قدس آنلاین/مریم احمدی شیروان: غارها و کوه‌ها دو پدیده شگفت‌انگیز و بکر طبیعت هستند. پدیده‌هایی که با اراده انسان‌ها گره خورده‌اند و تنها آن‌هایی می‌توانند به عمق غارها و بلندای کوه دست یابند که اراده‌ای خستگی‌ناپذیر داشته باشند. «یوسف سورنی‌نیا» از همان دسته آدم‌های با اراده است که غارنوردی و کوه‌نوردی را توأماً آغاز کرده و در هر دو کار موفّق بوده است.

تاریکی غار سبب پی بردن به ارزش نور است

غارپیمایی غارها مهم جهان از جمله غار کروبرا و نیز صعود به قلّه البروس، بلندترین نقطه اروپا، موفّقیّت‌هایی است که او در کارنامه اراده سترگ خود دارد. سورنی‌نیا برایمان از کوه می‌گوید و غار. از دو پدیده‌ای که می‌تواند انسان را با شگفتی‌هایی طبیعت و قدرت پروردگار بیشتر آشنا کند. با ما همراه باشید.

*حتما شما ‌انیمیشن 20هزار فرسنگ زیر دریا را به‌خاطر دارید. یکی از نوستالژیک‌ترین کارتون‌های دهه شصت. گاهی مثل ژول‌ورن به کشف دنیایی دیگر در اعماق زمین فکر میکنید؟

پرسش جالبی بود. در کودکی علاقه شدیدی به این طور کارتون‌ها داشتم و این از حس ماجراجویی که در وجودم بود، ناشی می‌شد. الان هم پس از گذشت سال‌ها،‌ به فکر کشف دنیای دیگری هستم. البته به شکلی که تو کارتون‌ها داشتیم نه، ولی مایل به کشف و غارپیمایی از هر غاری هستم، چون معتقدم هر غار یک دنیای متفاوت است و شبیه و مانندی ندارد. در حقیقت من همیشه به کشف دنیای متفاوت در زیرِ زمین فکر می‌کنم، البته بدون دایناسورها و موجودات ماقبل تاریخی که در کارتون‌ها بود.

*چه شد که ماجراجویی و غارنوردی شد همه زندگی‌تان؟

از دوران کودکی‌ام با توجه به کوهستانی بودن منطقه زندگی و زادگاهم یعنی کرمانشاه با کوه مأنوس بودم و هر از گاهی کوه می‌رفتم. یادم هست،‌ چندین سال پیش و اوایل نوجوانی، با دایی‌ام به کوه رفته بودم. در آنجا غارچاهی را پیدا کردیم که دهانه‌اش مملو از برف بود. از روی برف‌ها تا تالار اول چاه پایین رفتیم و با نور آتش توانستیم قسمت‌هایی از غار را ببینیم و در برخورد با چاه بعدی متوقف شدیم. همانجا تصمیم گرفتم که با عضویت در یک گروه کوهنوردی و غارنوردی آموزش تکنیک‌های مربوط به آن غار یاد گرفته و آن غار را پیمایش کنم و بفهمم تا کجا ژرفا پیدا می‌کند. این سرآغاز عضویت من در گروه کوهنوردی سه‌کل کرمانشاه در سال 1372شد. بعدها آن غار را پیمایش کردم که با دو چاه کوچک به بن‌بست رسید و گروه سه‌کل هم مدتی بعد منحل شد، ولی من همچنان غارنوردی می‌کنم.

*انگیزه‌تان برای انتخاب این رشته چه بود؟

در یک کلمه باید بگویم فقط ماجراجویی. علاقه‌ام به غارنوردی به‌خاطر روحیه خاص‌ و علاقه و لذتی بود که از انجام کارهای سخت می‌بردم. کارهایی که افراد عادی از انجام آن ترس داشتند و یا ناتوان از انجام آن بودند برایم بسیار دلنشین بود و غارنوردی یکی از همان کارها بود.

