۱۴ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۱
کد خبر: 669550
روز یاد یاران

روز پنجم ماه محرم روز یاد یاران است، روزی است که فضایل و فداکاری های اصحاب الحسین علیه السلام نقل منبرها شده و ذکر زبان‌ها می‌گردد. اصحابی که بهترین اصحاب روی زمین اند و یارانی که در طول تاریخ مانند ندارند. آنها کسانی هستند که جلوه های زیبای عاشورا را ترسیم نمودند و در راه ولایت جان فدایی کردند.

یکی از زیباترین صحنه‌های واقعه کربلا صحنه ابراز ارادت و وفاداری اصحاب امام حسین علیه‌السلام در شب عاشورا است، اصحابی که می دانند اگر در میدان بمانند کشته می شوند و امامی که برای گرفتار نکردن اصحاب به هر بهانه‌ای راه را باز می گذارد تا یارانش معرکه را ترک کنند. اما چه زیباست یارانی که زندگی بعد حسین را مرگ و مرگ در راه حسین علیه السلام را زندگی می پندارند.

ماجرای دلدادگی و ابراز وفاداری یاران امام حسین علیه‌السلام در شب عاشورا از این قرار است. شب فرا رسید، حسین علیه‌السلام یارانش را جمع کرد و خدای را سپاس گفت و ستایش کرد، سپس رو به یاران نمود و فرمود: همانا من یارانی باوفاتر و بهتر از یاران خود، و خاندانی نیکوکارتر و مهربان‌تر از خاندان خود سراغ ندارم؛ دعا می کنم که خداوند جزای خیر به شما عنایت فرماید. ، «أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَی وَ لَا خَیْراً مِنْ أَصْحَابِی وَ لَا أَهْلَ بَیْتٍ أَبَرَّ وَ لَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَجَزَاکُمُ اللَّهُ عَنِّی خَیْرا» [۱]

اینک تاریکی شب شما را فرا گرفته است، شبانه حرکت کنید و هر یک از شما دست یکی از خاندان مرا بگیرید و در تاریکی شب پراکنده شوید و مرا با دشمنان تنها بگذارید، که اینان جز من با کسی کاری ندارند. ناگهان حضرت عباس علیه‌السلام و سپس برادران و فرزندان عبدالله‌بن‌جعفر گفتند: چرا چنین کنیم؟ برای اینکه پس از شما زنده بمانیم؟ خداوند هرگز چنین روزی را بر ما نیاورد. امام حسین علیه‌السلام سپس رو به فرزندان عقیل کردند و فرمودند: کشته شدن مسلم از خانواده شما برای شما کافی است، اجازه می دهم شما برگردید و بروید. آنها به سخن درآمدند و گفتند: یا ابن‌رسول‌الله مردم به ما چه خواهند گفت؟ و ما به آنها چه بگوئیم؟ بگوییم رئیس و بزرگ و پسر پیامبر خودمان را رها کردیم و در رکابش نه تیری پرتاب کردیم و نه نیزه‌ای افکندیم و نه شمشیری زدیم؟ به خدا قسم ای پسر رسول خدا صلی‌الله‌علیه وآله هرگز از شما جدا نخواهیم شد، بلکه با جان و دل نگهدارتان خواهیم بود تا آنکه در برابر شما کشته شویم، چون خداوند قبیح می داند زندگی بعد شما را.

سپس مسلم‌بن‌عوسجه برخاست و عرض کرد: ما شما را رها کنیم و برویم، درحالی که این چنین دشمن گرداگردتان را گرفته است؟ نه به خدا قسم، خداوند هرگز نصیبم نکند که من چنین کاری کنم؟ هستم، تا نیزه‌ام را در سینه های دشمن بشکنم، تا قبضه شمشیر در دست دارم با شمشیر می جنگم و اگر اسلحه نداشتم با سنگ با آنها پیکار خواهم نمود و هرگز از شما جدا نخواهم شد تا در رکابتان کشته شوم.

به ناگاه سعید بن عبدالله حنفی برخواست و عرض کرد: هرگز به خدا، ای پس رسول خدا ما شما را هرگز رها نمی‌کنیم تا خداوند بداند که ما سفارش پیامبر را درباره شما نگه داشتیم، اگر من می‌دانستم که در راهتان کشته می شوم و سپس زنده می شوم و سپس ذرات وجودم را به باد می دهند و هفتاد بار با من چنین شود، باز من از شما جدا نمی‌گشتم تا آنکه در رکابتان کشته شوم و اکنون چرا چنین نکنم، با اینکه یک کشته شدن بیش نیست و یک جان بیش ندارم و به دنبالش عزتی است که هرگز ذلت نخواهد داشت.

سپس زهیربن‌قین برخواست و گفت: به خدا قسم ای پسر پیامبر، دوست دارم که من در راه شما کشته شوم، باز زنده شوم و هزار بار این عمل تکرار شود؛ تا مانع کشته شدن شما، برادران، فرزندان و خاندان شما گردم.

تک تک یاران حسین‌علیه‌السلام برخواستند و بیعتی دوباره با امام خود نمودند و عرض کردند: جان‌های ما به فدایت، ما دست‌ها و صورت های خود را سپر بلای شما خواهیم کرد که اگر در پیش روی شما کشته شویم به عهدی که با پروردگار خود بسته ایم وفادار بوده ایم و رسالت عظیم خود را به پایان رسانده ایم.

روز پنجم محرم به نام‌های زهیربن‌قین، عبدالله‌بن‌حسن و حبیب‌بن‌مظاهر نیز ثبت شده است.

زهیربن‌قین ابتدا از دیدن امام حسین علیه‌السلام کناره می‌گرفت ولی  هنگامی که به خیمه امام وارد شد، تصمیم گرفت از همه هستی خود در برابر دین اسلام بگذرد و به یکی از مهمترین فرماندهان سپاه حضرت حسین‌بن‌علی علیه‌السلام تبدیل شد. حضرت عبدالله پسر امام حسن علیه‌السلام در سن ۸ سالگی و در آخرین لحظات عمر خویش برای دفاع از عمویش امام حسین علیه‌السلام، دستش را جلوی صورت عموی خویش گرفت تا شمشیر به صورت مبارک امام برخورد نکند و در همان لحظه با ضربه شمشیر ابجر بن کعب که قصد کشتن امام حسین علیه السلام را داشت، دست حضرت عبدالله بن حسن قطع شد. سپس در حالی که در آغوش عموی خویش حضرت حسین‌بن‌علی قرار داشت با تیر کمان حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید و در آغوش سید و سالار شهیدان جان خود را در راه اسلام فدا کرد و حبیب بن مظاهر، او یکی از افراد مسن در واقعه کربلا بود، حبیب در سن ۷۵ سالگی و در ظهر روز عاشورا توسط سربازان عمر بن سعد به شهادت رسید و به آرزوی دیرینه اش نائل آمد. او یکی از پرهیزگارترین مردان مسلمان بود که برای عبادت پروردگار متعال شب های زیادی را تا صبح بیدار می‌ماند و با خدای خود راز و نیاز می کرد.

روابط عمومی حوزه علمیه خراسان

 

[۱] لهوف سیدابن‌طاووس، ترجمه فهری، ص ۱۳۴ الی ۱۳۶

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.