پروانه پیش‌نمازی استاد علوم ارتباطات است. با او گفت‌وگویی انجام شده که در خلالش نظر این استاد دانشگاه را درباره مقایسه رفتار ایرانیان با مردم برخی از کشورها حین بحران پرسیده شده است. او به سوالاتی نظیر چیستی نقش رسانه‌ها در مدیریت بحران، وظیفه‌ای که می‌توان برای رسانه پیش از ایجاد بحران متصور شد و نقش فرهنگ‌سازانه‌ای که این رسانه‌ها به عهده دارند، پاسخ داده است.

دوگانه روزنامه‌نگاری بحران یا شهروند خبرنگار

به گزارش قدس آنلاین به نقل از ایسنا، شرح سوالات «شهروند» و پاسخ‌های او را در ادامه مطلب بخوانید:

به‌عنوان یکی از افراد متخصص در حوزه مورد بحث، درباره این‌که مردم ایران در قیاس با کشورهایی چون آلمان و ژاپن رفتار مناسبی را در بحران‌ها از خودشان نشان نمی‌دهند، چه نظری دارید؟ به بیان دیگر آیا رسانه‌ها نقش آموزشی در بحران دارند یا خیر؟ و اگر از مردم مطالباتی می‌کنند پیش از آن آموزشی به آنها داده‌اند؟

به نکته بسیار خوبی اشاره کردید. درواقع رسانه‌ها به جز اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی که البته وظیفه اصلی‌شان است، وظایف کلیدی دیگری نیز بر عهده دارند که یکی از آنها آموزش، راهنمایی و فرهنگ‌سازی و دیگری وظایف تبیلغی و تفریحی‌ است. رسانه‌ها باید توجه داشته باشند که میزان و حجم پرداختن به این سه‌دسته وظیفه را به دقت و هدفمند درنظر بگیرند، چنانچه رسانه‌ای صرفا به یک یا دو دسته از وظایف خود تکیه کند، طبیعی است که توازنی در اجرای نقش خود نخواهد داشت. البته رسانه‌هایی که به اصطلاح تخصصی هستند (مثل رسانه‌ها و کانال‌های صرفا خبری یا صرفا تفریحی، تبلیغی یا صرفا آموزشی) بر اساس هدف و چشم‌اندازی که برای‌شان تعریف شده، فقط روی همان بعد متمرکز خواهند شد که در این صورت هیچ‌گونه انتقادی هم بر آنها وارد نیست و این رویه کاملا منطقی و صحیح است. اما در رسانه‌ای عمومی مثل سازمان صداوسیما این سه وظیفه اصلی باید در کنار و موازی و متوازن با یکدیگر درنظر گرفته شوند. تهیه و تولید برنامه‌هایی که ماهیت فرهنگ‌سازی در رابطه با چگونگی مواجهه با انواع بحران‌هاست، جزو وظایف سازمان است و متاسفانه تاکنون وجود چنین برنامه‌هایی در میان انبوه برنامه‌های خبری و تبلیغی خالی بوده است. به نظر می‌رسد سازمان صداوسیما به‌ویژه با درنظر گرفتن این واقعیت که در کشور حادثه‌خیزی زندگی می‌کنیم و سالانه با انبوهی از انواع و اقسام حوادث انسان‌ساخت و طبیعی مواجه می‌شویم، باید در برنامه‌سازی‌های خود آگاهی‌بخشی، اطلاع‌رسانی و نیز فرهنگ‌سازی در زمینه بحران‌ها و چگونگی مدیریت آن و نهایتا ارتقای فرهنگ و رفتارهای توأم با تاب‌آوری بیشتر را به جدیت و هدفمندی بیشتری در نظر گرفته و اعمال کند. البته این‌که تصور کنیم ارتقای فرهنگ ایمنی و نحوه مواجهه با انواع مخاطرات صرفا وظیفه رسانه‌هاست، ذهنیت صحیحی نیست. در درجه نخست نهادهای آموزشی رسمی مثل آموزش‌وپرورش و آموزش عالی باید در مهدکودک‌ها، مدارس و دانشگاه‌ها آموزش‌های لازم و کاربردی را به کودکان، نوجوانان و جوانان آموزش دهند و به موازات این آموزش، رسانه‌ها و به‌ویژه رادیو و تلویزیون می‌توانند برای ثبات و نهادینه‌سازی و نیز مداومت آموزش‌ها کار آموزش را پیگیری کنند.

به هر حال می‌توان اذعان داشت که هر چند فرهنگ‌سازی در این زمینه و سایر مسائل صرفا وظیفه رسانه‌ها نیست ولی رسانه‌ها در این زمینه می‌توانند نقش پررنگی داشته باشند و این امر همان‌طور که شما اشاره کردید براساس تجارب کشورهایی نظیر ژاپن و آمریکا کاملا به اثبات رسیده است.

