها را بهانه‎ای برای تحریک جو فکری جامعه بر ضد نظام قرار دهد. مجاهدین همچنین در جریان اختلاف‏نظرهایی که بین سازمان‎های انقلابی به وجود می‎آمد، با حمایت از یک طرف به تحریک طرف مقابل می‎پرداختند. مثلاً در جریان اختلاف بنی‎صدر با حزب جمهوری اسلامی بر سر انتخاب نخست‎وزیر و وزرا، آنها جانب بنی‎صدر را گرفتند و در میتینگ‎های انتخاباتی، با ایجاد درگیری بین طرفداران دو طرف، به تخریب چهره مقابل اقدام می‎کردند. پس از این واقعه، سازمان بر دامنه تلاش خود برای نزدیک‎شدن به رئیس‎جمهور افزود و سعی کرد وی را در مقابل حزب جمهوری اسلامی (که عملکرد آن را غیرقابل قبول می‎دانست) تقویت کند. اینگونه درگیری‏های سیاسی در شرایطی که کشور با تجاوز دشمن خارجی مواجه شده بود، توان فکری مسؤولان را تضعیف می‏کرد. به همین دلیل، امام خمینی (ره) در پاسخ به نامه این سازمان در اردیبهشت ۱۳۶۰ که خواستار حضور فعال در عرصه‏های اجتماعی و سیاسی شده بود، با بیانی قاطع و صریح و در عین حال دلسوزانه، درخواست کردند که با تحویل سلاح‎ها حسن‎نیت خود را در عمل ثابت کنند. ولی سازمان نه‎تنها به این خواسته وقعی ننهاد بلکه سعی کرد با جذب بیشتر بنی‏صدر به سوی خود اهداف خویش را به پیش ببرد. بنی‌صدر نیز با بی‎توجهی به شرایط بحرانی کشور مطامع خود را طلب می‎نمود و با همراهی‏نکردن حزب جمهوری اسلامی وضعیت کشور را بحرانی‎تر می‎کرد. وی در ۳۰ اردیبهشت سال ۶۰ خواستار برگزاری رفراندوم و اخذ نظر مردم در مورد تحولات سیاسی کشور شد. متعاقب این کار، سازمان مجاهدین با حمایت از بنی‎صدر، نظر وی را تأیید کرد. امام خمینی (ره) با رد این درخواست خواستار حفظ آرامش کشور شدند و در پاسخ به طرفداران رفراندوم که معتقد بودند کشور به بن‎بست رسیده، پاسخ دادند که «شما به بن‌بست رسیدید مملکت اسلام که به بن‎بست نمی‎رسد». این درگیری‏ها تا پایان خرداد ادامه یافت. در پی حمایت‎های مستمر سازمان از بنی‎صدر، امام وی را از فرماندهی کل قوا برکنار کرد. مدتی بعد و در اواخر خرداد نیز مجلس شورای اسلامی عدم صلاحیت وی برای ریاست جمهوری را تصویب نمود. امام خمینی نیز سازمان مجاهدین خلق و طرفداران آن را منافقانی دانستند که تشخیص و مبارزه با آنها مشکل است زیرا اعتقادات خود را به‎طور صریح بیان نمی‎کنند، در ظاهر مدافع اسلام هستند ولی با دورویی و نفاق به آن ضربه می‌زنند. عدم برائت بنی‎صدر از مجاهدین خلق و تعیین‎نکردن مرزبندی با آنها باعث شد که مردم نیز در حمایت از سخنان امام خمینی به عملکرد رئیس‎جمهور اعتراض کنند. در نتیجه، جو کشور علیه بنی‎صدر و سازمان مجاهدین شد و آنها مجبور به خروج از کشور شدند. اما این آغاز دشمنی علنی آنها با نظام جمهوری اسلامی بود. این سازمان با حمایت کشورهایی مانند آمریکا و بسیاری از دولت‏های غربی که پیروزی انقلاب اسلامی، دست آنها را از قدرت‎نمایی در منطقه بازداشته بود، موج ترورهای خود را آغاز کرد و همزمان با مشارکت و همراهی با عراق، به‎عنوان مزدور این رژیم، به فعالیت علیه ایران پرداختند. از آنجا که انقلاب در آغاز راه بود و با تحمیل جنگ فرصت بازسازی در بسیاری از عرصه‏ها فراهم نشده بود، این سازمان در ابتدا توانست بسیاری از اهداف نظامی خود را پیش ببرد. اولین درگیری‎های مسلحانه با آغاز تابستان سال ۶۰ و انفجار بمبی در سالن راه‎آهن قم آغاز شد که به شهادت و زخمی‎شدن چند تن انجامید. پس از آن بمبی در کنار یک مدرسه دخترانه در تهران کشف و خنثی شد. در روز ۶ تیر و