نشست‌های فراوانی برای آموزش، نقد و بررسی شعر و داستان در سطح کشور برگزار می‌شوند. اگرچه تأثیرگذاری این نشست‌ها در حرکت ادبیات کشور برکسی پوشیده نیست، تعدد بی ضابطه آن‌ها آثار منفی نیز برجای گذاشته اند

لزوم سختگیری در صدور مجوز کانون های ادبی

قدس آنلاین - شرکت در محافل و کانون های ادبی همیشه اولین راهی است که به ذهن کسی می‌رسد که حس می‌کند ذوق نوشتن دارد.

زمانی بود که محافل و کانون‌ها و انجمن‌های ادبی نقطه شروع زندگی ادبی آدم‌هایی بود که تصور می‌کردند می‌توانند در آینده‌ای نه‌چندان دور شاعر و یا نویسنده شوند.

بسیاری از نویسندگان و شاعران بزرگ امروز از دل همین محافل ادبی بیرون آمدند و همین محافل تواسنت ذوق آنها را شناسایی کند و آنها را به اوج برساند.

اما به گفته بسیاری از شاعران، نویسندگان و منتقدان کانون‌ها و محافل ادبی در سال های اخیر کارکردشان را از دست داده‌اند. عده‌ای معتقدند تعدد این محافل باعث شده از کیفیت آنها کاسته شود.

به منظور آسیب‌شناسی شرایط فعلی کانون‌های ادبی، با مسؤول برگزاری یکی از کانون‌های ادبی فعال تهران به گفت‌وگو نشسته‌ایم. سجاد عزیزی آرام شاعری که سال‌هاست مسؤول کانون ادبی «زمستان» است، درباره شرایط و وضعیت فعلی کانون‌های ادبی صحبت کرده‌است.

یکی از مسایلی که در رشد ذوق نوشتن برای شاعر و نویسنده مطرح می‌شود حضور در انجمن‌ها و محافل ادبی است. تأثیر این انجمن‌ها بر پیشرفت شاعر و نویسنده را تا چه حد مؤثر می‌دانید؟

جلسات و کانون های ادبی در رشد ذوق ادبی صاحبان ذوق تأثیر زیادی دارد. اگر کسی صاحب ذوق باشد و با انجمن‌های ادبی زمان خود آشنا شود، حداقل از تجربیات و نقدهای دیگران استفاده می کند و با خواندن و شنیدن شعر و نقدها با پله‌های نهایی سرایش مثل تکنیک‌های خاص ساختاری و زبانی آشنا شود. انجمن‌های ادبی اگر مطابق با استانداردها باشند و بر مبنای اصولی شکل بگیرند، می‌تواند پیشرفت زمان رسیدن به اوج شاعر را کوتاه کند.

البته نخستین اولویت در امر شعر و داستان، داشتن ذوق سرایش و نوشتن است. محافل ادبی نمی‌توانند ذوق در فرد ایجاد کنند و فقط می‌توانند آن را پرورش دهند.

اما تعداد زیادی از انجمن‌های ادبی فعلی چنین کارکردی ندارند. شاید شمار فراوان آنها باعث شده که محفل‌هایی که محل پرورش ذوق و استعداد بود، کارکردش را از دست بدهد و حتی در مسیر پیشرفت یک شاعر و یا نویسنده مانع ایجاد کند.

اتفاقاً تعدد انجمن‌ها دسترسی به حضور در آن‌ها را ساده‌تر می‌کند.

همیشه این‌طور نیست. تهران با همه پهناوری و جمعیت سیال و ساکنش به بیش از 10 انجمن شعری نیاز ندارد اما اگر فرصت کنید و انجمن‌های فعال این شهر را بشمارید، می‌بینید که بیش از 90 انجمن و محفل ادبی در این شهر برگزار می‌شود. البته این تعداد مربوط به محافل ثبت‌شده می‌شود. چون بعضی شاعران هم محافل را در خانه‌هایشان برگزار می‌کنند که آنها هم مشکلات خاص خودشان را دارند؛ جلساتی که به خاطر دورهمی و به بهانه شعر برگزار می‌شود و یادگرفتن و آموزش شعر، حاشیه است.(به استثنای انجمن غزل خاتم تاجبخش که چهره‌های بزرگ شعر در آنجا حضور دارند).

