۱۵ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۵
کد خبر: 591849

«رهبر بزرگی بود با لبخندی بزرگ میان دو میخ نصبش کردند.»*

قدس آنلاین-معناگریزی (و نه معناستیزی) در شعر، خودآگاه یا ناخودآگاه دو غایت را دنبال می‌کند: یکی تأخیر معنا و دیگری پرمعنایی.

تأخیر معنا مخاطب را بیش از مدت معمول با متن شعر درگیر می‌کند. در طی این درگیری فرمالیستی توجه مخاطب فارغ از معنا به فرم جلب می‌شود و به نوع بیان معطوف می‌گردد.

پرمعنایی اما حاصل مشارکت مخاطب در تکمیل فرایند تولید متن شعر و یافتن لایه‌های معنایی پنهان در آن است. معناهایی که وابسته به فرامتن خاص مخاطبان است.

شعر مریم فتحی با عنوان خود (عزل) بسته ای پارادوکسیکال و طنزآمیز را ایجاد کرده است.

آیا رهبر بزرگ این متن نصب شده است یا عزل؟ آیا در این متن عزل و نصب هم معنایند؟ آیا او در عین نصب شدن به دیوار از مقامی ‌دیگر عزل شده است؟

آیا نصب میان دو میخ (حتی اگر منظور نصب عکس او باشد) یک بیان  تحقیرآمیز، استهزا آمیز و تمسخرآمیز نیست؟ آیا این بیان خاص، لبخند او را به فکاهه نیالوده است؟ آیا این بیان ویژه، بزرگی او را زیر سؤال نبرده است؟

پاردوکس و طنز در بیانی کنایی و چند پهلو، معنارسانی این شعر را به تأخیر انداخته است اما همین تأخیر متن را پرمعنا ساخته است. شعر مریم فتحی معناگریز است اما هرگز معناستیز نیست.

*به مته فکر می‌کنم ـ مریم فتحی ـ نگاه ـ ۱۳۹۳ ـ صفحه ۱۱۹

منبع: خبرگزاری بین‌المللی قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.