می‌گویند در اوایل مشروطه شدن ایران بعضی از مردم ولایات از مشروطه و از این اصطلاحات جدید سردرنمی‌آوردند. شخصی عوام به سخنوری مراجعه کرد و پرسید: مشروطه یعنی چه؟ آن خطیب برای روشن کردن ذهن تاریک آن عوام پاسخ داد: یعنی اینکه نان سنگک دو آتشه خشخاشی خواهی خورد به اندازه قد و قامت ایلاق بی‌صاحب مانده‌ات و چلوکباب برگه تبریز خواهی خرید از کف دستت تا سر بازویت.

شخصی به خانی مراجعه کرد و از او پرسید: این مشروطه که تهرانی جماعتی‌ها می‌گویند چه معنایی دارد؟ خان جواب داد: یعنی تا به حال قبله عالم اعلیحضرت غارت می‌کردند مملکت را، الان هر کسی که قداره داشته باشد می‌تواند بچاپد مردم را.

شخصی را که در تمام عمر راهزنی کرده ولی پس از مشروطه از راهزنی دست برداشته و حاکم ولایتی شده بود یا او را حاکم کرده بودند تا مردم از شر مزاحمت‌هایش راحت باشند فرستادند اروپا، رفته بود لندن را دیده بود. در پایان سفر از او پرسیدند نظرت درباره شهر لندن چیست؟ آهی کشید پرحسرت. جواب داد: جان می‌دهد برای غارت. از قدیم هم گفته الغارته مع الغارته.

آن سال های قحطی و تیفوس و تب عفونی و در عین حال اشاعه بیماری های سخت آمیزشی در ایران، وقتی فرنگی‌ها پنی سیلین به ایران آوردند و ضمن تزریق به سربازان آمریکایی و انگلیسی و اتباع لهستانی، کم کم تزریق پنی سیلین در ایران عمومیت یافت، چون موقع تزریق درد زیادی داشت و گاهی شوک هم وارد می‌آورد. تزریق را باید رعیت انجام می‌دادند. حالا هم برای تزریق حقوق های نجومی که پارسال موج نارضایتی ایجاد کرد و شوک آفرین بود، ابتدا قدری هارت و هورت کردند و یواش یوارش موضوع را پیچاندند. بعد چون دیدن منافعشان به هم می‌خورد دارند کم کم سوزن را داخل بدن مردم می‌کنند. ادعا می‌کنند ممکنست مغز متفکر وزیری  که ۱۰۰۰ میلیارد ثروت و ۱۸ شرکت خصوصی دارد قهر کند و از کابینه برود و مملکت در تنگنای کمبود مغزهای متفکر قرار گیرد و فاجعه‌ای پیش آید: فرار مغزها! مثلاً ممکنست صنایع آمریکا عده‌ای مأمور بفرستد و این وزیر را بربایند و ببرند آن کشور!

عجالتاً تزریق را آرام آرام شروع کرده‌اند و عده‌ای قلابی به بازنشستگان می‌دهند که ان شاءالله در آینده‌ای نامعلوم حقوق بگیران زیر دو میلیون تومان، حقوقشان ترمیم خواهد شد.

در مورد بازنشستگان و کارکنان دولت طوری قطره چکانی و پلکانی رفتار می‌کنند که آدم دلش می‌سوزد. در مورد خودشان بریده باد آن دسته چاقویی که تیغه خود را بشکند یا تیغه‌ای که دسته چاقو را ببرد.

در آرشیوم برخوردم  به نامه‌ای که آقای احمد توکلی پارسال در تلگرام خود نوشته بود.

او نوشته بود: ده روز قبل از اینکه فیش حقوقی بیمه برملا بشود. یعنی در هشتم اردیبهشت روزی که شنیدم مدیر بلند پایه‌ای که در دولت اسبق وزیر کار و بعداً وزیر اقتصاد بود ماهانه ۳۵ میلیون تومان حقوق و مزایا می‌گیرد که البته بعد معلوم شد ۵۷ میلیون تومان بوده است. به معاونش در مجلس گفتم به رئیس خودت بگو دست از این کار بکشد. فردای آن روز آن مدیر به دفترم آمد به ایشان گفتم شما ۱۷۵ ساعت برای خودت اضافه کار نوشتی. ساعت کار ماهیانه ۱۷۶ ساعت است. یعنی واقعاً در شیفت در روز کار می‌کنی؟

جواب منطقی نداشت. من این موضوع را در تاریخ ۸ اردیبهشت در تلگرام خودم نوشتم. اما اسمش را نیاوردم. رئیس دفتر محترم آقای جهانگیری زنگ زدند و گفتند آقای معاون اول می‌خواهد نام این مدیر را بداند. اسم طرف را آوردم انتظار این بود که بلافاصله برای عزل این مدیر فکری می‌کردند اما نشد.

در این روایت تاریخی ابهامی وجود دارد. آقای معاون اول امتیاز مجله‌ای را در حوزه صنعت و توسعه دارند. آقای مدیر صندوق توسعه ملی و وزیر اسبق کار و اقتصاد عضو هیأت تحریریه این مجله هستند و نامشان در سرلوحه مجله می‌آید. مجله نخواندنی نچسب خشک که با یارانه دولتی نشریه بی‌موضوعی است. فقط برای روز مبادا و بیکاری است که جایی برای گردهمایی باشد. باور ندارم تیراژ و خواننده‌ای داشته باشد. مثل صدها مجله دولتی که این روزها هر صاحب مقامی هوس می‌کند امتیازی بگیرد و گاهی بی‌گاه تظاهر کند اهل قلم است.

این آقای مدیر ۵۷ میلیون تومانی سال ها این حقوق را گرفت تا گند قضیه درآمد معلوم شد در اقتصاد مقاومتی که هزاران شهید زنده با حداقل حقوق از عوارض بمباران های شیمیایی روزی صدبار می‌میرند، نور چشمهایشان هستند که ۵۷ میلیون تومان حقوق ماهانه می‌گیرند و شصت میلیون تومان هم خرج تنقلات و آب میوه و بستنی و پفک نمکی و پسته و پاپ کورن بعد ازظهر آنان می‌شود حالا آمده‌اند تمهیداتی چیده‌اند. قرار است سقف حقوق اینگونه مدیران قانونی، مصوبه مجلس بالا رود. خدای نکرده قهر نکنند. بروند. مملکت بدون دانشمند و طراح سازندگی بماند، نایب حسین کاشی وقتی شنید مملکت مشروطه شده و مالیات گرفتن از مردم باید تابع مصوبه باشد، یک مجلس ولایتی تشکیل داد. چند نفر خودی بیکاره را آنجا نشاند به زور شلاق از مردم حق و حساب می‌گرفتند. رسیدی با خط غیرقابل خواندن و یک مُهر قلابی حاکم ولایت جلیله کاشان دست مردم می‌دادند حالا هم آقایان می‌خواهند حقوق نجومی کماکان بدهند رویشان نمی‌شود. با این تمهید اقبال آقایان وزرا را راضی خواهند کرد. حقوق های قبلی را که خواهند داد بیچاره مردم ساده دل ایران.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.