۱۰ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۷
کد خبر: 460743

نکته مهمی که در بررسی قرآن باید به آن توجه داشت این است که در درجه اول می باید قرآن را به کمک خود قرآن شناخت

نمونه‏ ای از تفسیر قرآن با قرآن

به گزارش قدس آنلاین به نقل از طهور ، نکته مهمی که در بررسی قرآن باید به آن توجه داشت این است که در درجه اول می باید قرآن را به کمک خود قرآن شناخت. مقصود این است که آیات قرآن مجموعا یک ساختمان به هم پیوسته را تشکیل می دهند. یعنی اگر یک آیه از آیات قرآن را جدا کنیم و بگوییم تنها همین یک آیه را می خواهیم، شیوه درستی اتخاذ نکرده ایم. البته ممکن است فهم ما از همان یک آیه درست باشد، اما این کاری است از احتیاط بیرون. آیات قرآن برخی مفسر برخی دیگر است. «القرآن یفسر بعضه بعضا» و همان طوری که برخی مفسران بزرگ گفته اند، ائمه اطهار این روش تفسیری را تأیید کرده اند. قرآن در بیان مسائل شیوه ای مخصوص به خود دارد. در بسیاری از موارد اگر یک آیه تنها را از قرآن اخذ کنید بدون اینکه آن را بر آیات مشابه عرضه بدارید، مفهومی پیدا می کند که با مفهوم همان آیه وقتی که در کنار آیات هم مضمون قرار گرفته است، به کلی متفاوت است. به عنوان نمونه از شیوه خاص قرآن، می توان از آیات محکم و آیات متشابه نام برد. آیات محکم مرجع آیات متشابه به حساب می آیند. آیات متشابه برای فهمیدن و تدبر کردن هستند، اما در آنها باید به کمک آیات محکم تدبر کرد. بدون کمک آیات مادر آنچه که از آیات متشابه به اخذ شود درست و معتبر نخواهد بود.
خداوند متعال در چندین جا از کلام خود می فرماید: «الله خالق کل شیء؛ آفریننده هر چیز (هر چه کلمه شیء بر آن اطلاق می شود جز خدا) خدا است.» (زمر/ 62) این مضمون در چهار جا از قرآن مکرر شده، و به موجب آن هر چه در جهان آفرینش فرض شود آفریده خدا است و هستی آن از اوست. البته نباید ازین نکته غفلت کرد که قرآن در صدها آیه علیت و معلولیت را تصدیق می کند و فعل هر فاعلی را به خود آن فاعل نیز نسبت می دهد آثار اشیا را مانند سوزانیدن آتش و رویانیدن زمین و بارانیدن آسمان از آن آنها می داند افعال اختیاریه انسان را به پای خود انسان می نویسد. و در نتیجه کننده هر کار همانا صاحب آن کار است ولی هستی بخش و وجود دهنده کار و صاحب کار خدا است و بس.
پس از این تعمیم که به آفرینش داد می فرماید: «الذی احسن کل شیء خلقه‏؛ خدائی که هر آنچه آفرید زیبا قرار داد.» (سجده/ 7) به موجب انضمام این آیه به آیه گذشته زیبائی با آفرینش دوش به دوش هم پیش می روند و هر چه در جهان هستی دارای هستی است دارای زیبائی است و جز زیبائی صفتی ندارد. و نیز نباید از این نکته غفلت داشت که قرآن در آیات بسیاری خیر در مقابل شر و نفع در مقابل ضرر و همچنین نیک در برابر بد و زیبا در برابر زشت را تصدیق می کند و بسیاری از کارها و کردارها و پدیده‏ ها را بد و زشت می شمارد ولی چیزی که هست این همه بدیها و زشتیها و ناگواریها از راه نسبت و مقایسه پیدا می شود و وجود قیاسی و نسبی دارند نه نفسی. مثلا مار و کژدم بد هستند ولی نسبت‏ به انسان و حیواناتی که از نیش آنها متضررند نه نسبت ‏به سنگ و خاک. مزه تلخ و بوی مردار منفورند ولی نسبت‏ به ذائقه و شامه انسان نه نسبت‏ به همه. پاره ‏ای از رفتارها و کردارها زشت هستند ولی نسبت ‏به نظام اجتماعی انسان نه در هر نظامی و نه با قطع نظر از نظام اجتماع.
