۲۱ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۶
کد خبر: 502254

امام خمینی (ره) ، عصاره ای هم عصر و قابل دسترس از دیانت و سیاستی است که تا پیش از آن در کمتر پیشوایی جلوه کشی نمود. پشتوانه ی این نظریه ممارست ایشان در استفاده از الگوهای اجتماعیِ دین درحیات دنیوی و اخروی بوده است.

خاستگاه اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)

     قدس آنلاین -  امام خمینی (ره)، عصاره ای هم عصر و قابل دسترس از دیانت و سیاستی است که تا پیش از آن در کمتر پیشوایی جلوه کشی نمود. پشتوانه ی این نظریه ممارست ایشان در استفاده از الگوهای اجتماعیِ دین درحیات دنیوی و اخروی بوده است. میثاق مشترکی که با توده ی مسلمان ایران، دیگر ادیان  و نیز نخبگان سیاسی کشور حدود نیم قرن گذشته بسته شده و با تیز ترین دشنه های دِگراندیشی نیز از هم گسسته نشده است. خاستگاه حقیقی اندیشه سیاسی امام راحل، همان بازگشت به خویشتن در معرفت به نفس و سپس مراجعه به مفاهیم بنیادین قرآنی و به کاربستن آن ها در وضعیت مدرن حاکم بر جهان است. نحله ای که سر چشمه ی بسیاری از حرکات و جنبش های آزادی خواهانه ی سیاسی در منطقه و حتی فرا منطقه بوده است.

     مهمترین منظری که از طریق آن می توان به جایگاه اندیشه سیاسی در تفکرات امام (ره) پی برد، جمله شناخته شده ای از ایشان است که می فرمایند: «سیاستمداران اسلامی، سیاست مداران روحانی، انبیاء علیهم السلام، شغل شان سیاست است» [۱]. ایشان سیاست را در دو مقوله تلاش برای رسیدن به اهداف دینوی یا خیر اُخروی تببین نموده اند و سیاست را خود روشی در ایجاد رفاه و صلاح دنیا و عقبی می دانند به همین دلیل در جمله فوق  می توان به این نگرش پی برد و بر همین اساس قانون سیاسی در نزد امام (ره) همان قانون قرآن حکیم و هدف، پیشرفت انسان، در نهایت جامعه و نتیجتا" زیست مسلمانی ِ بهتر بوده است. لذا سیره ی سلطه ناپذیری ایشان برگرفته از همان تعارضات سیاست های مدرن و غیرالهی بوده است. این اندیشه به این هدف گذاری میل داشته که «حج» یا «نماز جمعه» را نوعی عمل عبادی – سیاسی در تببین اهداف حکومت اسلامی بداند. شخصیت علمی امام خمینی (ره) به واسطه گستره و قلمرو مطالعاتی و پژوهشی، چندوجهی و دارای ابعاد متعدد است. این ویژگی به طور مستقیم در اندیشه سیاسی ایشان انعکاس یافته است، به گونه‌ای که با مطالعه آراء سیاسی وی می‌توان مبانی متعددی را استنباط کرد. این مبانی به عنوان منبع تغذیه اندیشه سیاسی، به واسطه اشراف و جامعیت علمی امام، در نهایت یک منظومه کلی را می‌ نمایاند که حاکی از انسجام و ارتباط منطقی اجزای آن است. نکته مهم دیگر این است که وقتی مبانی نظری و رفتاری امام به درستی فهم شود و در کنار هم قرار گیرد بسیاری از شبهات و ابهامات از جمله: شبهه مطلقه در نظریه ولایت مطلقه فقیه، شبهه انتخاب در نظریه انتصابی ولی‌فقیه، شبهه جمهوریت در نظریه مشروعیت الهی حاکمیت و ... به طور مبنایی رفع خواهد شد. لذا در این جستار سعی برآن شده است که قالب های مختلف خاستگاهی اندیشه های سیاسی امام (ره) را استخراج و با گزاره های عینی از کلام نورانی ایشان آن را به سر منزل مقصود برسانیم.

  • خواستگاه معرفت شناسی:

