دبیری نژاد معتقد است اثر ماندگار باید بازتابی از اکنون باشد و به دغدغه ها و نیازهای امروز پاسخ دهد یعنی بتواند امکان همذات پنداری و همراهی معاصر را ایجاد کند و باید قرائت و روایت های معاصر از موضوع را برای مخاطب های همین امروز که دغدغه و نیازهای امروزی دارند فراهم کنیم.

باید قرائتی معاصر از مضامین دینی ارائه داد

به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، با اینکه زیارت در فرهنگ ما جایگاه ویژه ای دارد و وجود مضجع شریف امام رضا (ع) در کشور ما واقع شده است و می طلبد آثار بیشتری با مفهوم زیارت خلق شود  اما تا به امروز آثار هنری درخشان و ماندگاری با موضوع امام رضا (ع) خلق نشده است این مساله نه در حوزه مکتوب اتفاق افتاده و نه در حوزه تصویر. با توجه به این مسئله هر از گاهی گفتگوهایی انجام می دهیم و در آن ضمن آسیب شناسی آثار منتشر شده، راجع به علل بی توجهی به این موضوع صحبت می کنیم.  

با همین انگیزه در صفحه امروز سراغ نویسنده ای رفته ایم که علاوه بر تجربه نویسندگی کتاب با موضوع امام رضا (ع)، تجربه مدیریتی هم دارد. رضا دبیری نژاد رئیس اداره موزه ملی ملک است. او نویسنده کتاب «ضمانت‌نامه آهو» است. اثری که توانست در یازدهمین دوره جشنواره کتاب سال رضوی برگزیده شود.

«ضمانت نامه آهو» هشت روایت از هشت زن است که نام هریک از آن‌ها آهو است که در مواجهه با اعتقادی به نام امام هشتم (ع) روایتی را تولید کرده‌اند. این کتاب، نوعی روایت‌نامه است. در هر یک از هشت اپیزود این کتاب، شخصیت‌های اصلی یعنی آهو، ضامن و صیاد حضور دارند. در یکی از اپیزودها، آهو نام زنی در جنوب، در داستانی دیگر آهو نام دختری در خراسان و در یک داستان نیز آهو نام زنی در کلان‌شهر تهران است. هر کدام از این آدم‌ها بر مبنای نیازهای خود با این داستان در ارتباط هستند. اساس این روایت‌ها، عشق و ارادت مردم ایران به امام رضا (ع) در زمان‌ها و مکان‌های مختلف است. از دبیری نژاد آثار دیگری هم منتشر شده است. «موزه خوانی»، «موزه،ویترین،پنجره،آینه» شامل مقالات و «تهران به روایت موزه ها» از جمله این آثار است.  

چطور شد «ضمانت نامه آهو » نوشته شد ؟

همیشه دوست داشتم برای تولد امام رضا (ع) داستانی بنوسیم البته با همان شیوه روایت نویسی تا اینکه بالاخره یک سال این اتفاق افتاد و برای یکی از جشن های میلاد، روایتی با موضوع زیارت نوشتم. این نوشته در روز میلاد آن حضرت اجرا شد. وقتی اقبال مردم را دیدم ترغیب شدم روایت ها را گسترش دهم و «ضمانت نامه آهو» نوشته شد.

چرا روایت ها را به داستان «آهو» پیوند زدید؟

بیش از هر چیز به دنبال این بودم  بازتاب های هشت گانه روایت،  مربوط به حال و اکنون باشد. با اینکه موضوع اصلی داستان ها، زیارت است  و از موضوع «ضمانتنامه آهو» گرفته شده است اما همه آن ها  در جامعه امروز رخ داده است  و برای همین آدم ها می توانند با آن ها همذات پنداری کنند.  

واکنش مخاطب چطور بود. در گره زدن داستان ها با آدم های امروز موفق بودید؟

قبل از نوشتن تردید داشتم از اینکه مخاطب با این روایت ها ارتباط برقرار کند. با این حال با هدف ایجاد ارتباط، اثر را نوشتم. روز اولی که این روایت ها در جشن خوانده شد، از طیف های مختلف واکنش و احساسات نشان دادند که این مساله بیش از توقع من بود.  بعد انتشار کتاب هم مخاطب های مختلف توانسته اند با بخش هایی از کتاب ارتباط برقرار کنند. به ویژه همراهی تصویر و متن در این اثر  یادآور تجربه های پیشینه ای مثل چاپ سنگی ها بود که به جذابیت اثر کمک کرد.    

پیش از این هم سابقه روایت نویسی داشتید؟

بله برای عید قربان و مناسبت های دیگر. حتی یک سال در ماه مبارک رمضان به سفارش رادیو فرهنگ 30 قصص قرآنی با همین شیوه نوشتم که برای خودم تجربه ای شد از کنکاش روایت نویسی با قصص ملی و مذهبی چون برای قصه سیاووش هم به شیوه روایت نوشته بودم.    

