ایران جزو نخستین کشورهای در حال توسعه جهان است که به تدوین و اجرای برنامه‌ریزی توسعه روی آورده است. ولی برخلاف بیش از ۷۰ سال سابقه برنامه‌ریزی توسعه، هنوز به موفقیت مورد نظر در این زمینه دست نیافته است.

اقتصاد- رضاطلبی: ایران جزو نخستین کشورهای در حال توسعه جهان است که به تدوین و اجرای برنامه‌ریزی توسعه روی آورده است. ولی برخلاف بیش از ۷۰ سال سابقه برنامه‌ریزی توسعه، هنوز به موفقیت مورد نظر در این زمینه دست نیافته است.

عوامل درون زا وبرون زا نظیرفقدان پایگاه نظری برای برنامه توسعه، بلند پروازانه بودن اهداف تعیین شده، ناسازگاری اهداف با یکدیگر که گاهی دو هدف را در تضاد با هم قرار می‌داد، تحریم و خلأ منابع مالی، ضعف برنامه نویسی، مشارکت نداشتن نخبگان، دخالت مجلس ومجمع تشخیص، مشکل ساختاری مدل برنامه ریزی، برنامه نویسی متضاد، تغییر دولت‌ها، ریسک داخلی وریسک بیرونی

از جمله دلایل 10 گانه نبود موفقیت برنامه‌های توسعه در ایران بوده است.

بنابراین به نظر می‌رسد با گذشت نزدیک به سه دهه از تاریخ برنامه ریزی برای توسعه کشور، هنوز اجماع کاملی بین مسئولان در رابطه با شیوه برنامه نویسی و اجرای آن وجود ندارد.

*برنامه‌های ناموفق

دراین زمینه عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس می‌گوید: اگرچه وجود برنامه‌های توسعه به منظور تعیین نقشه راه برای آینده کشور اهمیت دارند، اما تقریباً همه برنامه‌های توسعه در رسیدن به اهداف خود غیر موفق بوده اند و در برخی موارد نیز برنامه‌های طراحی شده قدرت انطباق با شرایط داخلی و خارجی کشور را نداشته‌اند.

عزت‌الله یوسفیان ملا به قدس می‌ افزاید: برنامه توسعه برای اجرا علاوه بر نیاز به اطلاعات جامع تفصیلی، به بافت فرهنگی منسجم، تجارب ســازماندهی مؤثر و شــرایط ثبات مالی نیاز دارد. برنامه‌های توسعه در طول پس از انقلاب ســعی در حل مشکلات داشته‌اند ولی هیچگاه موفق نبوده و عملاً به نوعــی بلند پروازی و خیال پردازی تبدیل شده‌اند و نهایتــاً بــه لحاظ صــوری طراحی شده و در عمل اجــرا نشده‌اند.

وی اظهار می‌دارد: تحقق برنامه تا حدود زیادی وابسته به امکانات مالی و درآمدهای مالی در نظر گرفته شده دارد، به طور مثال در طول برنامه‌های گذشته مسئله تحریم بشدت بر نحوه اجرا تأثیرگذار بود زیرا یا نفت فروخته نمی شد و یا درآمد حاصل از آن را نمی توانستند به کشور وارد کنند. در برنامه سوم توسعه باید اتکا به نفت سالانه 20درصد ودر پایان آن برنامه 100 درصد از بین می‌رفت و اتکا اقتصاد کشور به درآمدهای غیر نفتی بود اما با اتمام برنامه پنجم توسعه هنوز این اتفاق نیفتاده است.

*گرایش به برنامه‌های کوتاه مدت

یک کارشناس اقتصادی نیز می‌گوید: وقتی مشارکت جدی نخبگان و متخصصان حوزه‌های مختلف در تدوین و طراحی برنامه‌های توسعه وجود ندارد سبب کاهش کارآیی در اجرای آن می‌شود، زیرا یک برنامه ریزی ایده آل نیاز به بهترین متخصصان در هر بخش دارد تا به مشکلات اصلی دستیابی و برای آن‌ها راه حل تهیه نمایند.