     در جهان بینی اسلامی، پیش از ادراک محیط ِ پیرامون، معرفت نفس و شناخت خویشتن در اولویت قرار دارد. انسان با درک مناسب از شاخصه های فردی و وضعیت هستی شناسانه ی خود است که می تواند به قلمرو هستی پای نهد و در نهایت بتواند نسخه ای کارآمد برای جامعه ی انسانی خود تجویز کند. امام راحل (ره) نیز به همین جهت می فرمایند: «ایمان فقط این نیست که خدایی است، باید با مجاهدات به قلبش برساند.» [۲]. این خود مبین ارتباط بین معرفت و تذهیب نفس است. از منظر ایشان، اگر معرفت با تزکیه پیوند نخورد معرفت حقیقی حاصل نمی‌شود؛ زیرا همه معارف، حتی علم توحید که بالاترین علم است، اگر همراه تهذیب نباشد، طریقت برای حقیقت نمی‌گردد [۳]. بنابراین، همان‌گونه که پیامبر درونی (عقل، قلب و حس) بدون پیامبر بیرونی (وحی و نبوت) مصیب و کاشف حقیقت نیست، معرفت درونی و بیرونی نیز اگر با تزکیه نفس قرین نگردد، حجاب حقیقت‌اند. «علوم شرعیه، علوم عقلیه و ...، اینها وسیله‌اند برای رسیدن به مقصد و هر کدام که ما را بازدارند از آن مقصد، دیگر علم نیست؛ این حجاب است، ظلمت است، حجاب ظلمانی است.» [۴]. این جا است که شناخت و معرفت‌شناسی زیر بنای غالب مبانی نظری اندیشه سیاسی امام (ره) محسوب می‌ البته روشن است که تمامی دانش‌ها و معارف (حتی دینی) صرفا ماهیت طریقیت برای وصول به حق‌تعالی دارند، وگرنه تمامی دانش‌ها خود ظلمت و حجاب هستند؛ چراکه از منظر امام (ره)، مقصد توحید واقعی است نه توحید علمی؛ یعنی معرفت، اگرچه از تجربه حسی شروع می‌شود، ولی باید نهایتا به تجربه درونی و معنوی ختم شود. ثمر عملی این دیدگاه که معرفت نظری را با معرفت عملی گره می‌زند در شرایط حاکمان و مدیران حکومتی بروز و ظهور می‌یابد که عملاً بین «چگونه حکومت کردن» با «چه کسی باید حکومت کند» پیوند منطقی معناداری ایجاد می‌کند.

  • خاستگاه جامعه شناسانه:

    امام خمینی (ره)، در دومین خاستگاه مترقی خود، وضعیت اندیشه سیاسی – اسلامی را سرچشمه از جامعه شناسی نهان و آشکار می دانسته اند. اعتقاد ایشان به ابتذال در جامعه، بی هویتی دینی، بی عدالتی، فساد در دستگاه حکومتی، نوع نگاه مردم به یکدیگر و سایر دگردیسی های منشق از مباحث علوم اجتماعی باعث شد که در اندیشه سیاسی امام برای رفع هر یک از وجوه فوق، الزامی متغیر مانند آن چیزی که در فقه پویای جعفری وجود داشته است ایجاد گردد. امام خمینی (ره) بر خلاف مناسک مارکسیستی و سوسیالیستی که انسان را اسیر جبر تاریخ و جامعه می‌دانند و نیز برخلاف مکاتب لیبرالی که غرایز طبیعی انسان را محور و بشر را اسیر خواست نفسانی می‌پندارند، جامعه را در طول نظام هستی توحیدی تفسیر نموده و تمام مفاهیم، نقش‌ها و ساختارهای جامعه‌شناسی سیاسی را با گزاره‌های دینی بازتولید می‌کند. ایشان معتقد است که «مذهب اسلام از هنگام ظهورش متعرض نظام‌های حاکم در جامعه بوده و خود دارای سیستم و نظام خاص اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی» [۵] است. امام (ره) با توجه به جهان‌ بینی الهی خودش معیار و قوانین حاکم بر روابط جامعه را دستور العمل ‌های انبیای الهی می‌داند: «ما معتقدیم که قانون‌گذاری برای بشر، تنها در اختیار خدای تعالی است، همچنان‌ که قوانین هستی و خلقت را نیز خداوند مقرّر فرموده است و سعادت و کمال انسان و جوامع تنها در گرو اطاعت از قوانین الهی است که توسط انبیا به بشر ابلاغ شده است.» [۶]. بنابراین، جامعه‌شناسی امام خمینی (ره) در یک نظام منسجم جامع و در طول هستی‌شناسی قابل تفسیر است. از آن‌ رو که در هستی‌شناسی امام (ره)، انبیا و معصومان (سلام الله اجمعین) فرستادگان خداوند برای هدایت فرد و جامعه هستند، تدبیر سیاسی جامعه نیز در انحصار آنان است.

  • خاستگاه قرآنی:

     امام خمینی (ره) تمامی مفاهیم بنیادین اندیشه سیاسی خود را با کلام الله مجید مطابقت داده اند؛ به طور مثال در نمونه ی ظلم ستیزی و استکبار جویی، ایشان با استناد به آیاتی زیر این حقیقت را روشن تر می فرمایند. خداوند در قرآن حکیم آورده است که:

     «وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ/ ترجمه: اراده خداوند تعالی بر آن است که با رهبری حکیمانه انبیاء عظام و وارثان آنان مستضعفین را از قید حکومت طاغوت آزاد و سرنوشت آنان را به دست خودشان بسپارد.» [۷].