*چه ماه هایی از سال مناسب غارنوردی است؟ بقیه ایام مشغول چه کاری هستید؟

مناسب ترین زمان پیمایش غارهای موجود در ایران در فصول خشک و کم آب سال، بین ماه های تیر تا آبان است. هر چند در باقی ماه‌ها و فصول هم بعضی از غارها را می‌توان پیمایش یا در مناطقی اقدام به اکتشاف کرد. زمان‌هایی که برنامه غارنوردی کمتر داریم به فعالیت‌های تمرینی و یا کوهنوردی می‌پردازم.

*از غار پراو برایمان بگویید. چرا به اورست جهان مشهور شده است و به آن مخوف ترین غار ایران می گویند؟ راز این ترسناکی‌ها چیست؟

با توجه به اکتشاف اخیر در غار جوجار که از نظر عمق رکورد غار پراو را شکست؛ غار پراو هم اکنون دومین غار عمیق کشور می‌باشد. پراو؛ غاری با عمق 752متر است که زیر قله شیخ علی خان زنگنه واقع در کوهستان پراو قرار دارد.

دهانه این غار در ارتفاع 3050 متری از سطح دریا واقع گردیده و 43 سال قبل(1972میلادی) توسط یک تیم غارنوردی از انگلستان مورد کاوش قرار گرفت و برای نخستین بار در سال 1370 شمسی توسط تیمی از کوهنوردان و غارنوردان کرمانشاهی پیمایش گردید و از آن سال تا کنون افراد زیادی موفق به پیمایش این غار شده‌اند.

در زمان کشف؛ این غار جزو عمیق‌ترین غارهای جهان محسوب می‌شد. ولی اکنون حتی در ایران هم عمیق‌ترین نیست. هر چند شاید در آینده باز هم با گشایش مسیری در آن، عمیق بیشتری پیدا کند و چون دهانه این غار در ارتفاع بالایی قرار گرفته بود،‌ از سوی تیم انگلیسی کاشف، به اورست غارهای جهان معروف و معرفی گردید. دلیل این‌که غار مخوف و ترسناک معرفی و شناسانده شد، به دلیل مرگ چند غارنورد طی سال‌های گذشته در غار است که پیکر دو تن از ایشان هنوز در عمق 400 متر غار دارد و همین عامل سبب ترس دیگران از این غار شده که به عقیده من خود انسان ترسناک‌تر و عامل اصلی این حوادث بوده است.

*شنیده‌ایم شما بیش از 100 بار به پراو رفته‌اید. چه جاذبه خاصی در آن بوده که شما را پایبند خودش کرده است؟

بله، حدود 100 مرتبه به پراو رفته‌ام. بیشترین عامل این تکرارها، نبود برنامه‌های اکتشافی و همچنین وجود علاقه‌مندان برنامه‌های بکر و جدید و نفرات مایل به پیمایش این غار بود. عمیق بودن و پیمایش این غار می‌تواند خواسته‌های درونی آن دسته از علاقه‌مندان را ارضا کند. در حقیقت همراهی دوستان و کمک به آن ها در پیمایش غار، پاکسازی غار در چند مرحله، اقدام به چند برنامه اکتشافی در قسمت‌هایی از غار، عکاسی و تصویربرداری از پراو دلایلی هستند برای این پیمایش‌ها و البته شاید کرمانشاهی بودنِ من و عِرق به زادگاه و کوهستان پراو هم در این امر دخیل بوده‌اند.

*از حوضچه انتهای غار برایمان بگویید.

یک حوضچه در عمق 752 متری این غار قرار گرفته که بخش قابل رویت آن در حد یک برکه کوچک است و حدود دو تا سه متر عمق دارد و محلی است که تا کنون کسی از آن عبور نکرده است. این احتمال وجود دارد که غار پس از این حوضچه باز هم عمیق‌تر شود و حتی به عمق منهای 1000متر هم برسد ولی این اتفاقی است که تاکنون رخ نداده است. باید منتظر آینده و پیشرفت غارنوردی کشور باشیم.

