۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۳
کد خبر: 655959

یک جزء عقبم. جوری که پابه پای روزها، جزءخوانی‌ام پیش نمی‌رود. رُک و پوست‌کنده یعنی همه اگر جزء چهارند، من رسیده‌ام به سه... همه جزء هفت‌اند، من 6... همه جزء نوزدهم را قرائت می‌کنند من درحال تلاوت آیه‌های جزء هیجدهم‌ام... و این اتفاق هرساله است.

به گزارش قدس آنلاین دومین روز ماه مبارک غرق این «چرایی» و «چه کنم» نشسته بودم پشت رحل که تقدیر، قوت قلب می‌دهد و سائلی، زنگ خانه را می‌فشارد.

پنج دقیقه بعد «فرنی» به دست جلوی درم.

پیک فرتوت، ظرف غذا را با سلام و دعا می‌گیرد و می‌گوید: دخترجان! اجازه بده احسانت را بی‌جواب نگذارم... بعد تا بجنبم به خودم، می‌بینم دارد از تَه کوچه دور می‌شود.

سائل گفت: قرآن خوان، خانه‌اش چراغان است و فرشته دارد. غم پیمانه نداشته باش.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.