روزنامه‌نگار و پژوهشگر افغانستانی می‌گوید: بیشتر به دنبال این بودم تا علاقه مردم افغانستان را به انقلاب ایران نشان دهم که به‌عنوان عاشقان راه ارزش‌ها و خط امام(ره) از افغانستان حرکت کردند و در جهاد و مقاومت کنار ایرانی‌ها قرار گرفتند.

خون شریکی «از دشت لیلی تا جزیره مجنون»

به گزارش خبرنگار فرهنگی قدس‌آنلاین، با آنکه افغانستانی‌های زیادی در هشت سال دفاع مقدس ایران همراه با رزمندگان ایرانی، دوشادوش مردم و پشت خاکریزها علیه دشمن بعثی مبارزه کردند اما هیچ ردپایی از آن‌ها در میان انبوه تاریخ شفاهی‌هایی که در همه این سال‌ها از جنگ منتشر شده به چشم نمی‌خورد.

محمدسرور رجایی در کتابی با عنوان «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» در ۵۲۸ صفحه و با ارائه مستندات تصویری، خاطرات رزمندگان افغانستانی دفاع مقدس را روایت کرده که به گفته خود نویسنده، تحقیق و پژوهش و گردآوری مستندات و مطالب این کتاب، ۱۰ سال طول کشیده است. به این صورت می‌توان ادعا کرد اثر منتشر شده، اولین اثر پژوهشی جدی درباره رزمندگان افغانستانی دفاع مقدس است که براساس آمار منتشر شده، بیش از 2000 شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده‌اند.
محمدسرور رجایی، پیش از این، کتاب «در آغوش قلب‌ها» را درباره اشعار و خاطرات مردم افغانستان درباره امام خمینی(ره) منتشر کرده بود.
گفت‌وگوی ما را با نویسنده اثر در خصوص انگیزه‌های ورود به این پژوهش و مراحل چاپ و انتشار کتاب، بخوانید.

قدس‌آنلاین: دغدغه شما در خصوص تألیف «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» چه بود و آیا این اثر شما در ادامه اثر قبلی نوشته شده است؟

محمدسرور رجایی:  این کتاب از نگاه فکری و آرمانی با کتاب اولم که با عنوان «در آغوش قلب ها» منتشر شده بود، مرتبط است، اما در پیوست آن اثر نیست. جرقه تألیف «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» در سال 1361 در ذهن من خورده بود. آن زمان من نوجوان بودم و در افغانستان و کابل مجله جهادی «حرکت اسلامی» مخفیانه به دست ما می‌رسید. در شماره‌ای از آن مجله به شهیدی به نام حسین‌بخش جعفری برخوردم که محل شهادتش منطقه عملیاتی بستان ایران بود. همان زمان این پرسش برای من ایجاد شد که چرا در حالی که افغانستان درگیر جنگ است یک افغان در بستان ایران شهید شده است.

در شماره‌های بعدی همان مجله متوجه شدم که یک ایرانی هم در افغانستان شهید شده است. همه این‌ها سؤال‌های ذهنی دوره نوجوانی من بود و این جرقه‌ها از همان جا در ذهن من ایجاد شد و فرصت برای یافتن پاسخ آن‌ها نبود. هر چه بزرگ‌تر می‌شدم سؤال‌ها هم برای من بزرگ‌تر می‌شد تا اینکه بر اثر ناآرامی‌های فراوان افغانستان به ایران مهاجرت کردم. فرصت را برای آموختن مغتنم شمردم و شروع کردم به تحقیقات در خصوص سؤال‌هایم و ذهنیتی که من از نوجوانی داشتم. در نهایت پژوهش‌ها و پرسش‌های نوجوانی من بعد از 10 سال به سرانجام رسید و کتاب «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» در پاسخ به همین پرسش‌ها نوشته شد. از طرفی من اصلاً ندیده‌ام جایی از شهید و یا رزمنده و جانباز افغانستانی در کتابی صحبت شود.

فقط در کتاب «جنگ پابرهنه» رحیم مخدومی اشاره‌هایی دارد به یک شهید افغانستانی با عنوان عبدالرحیم بشیری. با اینکه خیلی‌ها می‌گویند افغان‌ها در جنگ ایران حضور داشته‌اند اما این رزمندگان مغفول مانده‌اند و تا به حال اثری درباره آن‌ها منتشر نشده است. من می‌خواستم با نوشتن این اثر چهره مغفول افغانستانی‌هایی را که در جنگ ایران شرکت کردند، بر سر زبان‌ها بیندازم و مردم ایران بدانند افغانستانی‌ها در روزهای سخت کنار مردم ایران بودند و در جنگ هم خون دادند و هم جانباز و اسیر شدند. 

قدس‌آنلاین:  چرا عنوان «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» را برای این اثر انتخاب کردید؟ 

محمدسرور رجایی: اولین دلیل نشان دادن علقه و وفاداری من بود. در افغانستان دشتی است به نام «دشت لیلی» و در عراق هم محلی است به نام «جزیره مجنون». البته من نخواستم منطقه‌ای را به عنوان مرکز جغرافیایی انتخاب کنم. بیشتر به دنبال این بودم تا علاقه مردم افغانستان را به انقلاب ایران نشان دهم که به عنوان عاشقان راه ارزش‌ها و خط امام(ره) از افغانستان حرکت کردند و در جهاد و مقاومت کنار ایرانی‌ها قرار گرفتند.
 