آری اگر از نسبت و مقایسه دمی صرف نظر شود دست‏ به روی هر چه گذاشته شود جز اندامی زیبا و هستی حیرت بخش و خیره کننده ‏ای به چشم نخواهد خورد و جلوه زیبائی جهان هستی از توانائی وصف و بیان بیرون است زیرا خود وصف و بیان از زیبایان جهان هستی می باشد. در حقیقت آیه شریفه نامبرده می خواهد روی مردم را از زشت و زیبای قیاسی و نسبی برگردانیده متوجه زیبائی مطلق نماید و افهام را با نظر کلی و عمومی مجهز سازد. پس از دریافت این تعلیم به صدها آیات قرآنی بر می خوریم که با بیانات گوناگون موجودات جهان هستی را تنها تنها و دسته دسته و گروه گروه و نظامهای جزئی و کلی را که در آنها حکومت می کند آیه و علامت‏ خدای تعالی معرفی می کند و آنها را از هر جهت که فرض شوند (درست تامل شود) نشان دهنده خدای متعال می شمارد. ما از این بیانات با عطف نظر به دو آیه گذشته می فهمیم که این زیبائی بهت ‏آور که سراسر جهان هستی را از دو سوی گرفته همانا زیبائی ساحت کبریائی است که از راه آیات آسمانی و زمینی مشاهده می شود و هر یک‏ از اجزاء جهان دریچه ‏ایست که بخشی از فضای دلنشین و نامتناهی بیرون از خود را ارائه می دهد و هیچ کدام از خود چیزی ندارد.
از این روی قرآن کریم در آیات دیگری هر جمال و کمال را از آن ساحت کبریا می شمارد چنانکه می فرماید: «هو الحی لا اله الا هو؛ اوست زنده خدائی جز او نیست.»  (مؤمن/ 65) «ان القوه لله جمیعا؛ اینکه همه قوه و نیرو از آن خدا است.» (بقره/ 165)  «فان العزه لله جمیعا؛ به درستی همه عزت از آن خدا است.» (نساء/ 139) «و هو العلیم القدیر؛ هموست دانای توانا.» (روم/ 54) «و هو السمیع البصیر؛ او همان شنوای بیناست.» (اسراء/ 1) «الله لا اله الا هو له الاسماء الحسنی؛ خدا جز او خدائی نیست هر نامی که نیکوتر است از آن اوست.» (طه/ 8) به مقتضای این آیات همه زیبائی هائی که در جهان هستی جلوه ‏گر است‏ حقیقت آن از آن ساحت کبریا می باشد و برای دیگران چیزی جز مجاز و عاریت‏ باقی نمی ماند.
در تاکید این بیان قرآن مجید با بیانی دیگر توضیح می دهد که جمال و کمال در هر یک از آفریده‏ های جهان محدود و متناهی است و نامحدود و نامتناهی آن پیش خدا است. «انا کل شیء خلقناه بقدر؛ ما هر چیز را همراه اندازه ‏ای آفریدیم.» (قمر/ 49) «و ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم‏؛ هیچ چیزی نیست مگر اینکه نزد ما خزینه‏ هائی دارد و آن را پائین نمی فرستیم مگر به اندازه ‏ای معین و شناخته شده.» (حجر/ 21) انسان با پذیرفتن این حقیقت قرآنی دفعه خود را در برابر یک جمال و کمال نامتناهی خواهد دید که از هر سو به وی احاطه داشته هیچ خلایی در مقابل آن وجود ندارد و هر جمال و کمال را حتی خود را که یکی از آن آیات می باشد به دست فراموشی سپرده مجذوب و دلباخته خواهد گردید چنانکه می فرماید «و الذین آمنوا اشد حبا لله؛ کسانی که ایمان آوردند به خدا بیشتر از هر چیز مهر دارند.» (بقره/ 165)
اینجا است که چنانکه لازمه و خاصه مهر و محبت است استقلال و اراده خود را تسلیم خدای متعال نموده و زیر سرپرستی مطلق وی می رود و تحت ولایت ‏خدا قرار می گیرد چنانکه می فرماید: «و الله ولی المؤمنین؛ خدا سرپرست مؤمنین است.» (آل عمران/ 68) و خدای متعال نیز چنانکه وعده فرموده خود متصدی اداره و رهبری وی می شود: «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور؛ خدا سرپرست مؤمنین است ایشان را از تاریکیها به سوی روشنائی خارج می کند.» (بقره/ 257) و به موجب آیه کریمه: «او من کان میتا فاحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس؛ و آیا کسی که مرده بود ما او را زنده کردیم و برای او نوری قرار دادیم که با آن در روشنائی آن در میان مردم راه می رود.» (انعام/ 122) و آیه: «اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه؛ آنان خدا در دلهای ایشان ایمان را ثابت کرده و ایشان را با روحی از پیش خود یا از ایمان مؤید نموده است.» (مجادله/ 22) روحی دیگر و حیات دیگری می بخشد و نوری (درک ویژه واقع بینی) برای او قرار می دهد که مسیر زندگی سعادتمندانه را در جامعه تشخیص می دهد.