      «أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحَاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَیُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِیدًا /  ترجمه: آیا داستان کسانی را که گمان می‌برند به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل شده، ایمان دارند، ندانسته‌ای که می‌خواهند به طاغوت داوری برند و حال آنکه به آنان دستور داده شده است که به آن کفر بورزند و شیطان می‌خواهد آنان را به گمراهی دور و درازی بکشاند» [۸]. اگر نگوییم منظور از طاغو، حکومت های جور و قدرت های ناروای حکومتی به طور کلی است که در مقابل حکومت الهی طغیان کرده و حکومت و سلطنت بر پا داشته اند؛ باید قائل شویم که اعمّ از قضات و حکّام است، چون رجوع برای دادرسی و احقاق حقوق و کیفر متعدی غالباً با مراجعه به مقامات قضائی انجام می گیرد و باز حکم قضائی را مجریان ـ که معمولاً آنها را حکومت کننده می شناسند ـ اجرا می کنند، حکومت های جور، چه قضات و چه مجریان و چه اصناف دیگر آنها طاغوت اند؛ چون در برابر حکم خدا سرکشی و طغیان کرده، قوانینی به دلخواه وضع کرده، به اجرای آن و قضاوت طبق آن پرداخته اند. خداوند امر فرموده که به آنها کافر شوید یعنی در برابر آنها و اوامر و احکام شان عصیان بورزید. بدیهی است کسانی که می خواهند به طاغوت کافر شوند یعنی در برابر قدرت های حاکم ناروا، سربه نافرمانی بردارند، وظائف سنگینی خواهند داشت که بایستی به قدر توانایی و امکان در انجام آن بکوشند [۹].

  • خاستگاه حقوقی:

    تاکید ویژه ی امام خمینی (ره) به پایبندی به یک میثاق مشترک در قامت قانون اساسی خود به نوعی خاستگاه اندیشه ی سیاسی ایشان را تبیین می کند. مقصود از این پیمان این بود که حکومت در نگاه امام (ره) بر محور قانون عمل می کند و نه بیرون از آن، اما در بخش وظایف حکومت، روی سخن به جنبه دیگر قضیه است و آن اجرای قانون است. امام (ره) , قاطعیت دولت را در اجرای قانون اسلامی امری حیاتی، و تسامح و مصلحت اندیشی در این امر را خطری جدی برای نهضت دینی قلمداد می نماید و در همین راستا از تسامح در مورد جریان های غیرمذهبی معاند در سال های اول انقلاب اسلامی ایران بر اساس توصیه مصلحت اندیشان [۱۰] در پیشگاه خداوند استغفار می نماید [۱۱].

    این ضرورت قاطعیت از آنجا ناشی می شود که امام به اجرای قانون، تنها به عنوان عامل ایجاد پیوستگی در نظام ارزشی حاکم بر مردم که گاهی دچار نوعی پارگی و گستگی می گردد، [۱۲] نمی نگرد ـ چنان که برخی این گونه نگریسته اند ـ بلکه آن را وسیله حاکمیت عدالت و نردبان عروج انسان که هدف اساسی و محوری حکومت است می داند. اسلام به قانون نظر آلی دارد یعنی آن را آلت و وسیله تحقق عدالت در جامعه می داند، وسیله اصلاح اعتقادی و اخلاقی و تهذیب انسان می داند. [۱۳] «جامعه باید تربیت شود، حدود الهی برای تربیت جامعه است نه برای انتقام جویی، اگر قاتل را نکشند قتل زیاد می شود (فی القصاص حیاة) در قصاص زندگی است… تمام حدود الهی برای مصلحت جامعه است» [۱۴].

خوشایند احوال ِ روزگار ما آن است که این اندیشه ی مدون قابل ِ ارائه در همین بستر کوتاه نیست، لذا برآن بودیم تا اندکی از وضعیت این تفکر ناب را به واژه بکشیم و در این نکته که برآیند امروز جریان هایی چون «بیداری اسلامی» و «مقاومت اسلامی» آبشخور این موضع هستند تاکید کنیم. هر ذهن محققی با اندکی جهد علمی خواهد یافت که مدل اسلامی حکومت برای تحقق سعادت دوگانه (دنیوی و اخروی) پایدار تر و چه بسا به ذائقه ی انسانیتِ فراموش شده خوش تر خواهد بود.

منابع:

  1. صحیفه نور، امام خمینی (ره)، جلد سیزدهم، صفحه ۲۱۸
  2. صحیفه امام، امام خمینی (ره)، جلد یازدهم، صفحه ۳۸۲
  3. تفسیر سوره حمد، امام خمینی (ره)، صفحه ۱۷۶
  4. صحیفه امام، امام خمینی (ره)، جلد شانزدهم، صفحه ۲۲۵
  5. همان، جلد پنجم، صفحه ۳۸۸
  6. همان، صفحه ۳۸۸
  7. قرآن کریم، سوره قصص، آیه ۵
  8. همان، سوره نساء، آیه ۶۰
  9. ولایت فقیه، امام خمینی (ره)، صفحه ۲۷
  10. صحیفه امام ، جلد دوازدهم، صفحه ۲۳۵
  11. همان، صفحه ۲۵۴
  12. اصول علم سیاست، احمد بخشایش، صفحه ۷۱
  13. ولایت فقیه، امام خمینی (ره)، صفحه ۸۲
  14. صحیفه نور، امام خمینی (ره)، جلد ششم، صفحه ۱۷۶

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.