بسیاری از افراد هدفشان از برگزاری چنین محافلی حکایت شعر نیست و به دنبال یارکشی و نوچه‌پروری هستند. نوچه‌پروری در شعر و ادبیات کشور ما کم‌کم جای خودش را باز می‌کند که نشانه آن همین جشنواره‌ها هستند. جشنواره‌های متعدد شعر برگزار می‌شود و برگزیدگان جشنواره‌ها نشان می‌دهند به چه کسانی و یا گروه‌هایی وابسته هستند. 

اگر گردانندگان کانون‌ها صلاحیت ادبی داشته باشند، می‌توانند جلسات را با کیفیت بیشتری برگزار کنند.

سؤال من این است که آیا برای 90 انجن فعال در این شهر، 90 مدیر و منتقد و شاعری که صلاحیت گرداندن جلسه داشته باشند، وجود دارد؟

شاعران بزرگی هستند که کتاب‌های ارزشمند و خوبی دارند اما آیا همه آنها توانایی اداره جلسات ادبی را دارند؟ چون مدیریت محفل ادبی و سرایش شعر 2 مقوله جداگانه هستند.

از طرفی، در حال حاضر آن دسته از جلسات ادبی مطرح هستند که تعداد بیشتری مخاطب را به سالن می‌کشند نه اینکه عملکرد بهتری در ادبیات داشته باشند. بسیاری از این محافل ادبی به دنبال تأثیر و خروجی کار نیستند بلکه در پی آنند که با چه ترفندی افراد بیشتری را به سمت خود جلب کنند.

فعلاً اولویت محافل این است که شاعران بزرگ و حرفه‌ای را دعوت کنند تا مخاطب بیشتری جلب نمایند. در حالی که مخاطبی که برای دیدن چهره‌ای ادبی به محفل می‌آید، مخاطب حرفه‌ای شعر نیست و محفل ادبی هم که صندلی خالی نداشته باشد، محفل علمی نیست. چون بسیاری از افرادِ آن جلسه فقط چهره‌هایی هستند که روی موج سوار شده‌اند و عده‌ای را دنبال خودشان می‌کشانند.

اما هدف دیگر دعوت چهره‌ها به محافل ادبی، بودجه کم کانون‌ها است. متولیان فرهنگی توانایی حمایت بالا از یک کانون را ندارند و هرچه تعداد کانون‌ها بیشتر باشد، بودجه‌ای که تقسیم می‌شود، کم می‌گردد و این به معنای کیفیت پایین و کمیت بالا است. در چنین شرایطی مسؤولان کانون هم ناگزیرند حیات کانون را نه از طریق علمی بلکه از طریق جذب آدم‌هایی که معلوم نیست چقدر بار علمی دارند، تأمین کنند. همه این معضلات باعث می‌شود که روند شعر ما به سوی نزول حرکت کند و فضای ادبیات را ویران کند.

چه راهکارهایی دارید تا انجمن‌های ادبی سامان یابند و باعث پویایی ادبیات شوند و نه موجب ایستایی آن؟

مجوزهای ایجاد محافل ادبی و کانون‌ها را به‌راحتی به افراد ندهند. در حال حاضر یک جوان 18 ساله هم به‌راحتی می‌تواند مجوز کانون داشته باشد. باید برای کانون‌ها و اعطای مجوز به آنها دوره‌های آموزشی بگذارند. مثلاً عملکرد یک کانون را در 6 ماه بررسی کنند و اگر مورد قبول بود به آن مجوز ثبت و کار بدهند. مسأله بعدی این است که بزرگان و چهره‌های ادبی به هر کانون و جلسه‌ای نروند چون حضور آنها به منزله تأیید آن محفل ادبی است، در حالی که ممکن است آن محفل چنین صلاحیتی نداشته باشد.

مسأله سوم هم متولی‌های متعدد برگزاری محافل ادبی است. تا زمانی که 10 ارگان مختلف متولی فرهنگی باشند، این مشکلات همیشه هست. در حال حاضر مراسم، محافل و حتی شب‌های شعر را ارگان‌هایی مثل سازمان فرهنگی هنری شهرداری، وزارت ارشاد،  حوزه هنری و دانشگاه‌ها برگزار می‌کنند و هر کدام نیز قوانین خودشان را دارند. در حالی که برگزاری این جلسات باید زیر نظر یک متولی واحد باشد یعنی کانون‌ها برای ایجاد و ارایه خدمات از یک مکان واحد مجوز بگیرند.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.