قدس آنلاین: سکولار شدن حوزه فرهنگ و درآمیختگی با فرهنگ لیبرال در افکار مدیریت های نخبگانی کشور و عدم برنامه ریزی های کلان و خُرد جهت آسیب زدایی از نهادها و عوامل فرهنگی و سوق دادن آنها به سوی فرهنگ دینی از دیگر نموده های ولنگاری فرهنگی است.

ولنگاری فرهنگی سوغات مدیران لیبرال!

به گزارش قدس آنلاین، در خصوص مفهوم ولنگاری فرهنگی که رهبر انقلاب اسلامی در سخنان اخیر خود در دیدار با رییس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی مطرح کردند، با حجت الاسلام عبدالحسین مشکانی، رییس موسسه علوم راهبردی ادیان و جنبش ها (معراج) و موسس بنیاد معنویت و تمدن به گفت و گو نشسته ایم؛ گفت و گوی ما را با این استاد حوزه و دانشگاه در ذیل می خوانید:

 

آقای مشکانی! لطفا توضیح بفرمایید ولنگاری فرهنگی که رهبر معظم انقلاب در سخنان خود به آن اشاره کردند به چه معنا است و فرهنگ دستخوش چه تحولات منفی ای می شود که از آن با عنوان ولنگاری فرهنگی تعبیر می شود؟

هر پدیده اجتماعی و فرهنگی را باید در دو سطح مطالعه کرد. سطح اول مطالعه عوامل دخیل در آن پدیده هستند و سطح دوم ساختارهای درگیر با آن پدیده اجتماعی و یا فرهنگی. در حوزه فرهنگ دینی رخوت ها و سستی هایی که عوامل درگیر با فرهنگ دچار آن می شوند بیشتر در حوزه سبک زندگی مشاهده می شود. این رخوت گاه برآمده از مبانی معرفتی است یعنی فرهنگ دینی در حوزه معرفتی عوامل دخیل، اهمیت خاصی ندارد. گاه مبانی معرفتی در جایگاه خود بار یافته است اما عوامل فرهنگی در عمل و کنش خود دچار نوعی بی توجهی، بی مسئولیتی و ... می شوند. این آسیب ها عموما در حوزه عوامل فرهنگی است که البته در شکل گیری این آسیب ها، ساختارها نیز دخیل اند اما به هر صورت با توجه به قوه اختیار کنشگران فرهنگی، نمی توان آسیب موجود را به آسیب های ساختاری تقلیل داد. این آسیب ها اما تحت عنوان ولنگاری فرهنگی نمی تواند نام یابد.

 

در حوزه ساختارهای فرهنگی نیز نقش نهادهای فرهنگی از یک سو و نقش نخبگان و مدیران فرهنگی از سوی دیگر خودنمایی می کند. اصولا نهادهای فرهنگی کنونی کشور ما از آن جا که درگیر نظام سخت بروکراتیک هستند از چابکی برخوردار نیستند. نوعی فشل بودگی را می توان در تمامی نهادهای دولتی و حتی غیردولتی مشاهده کرد. این فربگی و تن آسایی نهادی البته عوامل خاص خود را دارد که می توان مهمترین عامل را دوری از «مدیریت های انقلابی و گریزان از نظام های بروکراتیک» دانست. در واقع نهادهای فرهنگی ما بیشتر از هر چیزی در اندیشه گزارش های رنگی پُر و پیمان، فعالیت های کمّی زودبازده و مطابق با بودجه های نهادی شده هستند. البته این روند نمی تواند به خودی خود با نام ولنگاری فرهنگی خوانده شود.

 

در این میان سطح نخبگانی و مدیریتی فرهنگ دینی کشور دارای آسیب های جدی است. ولنگاری فرهنگی را می توان در این سطح از لایه های فرهنگی جستجو کرد. حالتی برآمده از مبانی معرفت شناختی که باعث نوعی بی توجهی، بی برنامه گی، یله و رها شدگی در حوزه فرهنگ می شود. در واقع مدیران و نخبگان دچار ولنگاری فرهنگی می شوند. این ولنگاری در عدم برنامه ریزی، عدم حدگذاری فعالیت ها و محصولات فرهنگی، عدم دقت در تخصیص بودجه های فرهنگی و ... نمایان می شود. ولنگاری فرهنگی به همین معناست که در حوزه محصولات فرهنگی قائل به برنامه ریزی جهت رسیدن به فرهنگ متعالی اسلامی نباشیم و فرهنگ را برساخته زمانه بدانیم. در این صورت دیگر هیچ گونه حد و حدودی و مرز و ثغوری برای تولیدات فرهنگی نخواهیم داشت. این گونه یلگی همان ولنگاری فرهنگی است.

 

علاوه بر این، سکولار شدن حوزه فرهنگ و درآمیختگی با فرهنگ لیبرال در افکار مدیریت های نخبگانی کشور و عدم برنامه ریزی های کلان و خُرد جهت آسیب زدایی از نهادها و عوامل فرهنگی و سوق دادن آنها به سوی فرهنگ دینی از دیگر نموده های ولنگاری فرهنگی است.