قدس‌آنلاین: منابع شما برای پیدا کردن مستنداتی که در این کتاب وجود دارد، چه بود؟ 

محمدسرور رجایی: از ابتدا تا انتهای این اثر با تلاش خودم نوشته شده است. نهادهای مرتبط یا منابعی نداشتند یا من نتوانستم به آن‌ها دسترسی پیدا کنم. برای همین از ابتدا رزمندگان افغانستانی را شناسایی کردم و با آن‌ها مرتبط شدم. البته بسیاری از همین رزمندگان حاضر نشدند با من صحبت کنند چون انگیزه‌ای برای حرف زدن نداشتند. اما من در این 10 سال با همه حرف زدم و خیلی‌ها هم وقتی تلاش و صداقت من را دیدند روبه‌روی من قرار گرفتند و مستندات را در اختیار من قرار دادند؛ مستنداتی مثل عکس‌ها و گزارش‌های عملیات کشف. در این اثر بیش از 200 مستند با حاشیه نگاری و منبع درج شده است.
 
 قدس‌آنلاین: پس منابع اطلاعات شفاهی و کاملاً میدانی بوده است. 

محمدسرور رجایی: بله من برای ثبت و ضبط این خاطرات به شهرها و روستاهای مختلفی رفتم و با زحمت بسیار همه را پیدا کردم و تلاش زیادی کردم تا اعتماد آن‌ها را جلب کنم و در نهایت بسیاری از آن‌ها با من گفت‌وگو کردند و اسناد را در اختیار من قرار دادند.  

قدس‌آنلاین: چرا بعضی از رزمندگان افغانستانی نمی‌خواستند درباره آن سال‌ها با شما صحبت کنند؟ 

محمدسرور رجایی: دلیل حضور همه مجاهدان افغانستان در دفاع مقدس، اطاعت از حرف امام(ره) بوده است. چون همه آن‌ها مقلد امام(ره) بودند و به همین دلیل بعد از فرمان ایشان در خصوص حضور در جنگ، به فرمان ایشان لبیک گفتند و در سال‌های دفاع مقدس کنار رزمندگان ایرانی قرار گرفتند. اما دلیل سکوت امروز آن‌ها ناملایمات روزگار و شرایطی است که طی این سال‌ها بر آن‌ها گذشته و می‌گذرد. حتی من با آن‌ها برخورد کردم که این خاطراتی که در سینه شماست امانت‌هایی است که نباید آن‌ها را به گور ببرید و آن‌ها فقط لبخند زده و گفتند: با خود به گور ببریم، بهتر است! 

 قدس‌آنلاین: نحوه ورود و مشارکت رزمندگان افغانستانی در دفاع مقدس چگونه بود؟

محمدسرور رجایی: بسیاری از آن‌ها برای آموزش نظامی به ایران می‌آمدند تا پس از آموزش، به جبهه افغانستان در برابر روس‌ها برگردند؛ اما یا به خاطر علاقه‌ای که پیدا می‌کردند و یا ارتباط‌های آموزشی و فرهنگی که در این جا می‌دیدند بر خود لازم می‌دیدند به جبهه بروند و فارغ از تئوری‌ها جنگ را به صورت عملی ببینند. همین مسئله سبب شد به جبهه بروند و بعضی‌ اسیر، جانباز و یا شهید شوند.

 قدس‌آنلاین: برای هزینه‌های این کتاب از طرف نهاد خاصی هم حمایت شدید؟ 

محمدسرور رجایی: بله من با دفتر جبهه فرهنگی و مطالعات انقلاب اسلامی همکاری داشتم و خوشبختانه این نهاد از من حمایت کرد و اگر حمایت آن‌ها نبود این کتاب به سرانجام نمی‌رسید. البته این کتاب به اینجا ختم نخواهد شد و به زودی مجموعه‌های دیگری با موضوع شهدای ایرانی جهاد افغانستان هم منتشر خواهد شد.
 
 قدس‌آنلاین: رزمندگان ایرانی در چه زمانی به افغانستان آمدند و در جهاد افغانستان شرکت کردند؟ 

محمدسرور رجایی: در زمان روس‌ها به افغانستان رفتند و در افغانستان شهید شدند. در سال‌های 50 و 60. در افغانستان حتی مزار شهدای ایرانی هم هست که بسیاری از ایرانی‌ها از آن بی اطلاع هستند. 

 قدس‌آنلاین: دلیل نوشتن دو مقدمه در ابتدای کتاب چیست؟  

محمدسرور رجایی: من برای اینکه همدلی دو ملت افغانستان و ایران را نشان دهم در ابتدای کتاب دو مقدمه نوشتم تا وضعیت جغرافیایی و سیاسی مبارزاتی مردم افغانستان را درست نشان دهم و درست تعریف کنم. بعد از آن گفت‌وگوی من با برادر یک رزمنده ایرانی است که در افغانستان شهید شده است. او در سال 59 به افغانستان رفته تا به یقین برسد برادرش شهید شده است. من تلاش کردم در این اثر نگاه یکسویه نداشته باشم و تأکید کرده‌ام اگر ما در هشت سال دفاع مقدس همراه ایرانی‌ها جنگیدیم، ایرانی‌ها هم در جهاد افغانستان دوشادوش ما بوده‌اند.

بعد از این دو مقدمه، فصل گفت‌وگو با رزمندگان افغانستانی است که برای همین گفت‌وگوها به نقاط مختلف ایران رفته‌ام. پایان کتاب هم پیوستی دارد که در آن با یکی از فرماندهان ایرانی که افغانستانی‌های بسیاری را آموزش داده است، گفت‌وگو شده است. 

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.