سعید تشکری

۵ نمایشنامه برای یک ضرورت ملی

مجموعه نمایشنامه «من سقراط مجروح را دوست دارم» را، نه به عنوان کسی که تاکنون چند مجموعه نمایشی منتشر کرده، بلکه به عنوان نویسنده‌ای که سال‌هاست رمان می‌نویسد و مردم آثار او را می خوانند، با همان رویکرد به مخاطبانم معرفی می‌کنم و برای خواندن نمایشنامه‌های جدیدم ازآنان دعوت می‌کنم.این آثار زیر سایه نویسنده‌ای که حرفه‌اش نوشتن است و هیچ ربطی به سیاست‌های نمایشی موجود ندارد، نشر یافته است. اما می‌پرسند چرا این کتاب را نوشته‌ام‌، وقتی دیگر تئاتر کار نمی‌کنم! برای پاسخ، پرسشی می‌پرسم! این ادبیات جزیره‌ای با قهرمانان خیالی، تا کی می‌خواهد درام و ادبیات ما را به بیراهه ببرد؟چرا ما فاقد نشانی و آدرس هویتی در بسیاری از آثار ادبی و هنری هستیم؟ این پنج نمایشنامه برای پایه یک ضرورت ملی نوشته شده است. سال‌هاست از ساخت فیلم ضد ایرانی "سیصد" می‌گذرد و ما هم‌چنان بی پاسخ مانده‌ایم و مدیران فرهنگی هم که فقط شعار فرهنگی می‌دهند. پس کوشیدم با نوشتن پنج اثر مینی‌مالیستی در غالب یک مجموعه، این آثار را برای خواندن به مخاطبین سعید تشکری رمان‌نویس بسپارم. این پنج اثر محصول کار ادبیاتِ چشم‌نگری است. تئوری چشم‌نگری در ادبیات با قدمتی کمتر از شصت سال است که می کوشد شیوه‌های دیدن را ،زمینه‌ساز گسترش این نوع ادبیات کند . تا مخاطب بتواند از راه خواندن که یک رویکرد ادبی است، و تبدیل آن به دیدن ،از خواندن اثر لذت ببرد. لذت دیداری و سینمای روایی همراه با جنبش مینی‌مالیسم امروز می کوشد تا هر اثر ادبی را به اثری -خواندنی دیدنی -تبدیل سازد. نوشتن با این رویکرد کیفیتی مراقبه گونه می‌خواهد. باید با تمرکز بر دست و ذهن ،که در حین نوشتن حرکت می کند، زندگی را به کمک احساسات و تصاویر متنی برای دیده شدن، بنویسیم و همه چیز را از راه خواندن ،به خواننده منتقل کنیم. اگر این انتقال با موفقیت انجام شود نویسنده اثری ترکیبی و چند منظوره نوشته است. اما حفره‌های فرهنگی ما و نور تاباندن به این فضاهای خالی و گفته نشده اصل جوهره‌ی آفرینش ادبیاتی است که من می‌نویسم. دوباره تاکید می‌کنم این نمایشنامه‌ها چون رمان‌هایم آثاری هستند که با تکنیک - موزه ای نساختن هنر و ادبیات - نوشته شده و مخاطب به راحتی می‌تواند از راه کلمات در حین خواندن، عمل -چشمی دیدن- را انجام دهد و ببیند. قلمرو ادبیات ملی، مقاومت، فاصله‌گذاری برشتی و فهم تئاتر حماسی از راه نمایشنامه خواندن راهی است که نویسندگان ما از آن پرهیز می‌کنند و من اصولا عادت ندارم مخاطبم را در کشف‌های ادبی و هنری‌ام به مشارکت نخوانم. آنها من را می‌خوانند، پس این اعتنا و اعتبار به نام انتشارات نیستان برای من قابل ستایش است. مجموعه نمایشنامه "من سقراط مجروح را دوست دارم" یک نشانی و آدرس ملی در ادبیات دارد و آن نشانی سرراست است. پاسخ هنرمندانه و مسوولانه به اینکه هنر و ادبیات خلاق، در هیچ شرایطی جز با عنوان هنر متعهد و غیر موزه‌ای، توان ماندگاری ندارد. کوششم در این مجموعه نمایشنامه ی اخیر، در همین راستا بوده است که در عین وفاداری به مضمونهای گفته نشده و ضرورتهای فرهنگی، آثاری خلق کنم که مخاطب با پنج اثر متفاوت ،اما با حفظ یک ضرورت متعهدانه، نمایش‌نامه‌هایی بخواند که معاصرسازی مقولاتی از این دست چون ایران هراسی، چگونگی امکان تبدیل دراماتیک متون و اسطوره‌های کهن با زبان امروزی، تئاتر مقاومت با دیدگاه جهانی بوده و پاسخی صریح به سازندگان فیلم سیصد و امثالهم باشد و شادی آفرین بودن این پنج اثر می تواند برای مخاطب لحظات شیرینی را با خوانش فراهم کند.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.