همزمان با برگزاری نماز جمعه، آیت‎الله خامنه‎ای امام جمعه تهران، در سخنان خود ضمن ارایه تحليلي از عملكرد سازمان مجاهدين خلق خطاب به سران آن اظهار داشتند: «من سوابق و ضعف‌هاي آنها را مي‌دانم و خود آنها مي‌دانند كه ما به خوبي آنها را مي‌شناسيم. من مي‌گويم كه خودتان را در تاريخ رسوا كرديد و حرف‌هاي خود را تخطئه نموديد... شما اي مجاهدين خلق! مقابله خود را با دولت و حكومت اسلامي به حساب مقابله با ارتجاع مي‌گذاريد. ارتجاع با منطق اسلام يا منطق كمونيسم؟ ارتجاع در منطق اسلام يعني ارتداد و شماها هستيد كه مرتجعيد». موضع‎گیری‎های آیت‎الله خامنه‎ای باعث شد که سازمان مجاهدین نسبت به ایشان کینه‏ورزی کنند. آنها برنامه ترور ایشان را از پیش طراحی کرده بودند که به ناکامی انجامید. پس از اعلام این خبر، رهبر انقلاب با ارسال پیامی خرسندی خود از سلامتی آیت‏الله خامنه‎ای -که نماینده امام در شورای عالی دفاع نیز بودند- را اعلام کردند: «جناب حجت‎الاسلام آقای حاج سیدعلی خامنه‎ای دامت افاضاته! خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروه‎ها و اشخاص احمق قرار داده است و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی، هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند و هر سخنرانی که کردند، ملت فداکار را منسجم‎تر و پیوندها را مستحکم‎تر نمود و مصداق «لا زال یؤید هذا الدین بالرجل الفاجر» تحقق پیدا کرد. اینان هرجا سخن گفتند، خود را رسواتر کردند و هر چه مقاله نوشتند، ملت را بیدارتر نمودند، و هر چه شخصیت‎ها را ترور نمودند، قدرت مقاومت را در صفوف فشرده ملت بالاتر بردند. اكنون دشمنان انقلاب با سوء‎قصد به شما كه از سلاله رسول اكرم (ص) و خاندان حسين بن علي (ع) هستيد و جرمي جز خدمت به اسلام و كشور اسلامي نداريد و سربازي فداكار در جبهه جنگ و معلمي آموزنده در محراب و خطيبي توانا در جمعه و جماعات و راهنمايي دلسوز در صحنه انقلاب مي‌باشيد، ميزان تفكر سياسي خود و طرفداري از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اينان با سوء‎قصد به شما عواطف ميليون‌ها انسان متعهد را در سراسر كشور بلكه جهان جريحه‌دار نمودند. اينان آن قدر از بينش سياسي بي‌نصيبند كه بي‌درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پيشگاه ملت به اين جنايات دست زدند و به كسي سوء‎قصد كردند كه آواي دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمين جهان طنين‌انداز است. اينان در عمل غيرانساني به جاي برانگيختن رعب، عزم ميليون‌ها مسلمان را مصمم‌تر و صفوف آنان را فشرده‌تر نمودند. ...من به شما خامنه‌اي عزيز، تبريك مي‌گويم كه در جبهه‌هاي نبرد با لباس سربازي و در پشت جبهه با لباس روحاني به اين ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالي سلامت شما را براي ادامه خدمت به اسلام و مسلمين خواستارم». فردای وقوع این فاجعه و در روز ۷ تیر، منافقین هدف تروریستی دیگری را دنبال کردند و با انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی کینه خود نسبت به آیت‏الله دکتر بهشتی و اعضای این حزب را عملی نمودند. در این انفجار دکتر بهشتی و ۷۲ تن از همراهانشان شهید شدند که موجب تأثر شدید امام خمینی و تمام مردم شد. اما دشمنی منافقین تنها نسبت به مسؤولان نبود و این سازمان با بمب‎گذاری در اماکن عمومی و کشتار مردم، بدخواهی خود را نسبت به مردم نیز ثابت کرد.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.