در آیه دیگر راه تحصیل این نور را توضیح می دهد: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و آمنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته و یجعل لکم نورا تمشون به‏؛ ای کسانیکه ایمان آوردید، پرهیزکاری کنید و به پیغمبر او ایمان بیاورید تا خداوند از رحمت ‏خود دو برابر بشما بدهد و برای شما نوری قرار دهد که با آن راه روید.» (حدید/ 28) و ایمان به پیغمبر اکرم (ص) را در آیات دیگری به تسلیم و اتباع وی تفسیر فرموده چنانکه می فرماید: «قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله‏؛ بگو اگر خدا را دوست می دارید از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست دارد.» (آل عمران/ 31) و زمینه پیروی را در آیه دیگر توضیح می دهد: «الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التوراه و الانجیل یامرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم؛ کسانی که پیروی می کنند از پیغامبری که نبی امی است کسی که او را در تورات و انجیل نوشته شده می یابند (در تورات و انجیل ذکر شده) ایشان را به معروف امر می کند و از منکر نهی می کند و چیزهای پاک را برای ایشان حلال و چیزهای پلید را بر ایشان حرام می کند، و از ایشان سختی و هر گونه زنجیرهائی که داشتند وضع می کند آزادی می بخشد.» (اعراف/ 157)
روشن‏تر از این بیان زمینه پیروی را در آیه دیگر که هم مفسر این آیه است توضیح می دهد: «فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس‏علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم؛ روی خود را استوار نگه دار برای دین در حال اعتدال در دین با اعتدال ثابت قدم باش همان آفرینش خدا که مردم را بر آن آفریده آفرینش خدا تبدیل و تغییر ندارد آن است دینی که می تواند (جامعه بشری را) اداره نماید.» (روم/ 30) به مقتضای این آیه برنامه کامل اسلام خواسته‏ های آفرینش و به عبارت دیگر شرایع و قوانینی است که فطرت و خلقت انسان به سوی آنها انسان را هدایت می کند. (زندگی بی آلایش یک انسان طبیعی) چنانکه در جای دیگر می فرماید: «و نفس و ما سواها فالهمها فجورها و تقواها قد افلح من زکاها و قد خاب من دساها» قرآن تنها کتاب آسمانی است که اولا زندگی سعادتمندانه انسانی را با طرز زندگی بی آلایش و پاک انسان فطری (طبیعی) مساوی می داند و ثانیا بر خلاف بیشتر یا همه روشها که برنامه خداپرستی انسان را از برنامه زندگی تفکیک می کنند برنامه دینی را همان برنامه زندگی قرار داده در همه شئون فردی و اجتماعی انسان مداخله نموده دستوراتی مطابق واقع بینی (جهان بینی و خداشناسی) صادر می کند و در حقیقت افراد را به جهان و جهان را به افراد می سپارد و هر دو را به خدا. قرآن کریم آثار و خواص زیادی صوری و معنوی برای مردان خدا و اولیاء حق در زمینه یقینی که دارند ذکر می کند.

منـابـع

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- جلد 1 و 2 صفحه 21- 24

سید محمدحسین طباطبایی- قرآن در اسلام- صفحه 64

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.