دکتر بهزاد عصار می‌افزاید: با بیان این نکته که بزرگ‌ترین آفتی که مانع اجرای برنامه‌ها می‌شود مسئله مالی است، اظهار می‌دارد: در طول سال‌های پس از انقلاب نه اینکه دولت‌ها عمداً نخواسته‌اند برنامه‌ها را اجرا کنند، بلکه امکان اجرای برنامه‌ها وجود نداشته است.از طرفی وقتی در مجلس بدون نظر دولت، برنامه‌ها از اساس اولیه آن خارج می‌شود، دولت‌ها نیز برنامه‌ای که سلیقه ونظر خودشان نباشد، خود را متعهد به اجرای آن نمی‌دانند و آن را اجرا نمی‌کنند.

وی بابیان این مطلب که برنامه ششم بیشتر از 30درصد اجرا نخواهد شد و تا حدودی زحمت بیهوده ای است که مجلس و دولت انجام دادند، می‌افزاید: وقتی دولت به طور مثال با 40 ماده برنامه را می‌بندد و مجلس با 140ماده آن را تصویب می‌کند، مشخص است که برنامه قابلیت اجرایی خود را ازدست می‌دهد. برنامه‌های توسعه‌ای باید طوری تصویب شوند که دولت‌ها مجبور به اجرا شوند، اما برنامه ششم توسعه به شکلی پیش بینی شده است که دولت خود به خود آن را اجرا نکند و این چشم انداز بدی را برای کشور ایجاد خواهد کرد زیرا اگریک برنامه توسعه غیر قابل اجرا باشد، برنامه‌های سالیانه نیز با آن منطبق نخواهد بود. از طرفی در برنامه ششم توسعه، سیاست کوچک سازی دولت به سیاست فربه سازی تبدیل شده است.

 عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس هم می‌گوید:درحوزه برنامه نویسی کشور دارای تجربه اندکی می‌باشد ودرصد تحقق برنامه‌های گذشته از 17 درصد تا 53درصد بوده است، بنابراین برنامه ششم در بهترین حالت فقط 53 درصد از آن اجرا می‌شود که خیلی بعید به نظر می‌رسد.

دکتر سعید باستانی در ادامه به قدس می‌افزاید: یکی از عواملی که سبب این عدم تحقق می‌شود وجود نظام نیمه پارلمانی نیمه ریاستی است، یعنی اینکه برنامه‌ای که دولت تدوین می‌کند مجلس تغییر می‌دهد بودجه ای که دولت تدوین می‌کند مجلس مجاز است که آن را تغییرو سپس تصویب کند واز طرفی مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز قابلیت تغییر برنامه را در هر حالتی دارد.

وی تصریح می‌کند: دولت یک برنامه‌ای را می‌نویسد اما مجلس آن را تغییر می‌دهد. نخستین اشکال همین است که دولت برنامه‌ای را تدوین می‌کند و مجلس آن را تغییر می‌دهد و سپس به دولت می‌گوید آن را اجرا کند، این سبب مشکل بین دولت و مجلس می‌شود و دولت‌هایی بوده‌اند که حتی برنامه را به طور کلی کنار گذاشته‌اند و آن را اجرا نکرده‌اند. باستانی تصریح می‌کند: در مواردی تحقق برنامه توسط دولت‌ها 17 تا 30 درصد بوده است این میزان از انطباق اجرا با برنامه، حتی در شرایطی که کشور بدون برنامه نیز باشد انتظار اجرای آن می‌باشد.

وی ادامه می‌دهد: در نظام برنامه‌ریزی در دولت و مجلس براساس باید یک سری شاخص‌ها و مدل‌های برنامه‌ریزی تعریف شود. از طرفی اجرای حداقلی برنامه‌ها نشان می‌دهد که مدل‌های برنامه‌ریزی دارای مشکل بوده‌اند زیرا در یک مدل برنامه‌ریزی اجزا برنامه باید درکنارهم دیده شوند و اگر جزیره‌ای عمل شود بدون تردید موفقیت چندانی در برنامه‌ها صورت نخواهد گرفت. همچنین مشکل ساختاری در نظام برنامه‌ریزی کشور سبب می‌شود که سازمان برنامه و بودجه و کمیسیون‌ها هیچکدام در ایجاد یک برنامه منسجم و هدفمند مساعدت و همراهی نکنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.