شوهرش را صدا زد، مرد که تازه از مطب برگشته و خسته بود به اتاق همسرش رفت و دید که زن با چشمانی گرد شده و بهت زده به او نگاه می‌کند. زن رو به آقای دکتر کرد و گفت: دکتر مشکل مالی داری؟ مرد که نمی‌دانست همسرش چرا این پرسش را در این شبی که باید هر چه سریعتر در میهمانی حاضر شوند می‌پرسد با تعجب پاسخ داد که نه هیچ مشکل مالی ندارد. زن حرفش را ادامه داد، غیر از من و تو کسی به جعبه جواهراتم دسترسی ندارد و الان می‌بینم که چند تا از بهترین جواهراتم گم شده، گفتم شاید مشکل مالی داشتی نخواستی به من بگی و چند تایی را بردی و فروختی.
دکتر که معلوم بود به او حسابی برخورده، اخمهایش را درهم کشید و با صدایی بغض آلود گفت نخیر خانم من به جواهرات شما دست نزدم و اصلاً نیازی هم نداشتم که دست بزنم و با حالتی حاکی از قهر اتاق را ترک کرد.
آقای دکتر و همسرش آن شب به میهمانی رفتند و برگشتند تا صبح روز بعد هم هیچ سخنی بین آنها رد و بدل نشد، صبح اما هنگامی که دکتر می‌خواست به بیمارستان برود همسرش مقابل در ظاهر شد، بخاطر حرف نسنجیده دیشبش عذرخواهی کرد و گفت پس برو کلانتری و موضوع را اعلام کن شاید دزد به خانه ما زده باشد.
مرد قبل از  رفتن به بیمارستان سری به کلانتری زد و موضوع سرقت را طی شکایتی تسلیم افسر نگهبان وقت کرد. افسر تیزهوش کلانتری بعد از شنیدن سخنان آقای دکتر چند پرسش مطرح کرد که مأموران را به سارق این طلاجات نزدیک می‌کرد.
او از دکتر درباره رفت و آمد افراد دیگر به خانه آنها پرسید و با این پاسخ مواجه شد که طی روزهای اخیر جز یک خانم کارگر کارهای خدماتی و نظافتی کسی به خانه آنها نیامده است.
زن جوان مورد سوءظن مأموران واقع شد، مأموران از دکترخواستند تا مشخصات این زن کارگر را بگوید اما او هیچ اطلاع دقیق و درستی از زن جوان نداشت جز یک شماره تلفن و همان را در اختیار مأموران قرار داد. شماره تلفنی که تنها سرنخ پلیس برای ردیابی تنها مظنون این سرقت بود.
آنها با ردیابی تلفن به محل زندگی این زن جوان رسیده و او را به کلانتری هدایت کردند. زن که در ابتدا خود را از همه جا و همه چیز بی‌خبر دانسته و سعی در مظلوم نمایی داشت خیلی زود در مقابل حقایق قرار گرفت که زبانش را از انکار ماجرا کوتاه کرد.
مأموران زبده در بررسی درآمدها و هزینه‌های زن که در کارت بانکی‌اش ثبت شده بود به یک رقم بزرگ برخوردند که نمی‌توانست حاصل یک روز، یک هفته و حتی یک ماه کار در خانه بعنوان کارگر خدماتی باشد و زن جوان نیز در بیان منبع این درآمد هنگفت ناتوان شده و لب به اعتراف گشود که این پول حاصل فروش جواهرات همسر آقای دکتر بوده است.
البته آنچه در حساب زن وارد شده بود بسیار کمتر از چیزی بود که دکتر عنوان کرده بود، دکتر گفته بود که ارزش فقط بخشی از طلاها بیش از 20 میلیون تومان است و سرویس جواهرات سرقت شده بسیار بیشتر از اینها ارزش دارد، سکه طلا هم از جعبه جواهرات زنش کم شده و انگشتری هم در میان طلاهای سرقت شده بوده است.
اما زن جوان حرف دیگری می‌زد و می‌گفت که فقط 15 میلیون ریال از فروش طلاها بدست آورده، آنهم به بهانه نیاز شدید مالی به کسی داده و گفته که فاکتورهایش را می‌آورد و خریدار هم گفته مابقی پول را بعد از تحویل فاکتورها به او می‌دهد.
در همین راستا سرکلانتر شمال در تشریح ماجرا به خبرنگار ما گفت: زن جوانی که برای کارهای نظافتی به منزل یک دکتر در مشهد رفت و آمد داشت طلاهای همسر صاحبخانه را دزدید.
سرکلانتر شمال پلیس مشهد با اعلام این خبر گفت: در پی اعلام شکایت یک پزشک مبنی بر سرقت طلا از منزل مسکونی‌اش پیگیری موضوع در دستورکار پلیس قرار گرفت.
سرهنگ حسین پور افزود: تیم دایره آگاهی کلانتری سناباد مشهد در این مأموریت ضربتی به سرنخ‌هایی دست یافتند که منجر به تحقیق از یک زن جوان شد. وی تصریح کرد: این زن به عنوان خدمتکار و برای انجام کارهای نظافت به منزل مذکور رفت و آمد داشت.
سرهنگ حسین پور خاطرنشان کرد: این زن در تحقیقات پلیسی ناچار به بیان حقیقت شد و اظهار داشت سه قطعه سکه طلا، یک سرویس طلای سفید، یک حلقه انگشتری، دو قطعه پلاک طلا که فکر می‌کنم بیشتر از 20 میلیون تومان ارزش داشت را از حدود یک ماه قبل به سرقت برده است. سرکلانتر شمال پلیس مشهد اظهار داشت: متهم طلاها را به یک نفر فروخته و عنوان کرده که فاکتورهای آنها را همراه ندارد و خواهد آورد و یک میلیون و پانصد هزار تومان دریافت کرده است. سرهنگ حسین پور با اشاره به این مطلب که در پی اعترافات متهم، مالخر اموال مسروقه نیز به کلانتری احضار و تحقیقات از او آغاز شده است گفت: متأسفانه آقای دکترو همسرش از این زن که برای کار به خانه‌شان رفت و آمد می‌کرد هیچ گونه مدارک شناسایی و تضمینی دریافت نکرده‌اند و اعتماد بی‌جا شرایط را برای وسوسه خدمتکار و وقوع سرقت ایجاد کرده است.