مصطفی لعل شاطری: زن ایرانی از گذشته ‌های دور، حجاب و عفاف خود را به صورت کامل رعایت و حتی از سایر کشورهای مشرق ‌زمین نیز بیشتر اهتمام می ‌ورزیده است. چنانکه جهانگردان و سیاحان اروپایی نیز آن را با دقت و جزئیات فراوانی در سفرنامه‌ های خود بیان کرده ‌اند. نکته ای که می‌توان از برخی نوشته‌های آنان دریافت کرد این است که اوّلین گام‌هایی که در ایران، در جهت بی‌حجابی برداشته شده است، توسط درباریان می باشد، که یکی از علل اصلی آن به سبب مسافرتِ آنان به اروپا بود.

حجاب و عفاف زن ایرانی به روایت سفرنامه نویسان فرنگی

به گزارش قدس انلاین، به نقل از ماهنامه بین الملی زائر، با این وجود زن مسلمان ایرانی با تمام تلاشی که در راستای کشف حجاب و تبلیغات منفی‌ که درباره حجاب صورت گرفته است، همچنان شأن و منزلت خود را حفظ کرده است.

در این راستا «دروویل» که مدتی در ایران حضور داشته است، درباره نوع پوشش زنان در زمان فتحعلی ‌شاه قاجار بیان می دارد: زنان ایرانی در زیر چادر، مهارت عجیبی برای شناساندن خود و شناختن همدیگر دارند. شگفت آن‌ که وقتی از کنار هم می‌گذرند، یقین دارند که در شناختن طرف اشتباه نکرده‌ اند؛ اما چه بسا مردانی که از کنار زنان خویش می‌گذرند، بی ‌آن ‌که آنها را بشناسند. همچنین «اوژن فلاندن» که در زمان محمدشاه قاجار به ایران سفر کرده است، در باره حجاب ممتازِ زنِ ایرانی ذکر می کند: زنان ایرانی از منزل، کم خارج می‌شوند. در کوچه ‌ها هم با چادری که سرتاپایشان را مستور می‌کند، می‌آیند و غیر ممکن است کسی صورت آنها را ببیند. به روی سر، پارچه سفیدی می‌اندازند که در مقابل چشمان، چندین شبکه دارد و با آن است که جلوی خود را می‌بینند و غیر ممکن است بگذارند چشم نامحرمی به صورتشان افتد. گاهی در کوچه که مردی نگذرد، روبند را به جهت استنشاق هوا پس می ‌اندازند؛ امّا همین ‌که مردی، ظاهر شود، دوباره روبند را به روی صورت می‌اندازند. یک روز که از کنار زنی می‌گذشتم و نتوانست به فوریت، روبندش را بزند، شنیدم از این گناهی که مرتکب شده، خودش را سرزنش می‌کند.

 دکتر «ویلز» دیگر سیاح اروپایی در دوره قاجار می نویسد: نانجیبی و بی‌شرمی و بی‌اعتنایی به عفّت و وقار، از نظر زنان ایرانی، عملی مذموم و رفتاری ناشایسته است تا آن‌جا که در راه رفتن، صحبت و نگاه هم ملاحظه عفّت و نجابت خودش را دارد و هرگز حاضر به تنزّل کردن از مقام قابل احترام خود نمی‌گردد. «پولاک» نیز در سفرنامه‌اش درباره حجاب زن ایرانی چنین می‌نویسد: هرگاه زنی به کوچه برود یا در معیّت دیگران از خیابان عبور کند، چادری به رنگ آبی نیلی بر سر می‌کند و آن، پوششی است که تمام بدن، از سر تا به پا در آن پیچیده می‌شود. نزاکت و ادب، ایجاب می‌کند که به هنگام ملاقات با خانمی، چشم را پایین بیندازند. زن فقط حق دارد در برابر شوهر و چندتن از نزدیک‌ترین خویشاوندانش که به او محرم ‌اند، بدون حجاب ظاهر شود. هرگاه در کوچه، بر اثر تصادف، حجاب زنی از صورتش بیفتد، رسم چنین است که مردی که با او رو به ‌رو است، روی بگرداند تا آن زن دوباره حجاب خود را مرتب کند.

«کلود انه» که در زمان مظفّرالدین شاه قاجار، در ایران به‌ سر می‌ برده است بیان می دارد: به نظر من، زنان ایرانی، بیش از تمام کشورهای مشرق زمین، مقیّد به حجاب‌ اند. زن ایرانی، دوست ندارد حتی چشمان خود را به کسی نشان دهد و به همین جهت در جلوی چهره خویش، دستمال بلند سفیدی که بالای آن مشبّک است، می‌آویزد. این معمای پیچیده (حجاب منحصر به فرد زنان ایرانی) در برخورد اوّل، نوعی خشم آمیخته با کنجاوی، در مردان اروپایی به وجود می‌آورد.

منابع:

1-کلود انه، گل‌های سرخ اصفهان؛ سفرنامه کلود انه، ترجمه فضل الله جلوه، تهران: روایت، 1370.

2-ادوارد پولاک، ایران و ایرانیان، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران: خوارمی، 1361.

3-گاسپار دروویل، سفرنامه، ترجمه جواد محیی، تهران: گوتنبرگ، 1337.

4-جیمز ویلز، ایران در یک قرن پیش، ترجمه غلامحسین قراگوزلو، تهران: اقبال، 1388.

5-اوژن فلاندن، سفرنامه، ترجمه حسین نورصادقی، تهران: اشراقی، 1356.

6-پیر لوتی، به ‌سوی اصفهان، ترجمه بدرالدین کتابی، اصفهان، اقبال، 1372.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.