در چنین شرایطی یکی از شبکه‌های رسانه ملی مطلبی را زیرنویس می‌کند و در آن از مردم می‌خواهد فیلم‌ها و عکس‌های خودشان را در مورد حادثه پلاسکو برای آن شبکه ارسال کنند. با این عمل چطور می‌توان کنار آمد؟ آیا این همان رفتاری است که از رسانه‌ای تا این حد فراگیر و تاثیرگذار می‌توان انتظار داشت؟ آن هم در شرایطی که خود تلویزیون بارها اعلام کرد تجمع مردم امر امدادرسانی را با اختلال مواجه کرده است؟

در برخی شرایط خاص که مثلا اعزام خبرنگاران و گزارشگران به منطقه سانحه‌دیده سخت بوده یا با تأخیر ممکن است صورت گیرد، درخواست از شاهدان عینی‌ای که در متن ماجرا حضور دارند فی‌نفسه پدیده منفی و منفوری نخواهد بود، اصلا در عصر حاضر با رشد و توسعه ابزارها و امکانات ارتباطی و نیز براساس تکیه بر اصل سرعت انتشار، سبک جدیدی در روزنامه‌نگاری شکل گرفته که تحت‌عنوان «روزنامه‌نگاری شهروندی» از آن یاد می‌شود که فلسفه آن این است که می‌گوید هر شهروند می‌تواند یک روزنامه‌نگار باشد و رویدادهای پیرامون خود را گزارش و اطلاع‌رسانی کند. حتی در این مورد خاص هم تصاویر اولیه مربوط به آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو توسط موبایل‌ها گرفته و ارسال شد. اما در ادامه که حضور رسانه‌ها در محل صورت گرفت و پوشش رسمی رویداد آتش‌سوزی و فروریختن ساختمان پلاسکو تحت‌پوشش خبری رسانه‌های رسمی قرار گرفت، نیازی به چنین درخواستی از سوی رسانه ملی نبود. به ویژه اینکه در پخش و انتشار تصاویر ناهنجار مثل اجساد سوخته و ... منع اخلاقی، عرفی، شرعی و حتی قانونی وجود دارد. چراکه انتشار تصاویر فجیع علاوه بر اینکه احساسات عمومی را خدشه دار و روان اجتماع را متاثر می سازد، با حفظ حریم خصوصی متوفی و خانواده و بازماندگان او نیز منافات خواهد داشت.

بگذارید با توجه به این‌که بحث مدیریت بحران بحثی مدرن به حساب می‌آید و رسانه هم در معنایی که در روزگار کنونی مورد استفاده قرار می‌گیرد ابزاری است مدرن، وضع کشور خودمان را درباره حضور رسانه‌ها و مدیران با کشورهای توسعه یافته مقایسه کنیم. در آن کشورها، میدان اصلی بحران چطور مدیریت می‌شود؟

بحران در ذات خود بی‌نظمی، آشفتگی و غافلگیری را درپی دارد و آبستن شرایط پیش‌بینی نشده است. حتی در کشورهایی که در این زمینه توسعه یافته هستند و برنامه‌ریزی‌های حساب شده‌ای دارند هم بحران‌ها فاجعه آفریده‌اند، نمونه‌اش در حادثه سونامی ‌سال ٢٠۱۱ ژاپن است که منجر به فاجعه اتمی فوکوشیما شد. اما به‌طورکلی در کشورهای پیشرفته‌ای نظیر ژاپن برای حوادث محتمل مثل زلزله (چون می‌دانید که ژاپن کشور لرزه‌خیزی است و احتمال وقوع زلزله هر لحظه وجود دارد؛ درست مثل کشور ما) سناریوهای مختلفی تعریف و احتمال وقوع حوادث ناشی از زلزله تخمین زده می‌شود و بر همین اساس ابزارها، امکانات و نیروهای موردنظر را مهیا و آماده می‌سازند و برنامه کنترل و فرماندهی حادثه تدوین می‌شود که متاسفانه در کشور ما در بحث مدیریت بحران جای چنین برنامه‌هایی خالی است.

اگر بنا باشد به رسالت رسانه‌ها در حوزه فرهنگ‌سازی بحران‌های احتمالی پیش رو هم بپردازید چه مواردی را به‌عنوان مهم‌ترین نکات مطرح می‌کنید؟

همان‌طور که پیشتر هم اشاره کردم، رسانه‌ها در مدیریت بحران در هر سه فاز (پیش از وقوع، حین وقوع و پس از وقوع) نقش برجسته‌ای در کاهش خسارات و تلفات و نیز مدیریت صحیح بحران دارند. اگرچه اطلاع‌رسانی به مفهوم عام آن در ادبیات مدیریت خطرپذیری و بحران در هر سه مرحله «پیش از وقوع بحران»، «حین وقوع بحران» و «پس از وقوع بحران» از اهمیت چشمگیری برخوردار است؛ اما آنچه عملکرد رسانه‌ها را در فرآیند مدیریت بحران به‌عنوان ابزارهای اطلاع‌رسانی نمایان ساخته و در بوته نقد می‌گذارد، نحوه فعالیت و پوشش خبری بحران در حین وقوع است. به واقع اطلاع‌رسانی در مرحله حین بحران، اطلاع‌یابی و اطلاع‌رسانی صحیح بخش انکارناپذیر فرآیند مدیریت بحران در مواقع بروز بحران محسوب می‌شود و نخستین و اساسی‌ترین گام در این زمینه است، چرا که اگر اطلاعات صحیح در اختیار مسئولان و مدیران بحران قرار نگیرد، تصمیم‌گیری و اقدام لازم نیز با خطا مواجه خواهد شد. اطلاع‌رسانی در مرحله وقوع بحران و انتشار اخبار دقیق و صحیح از مشخصات یک زلزله و اثرات آن در ساعات اولیه، نقش تعیین‌کننده‌ای در فرآیند مدیریت بحران دارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.