واقعیت این است که مشکل اصلی در فضای کشور ما، و به ویژه در حوزه علوم انسانی ـاجتماعی، فضای مرعوبیتی است که به اسم علم در مجامع به اصطلاح علمی پدید آمده به نحوی که نظرات دانشمندان غربی(که خود نیز گاهی پس از گذشت چند سال آن را رد میکنند) به طور مطلق صحیح شمرده میشود و از ظرفیت های مهمی که میراث علمی ما برای تحول آفرینی در علم در اختیار ما قرار داده غفلت یا تغافل میشود. همین مساله ضرورت اسلامی سازی علوم انسانی را روشن میکند.

مغالطه جدید آقای روحانی در رد امکان اسلامی سازی علوم انسانی

قدس آنلاین- محمد عبداللهی کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به بخشی از سخنان رییس جمهور در سی و یکمین جشنواره بین المللی خوارزمی، مبنی بر اینکه عده ای در کشور ما نشسته اند فیزیک و ریاضی و شیمی اسلامی درست کنند پول های زیادی خرج شده اتاق های زیادی صرف شده و انرژی های بسیاری صرف شده است ریاضی و الگوریتم یکی است، علم، علم است؛ مگر فرق دارد" به خبرنگار قدس آنلاین گفت: بر اساس این دیدگاه  علم و دین قلمرو  مشترکی ندارند و تعامل معرفتی بین آن‌ها ممکن نخواهد بود. اظهاراتی که شبیه آن را مهدی بازرگان در اواخر عمر خود  مطرح کرد و در آن مباحث دین را فقط ناظر به خدا و آخرت و مباحث علم را فقط ناظر به زندگی دنیا قلمداد می کرد.

عبداللهی با اشاره به تلقی ابتدایی رئیس جمهور از موضوع ارتباط علم و دین خاطر نشان کرد: ظاهرا در بحث علم دینی، یک تلقی ابتدایی از علم و از دین در ذهن آقای روحانی وجود دارد که بر اساس همان تلقی اولیه ی خود که با واقع مطابق نیست اظهار نظر کرده و با مغالطه سعی در اثبات آن دارد. در مغالطه؛ فرد مغالطه گر بی مقدمه، شروع به طرح ادعای سخیفی نموده و تقریری غلط و ضعیف از نظر حریف، ارائه داده و آن را تصریحاً یا تلویحاً به حریف نسبت داده و سپس به ابطال آن میپردازد.

این کارشناس مسائل سیاسی با تاکید براینکه علوم اسلامی نیز بر بهره مندی از عقل تکیه و تاکید دارد اظهار داشت: همچنانکه رییس جمهور  نیز به صورتی وارد این  مبحث می شود که گویی  قرار است هر پرسش علمی را از قرآن و سنت دریافت کرد و عقل و تجربه را تعطیل ساخت. حال اینکه طرفداران نظریه اسلامی سازی علوم انسانی بارها به صراحت اعلام کرده اند که وقتی از علوم انسانی اسلامی سخن گفته می‌شود به معنای تعارض کلی با علوم انسانی مدرن نیست چون جامعه مدرن، تعارض کلی با جامعه اسلامی ندارد و مشترکات و افتراقاتی بین آنها برقرار است و عقل و تجربه از مهمترین منابع علم دینی هستند.

عبداللهی تصریح کرد: آقای روحانی در حالی علم دینی را  نفی می کند که با مطالعه تاریخ علم می‌توان به نقش اراده در مدیریت دانش پی برد و دانش را یافتن مبتنی بر ساختن دانست. ایشان  همچنین در خصوص تقسیمات علم گفته‌اند: «نسبت علم با دین، برمبنای اهداف هر علم تعیین می‌شود. هرگونه تقسیم‌بندی درباره علم، غیر از این صحیح نیست...» به این ترتیب ایشان تاثیر پارادایم‌ها در علم را نیز انکار کرده و  گویی تمام مباحث فلسفه علم را بی‌ارزش شمرده‌اند.

این  کارشناس سیاسی با اشاره به بخشی از تناقضات کلامی رئیس جمهور و تکیه بر سخنان گذشته آقای روحانی بیان داشت: این اظهارات غیرکارشناسانه در حالی از سوی رییس جمهور مطرح شده است که خود ایشان قبلا در جایی نوشته اند: «درواقع می‌توان گفت که با پایان یافتن قرن ۲۰، گرایش‌های کلی، صوری، فرا زمینه‌ای، علم‌گرایانه و مدعی عینیت، بیش از پیش جای خود را به معرفت‌های مکانی و زمینه‌ای و نظریه‌پردازی‌های بومی به‌ویژه در حوزه علوم اجتماعی و سیاسی داده است.» قطعا این خطای بزرگی است که رییس جمهور بنا به موقعیت و اقتضائات سیاسی، اسلامی‌کردن علوم یا موارد مشابه آن را به تمسخر گرفته و با استدلالی ضعیف رد کند  .

وی در پایان با اشاره به عدم توجه به ظرفیت های میراث علمی تحول آفرین بر مبنای اسلامی کردن علوم انسانی خاطر نشان کرد: نکته دیگر اینکه اگر «علم» در معنای پوزیتیویستی آن، و «دین» به معنای مجموعه گزاره های موجود در متون مقدس دینی، قلمداد شود، هیچگونه تصویر معقولی از علم دینی ممکن نیست. همچنانکه آقای روحانی امروز با همین استدلال امکان اسلامی سازی علوم را رد کرده زحمات اندیشمندان علوم اسلامی را به هیچ انگاشته اند. واقعیت این است که مشکل اصلی در فضای کشور ما، و به ویژه در حوزه علوم انسانی ـاجتماعی، فضای مرعوبیتی است که به اسم علم در مجامع به اصطلاح علمی پدید آمده به نحوی که نظرات دانشمندان غربی(که خود نیز گاهی پس از گذشت چند سال آن را رد میکنند) به طور مطلق صحیح شمرده میشود و از ظرفیت های مهمی که میراث علمی ما برای تحول آفرینی در علم در اختیار ما قرار داده غفلت یا تغافل میشود. همین مساله ضرورت اسلامی سازی علوم انسانی را روشن میکند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.