رقیه توسلی

از این دقایق؛ آرام تر، آراسته تر، بی گلایه تر...

 از این دقایق؛ آرام تر، آراسته تر، بی گلایه تر... حالمان کنار گنبد جانان با احوال همه ی گردون فرق می کند... هر خوب و بد و فارغ و گرفتاری انگار چون ماست. چون ما که بر دل، آتشی گداخته داریم.

بقای قلب، اینجا ساده رُخ می دهد؛ با هر زمزمه کردن و سلام دادنی... پیچیدگی در کار نیست. انگار امام، در غرفه ها و شبستان ها و دارالاجابه ها حاضرند و از صحن ها، نور فرو می چکد و چشم هایمان لحظه به لحظه عاشق می شوند...

انگار به یکباره روی ابرها در آسمان اُتراق کرده ای. انگار بی چک و چانه اوج برداشته ای و مکث های بیدار، دوره ات کرده اند و برای همیشه دردها از تو رمیده اند.

مشهد همیشه حال خوب و غریبی ست. اینجا کفش ها مزاحم اند. باید از خود به در آیی و سراپا زائرِ خانه ی دوست شوی.

از این دقایق، جاودانه تر... اینجا آرامترین قدمگاه عالم است که می شود عطر گلابِ زیارت گرفت و از اندوه شسته شد. می شود در آستان ماهتاب و رو به گنبد طلا نشست و از یواشکی ها و حرف و حدیث هایی گفت که سالهاست گلوگیر شده اند.

زادگاه نور است مشهد... اینجا نسیم مهربانی به استقبالت خواهد آمد و اشک های شوقی که مدام می مانی در قصه ی شفابخشی شان.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.