 

چه اتفاقاتی زمینه این ولنگاری را رقم می زند؟ آیا فقط واردات فرهنگی در این باره اثر دارد یا نه تولیدات داخلی هم در می تواند به اینجا ختم شود؟

ببینید اصولا وقتی مدیر فرهنگی که مسئول تولید، توزیع و بازخوردگیری محصولات فرهنگی است، دچار وادادگی فرهنگی شد و به اصطلاح دیگر یک لیبرالیست فرهنگی شد که هیچ حد و حدودی را در مرزهای فرهنگ دینی و ملی قائل نبود اصولا حوزه مدیریت خود را در سه نقطه فوق یله و رها خواهد گذاشت. این وادادگی و ولنگاری در مرحله تولید چه داخلی و چه وارداتی، در مرحله توزیع، و بازخوردگیری خود را نشان می دهد.

در مرحله تولید کالاهای فرهنگی، اگر قائل به عدم دخالت دین در حوزه محصولات فرهنگی باشیم یا اینکه قائل به عدم اثر گذاری محتواهای ضددینی یا لائیک در کالاهای فرهنگی، هرگز درصدد تولید محصولات فرهنگی مبتنی بر فرهنگ دینی نخواهیم بود. این جا ما با یک لایه از ولنگاری فرهنگی روبرو هستیم. در مرحله بعد پس از ضرورت تولید محصول فرهنگی خاص که برای قشر خاص، موقعیت خاص و زمان خاصی تولید شده است در توزیع آن باز هم دچار نوعی ولنگاری می توانیم باشیم. اینکه فلان کالای فرهنگی که برای ضرورت پیشگیری از رواج طلاق به جهت عدم رضایتمندی جنسی تولید شده است در سوپرمارکت ها و یا... عرضه می شود، این نیز نوعی ولنگاری فرهنگی است. یا در مرحله بازخوردگیری اگر محصول فرهنگی با هر توجیهی تولید و توزیع شد بایست آسیب ها و محاسن آن بازخوردگیری شود تا در صورت مضر بودن نسبت به اصلاح یا جمع آوری آن اقدام شود اما به راحتی شاهد این هستیم که این اتفاق هم نمی افتد بنابراین، ما اینجا لایه سوم ولنگاری فرهنگی را مشاهده می کنیم. مهم آنکه تمامی این ولنگاری ها، بیشتر به مدیریت فرهنگی بازگشت دارد تا صرف نهادهای فرهنگی یا عوامل فرهنگی.

 

چه ارتباطی است میان کالاهای فرهنگی مضر و این ولنگاری وجود دارد؟

به طور کلی کالای فرهنگی همانگونه که بیان شد محصول مدیریت فرهنگی و نوع نگاه مدیر فرهنگی است. کالاهای فرهنگی مضر و یا حتی خنثی محصول نگاه لیبرال مآبانه به فرهنگ است که ما از آن به ولنگاری فرهنگی یاد کردیم.

 

تعریف دقیق کالای فرهنگی مضر که رهبری نسبت به آن تاکید دارند، چیست؟

این که بتوان تعریف دقیقی از اندیشه های یک اندیشمند بزرگ و منحصر بفرد بدهم کار سخت و مشکل و شاید محالی باشد اما با نگاهی اجمالی می توان گفت در نگاه کلان رهبری هر محصول فرهنگی که مفید به تعالی فرهنگ دینی و ملی متدینان و کنشگران جامعه ایرانی نباشد، مضر است. فیلم های سینمایی و یا تلویزیونی که سبک زندگی غیردینی و غیراسلامی و هنرهایی که روح بی دینی را ترویج می دهند، حتی معماری هایی که از سنت های دینی و ملی فاصله می گیرند و نوعی سبک زندگی درون خانوادگی خاصی را تحمیل می کنند و ... همه محصولات فرهنگی مضر تلقی می شوند.

 

آیا راهی برای برون رفت از این ولنگاری وجود دارد؟

همانگونه که عرض شد به نظر می رسد این ولنگاری فرهنگی حاکم بر وضعیت فرهنگی کشور محصول مدیران فرهنگی لیبرال مسلک و سکولار، نهادهای فرهنگی غیرانقلابی و عاملان فرهنگی غرق در سبک زندگی تحمیل شده از سوی دو مولفه فوق است.

در حوزه مدیران فرهنگی لیبرال مسلک هر چند جابجایی نیروها می تواند نقش مهمی ایفا کند اما گاهی ساختارها و نهادهای غیرانقلابی، نیروهای انقلابی را نیز در خود مضمحل می کند. عاملین فرهنگی نیز بیشتر مصرف کننده هستند و در صورت عدم اصلاح دو مولفه دیگر اصلاح آنها به معجزه نیاز دارد.

بنابراین، اصلاح ساختارها و نهادهای فرهنگی و تبدیل آنها به نهادهای انقلابی غیربروکراتیک مبتنی بر اخلاص و دلسوزی و قرب الهی همراه با تخصص می تواند با همراهی مدیرانی انقلابی با دغدغه فرهنگ دینی و فهم صحیح از جایگاه فرهنگ و عوامل و محصولات فرهنگی، ما را از این ولنگاری فرهنگی نجات دهد.

فراموش نکنیم در فرهنگ دینی ما عامل عالم غیب حضور پررنگی دارد و اگر این عامل را در نهادها، مدیران، و عوامل از حیت معرفتی و کنشی جایگزین نکنیم هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد. اینکه عوامل عالم غیبی چیست خود بحث مفصلی است که در این خلاصه جایگاه آن نیست. اما می توان به تأثیر نیتمندی در عمل نهاد و عامل، تأثیر اخلاق در عمل نهاد و عامل، تأثیر معنویت و نهادهای معنوی مانند عبادات و ... در عمل نهاد و عامل و ... اشاره کرد.

شبستان

انتهای خبر/

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.