*پیمایش غار پراو معمولاً چقدر زمان می برد؟

زمان پیمایش به نوع فعالیت، تعداد نفرات، آمادگی آن ها و همین طور وجود طناب‌ها و ابزارهای موجود در غار دارد. توضیح این مساله کمی پیچیده است ولی به طور خلاصه طناب‌ریزی کل چاه‌ها و حمل بار از معبرهای تنگ و پرپیچ و خم غار کاری وقت‌گیر و انرژی‌بر است، به همین خاطر توان افراد و تعداد آن ها در زمان پیمایش بسیار مؤثر است. اما از نظر آمار و در شرایط خاص، کوتاه‌ترین زمان پیمایش غار 4 ساعت و 25 دقیقه و بیشترین زمان پیمایش 12 شبانه‌روز بوده است.

*از مواجهه با مرگ نمی‏‌ترسید؟ تا حالا آن را حس کرده‌اید؟

با توجه به اینکه شغل اصلی من کار در ارتفاع با طناب است، هر روز مرگ خودم را در آن ارتفاع که با طنابی آویخته شده‌ام، می‌بینم و شاید یکی از دلایلی که تاکنون اتفاق جدی برایم رخ نداده همین دلهره از سقوط و رعایت ایمنی بیشتر باشد. برای مُردن نیازی به سقوط از یک چاه 400 متری نیست. کافی است از یک پله کوچک با سر زمین بخوریم.

 

*به نظر شما در بالای قله 3 هزار متری پراو می‌توان به خدا نزدیک‌تر بود یا در قعر غار 752 متری آن؟

هر کجا که یک انسان معتقد به خدا باشد، همانجا به خدا نزدیک است. البته در مواقع ترس و دلهره، انسان بیشتر خود را محتاج حمایت خدا می بیند و در عمق غارها این اتفاق بیشتر نمود پیدا می‌کند.

* در غار فرود مشکل‌تر است یا صعود و برگشتن به سطح زمین؟

در این رابطه غارهای فنی که عمیق و عمودی اند، بر عکس کوه‌ها هستند. در کوهستان پس از طی مسافتی هر هنگام که احساس خستگی در فرد بوجود بیاید، می‌تواند با فرود از مسیر رفته به دامنه بازگردد. البته منکر استثناها نمی‌شوم که در بعضی مواقع بنا به شرایط و ویژگی‌های کوهستان و یا شرایط آب و هوایی بازگشت مشکل‌تر می‌شود؛ با این دید در حین فرود در غار عمودی، حدود یک سوم از توان بدن مصرف می‌شود و در بازگشت بخاطر غلبه بر جاذبه زمین، حمل بار و صعود روی طناب‌ها در شرایط سرد و خیس و گلی چاه‌ها و گذرگاه‌های تنگ، دو سوم توان فرد را می‌طلبد. به عبارتی باید برای برگشت و صعود از غار، توانایی بیشتری از میزانی که فرود مصرف شده، در نظر گرفت.

 

*در غار تاریکی و سکوتی مطلق حاکم است، در آن لحظات تاریکی و تنهایی چه حسی دارید؟

تاریکی فرصت خوبی برای فکر کردن است و من تا زمانی که خطری را حس نکنم به هیچ وجه ترسی از تاریکی ندارم، حتی اگر تنها باشم و این وضعیت در خیلی از برنامه های من رخ داده است. ولی در این شرایط من قدرِ یک آفتاب نه چندان گرم روی صخره‌های صافی که می شود دمی بی‌مزاحم خوابید را بیشتر می‌دانم. تاریکی سبب پی بردن به ارزش نور است.

*چه برنامه ای برای آینده دارید؟

اکتشاف غارهای بیشتر،صعود به قله‌های بکر و دست نخورده، دیدن طبیعت‌های زیبا در هر کجای دنیا و به خصوص در کشور خودمان. تلاش برای ایجاد فضایی مناسب برای فعالیت غارنوردی بدون حاشیه در بین علاقه‌مندان به این رشته. تلاش برای حفاظت از محیط‌های آسیب پذیر غارها و جلوگیری از تخریب هر چه بیشتر آن ها که امیدوارم به زودی بتوانم آن ها را اجرایی کنم.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.