چرا با اینکه زیارت در فرهنگ ما جایگاه ویژه ای دارد و وجود مضجع شریف امام رضا (ع) هم می طلبد آثار بیشتری با مفهوم زیارت نوشته و منتشر شود اما هنوز این اتفاق نیفتاده است.

اتفاقا چون سال ها مسئول برگزاری برنامه های دهه کرامت در موسسه خودمان بودم یک سوال برای من وجود داشت چرا با موضوع امام رضا (ع) تا به حال اثر مورد توجه و شاهکاری خلق نشده است البته  ما همان قدر که برای امام رضا(ع) اثری درخور و شایسته نداریم برای سایر شخصیت های مذهبی هم اثر درخشانی نداریم.  دو علت برای این مساله می توان بیان کرد. اول اینکه آثار زیادی با این موضوع خلق شده اند اما ماندگار و مورد توجه نیستند . در این کتاب ها افراط و تفریط وجود دارد و تلاش کرده اند به طور مستقیم مسایلی را تبلیغ کنند که نسل جدید با این نوع نوشته ها ارتباط برقرار نمی کند . علت بعدی هم اکراه اهالی فرهنگ از خلق آثار مذهبی است. در حالی که هر زمان هنرمندان و افراد آشنا با فرهنگ دست به خلق اثر زده اند روایت های خوبی از وقایع مذهبی داشته اند و تاثیر خودشان را گذاشته اند.  

یعنی هنرمندان از خلق آثار مذهبی اکراه دارند؟

بله چون معمولا این آثار از ارگان و نهادهایی سفارش داده می شود و رفتارهای مدیران فرهنگی به گونه ای است که بسیاری از هنرمندان ترجیح می دهند وارد این حوزه نشوند.مدیران فرهنگی متاسفانه نگاه از بالا به پایین، کلیشه ای و آماری به مسایل فرهنگی دارند. هنرمند نمی تواند به ابزار مجری طرح آن ها تبدیل شود و اثری منطبق بر سفارش آن ها و یا در قالب و چهارچوب های فکری آن ها خلق کند. چون ساحت هنر ساحت کارخانه ای نیست و وقتی  از درون می جوشد اتفاق و پدیده ماندگار شکل می گیرد. مثال بارز آن هم قطعه «آمدی ای شاه پناهم بده» با صدای استاد کریمخانی در مدح امام رضا (ع) و موسیقی ساده اما دلنشین آریا عظیمی نژاد است که برای امام رضا (ع) ساخته شد و خیلی مورد اقبال مردم قرار گرفت. هم اثر و هم موسیقی برخاسته از دل بودند و بر دل های عاشق هم نشستند. پخش این اثر از رسانه های مختلف باعث شده این اثر بدل به یک اثر ماندگار ملی شود در حالی که ده ها اثر موسیقی با ارکسترهای پرهزینه  با موضوع امام رضا (ع) ساخته شده است اما هیچ کدام به اندازه این قطعه ماندگار نشده است. دغدغه من هم این بود چگونه داستان های ملی و مذهبی را به جامعه امروز پیوند بزنم تا نسل جدید بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. 

مسئله دیگر هم حاشیه هایی است که معمولا گریبانگیر اثر ادبی و هنری می شود که با موضوع معصومین (ع) خلق می شود. مصداق های زیادی هم برای این موضوع وجود دارد.

بله دقیقا همین است. البته این تجربه تاریخی ماست. وقتی قرار است بر اساس شخصیت و یا موضوع مقدسی اثر هنری خلق شود نمی توان به صورت مستقیم آن را مطرح کرد و باید به تمثیل و یا اشاره متوسل شد. در مورد شخصیت مقدس می توان توسط پیرامون و یا واسطه های دیگر هم داستان نوشت چون شخصیت والا آن قدر مقام و مرتبه معنوی دارند که تجسم دادن آن ها باعث می شود از ساحت قدسی شان کاسته شود و یا اگر در ساحت قدسی روایت شوند امکان همذات پنداری برایشان کم است و تبدیل می شوند به شخصیت تاریخی بسیار ساده. در این حالت درام شکل نمی گیرد و اگر هم این اتفاق بیفند، سطح معنایی افول پیدا می کند. 

در صحبت هایتان به سفارش این آثار از سوی نهادهای مختلف اشاره کردید. با این مساله مخالفید؟

کتاب من هم توسط به نشر منتشر شده است و روش درست این است که نهادها در خدمت اهداف سازمانی شان باشند. بخش عمده ای از آثار هنری ما عمدتا سفارش نهادهای مختلف هستند  اما مسئله مهم نوع و شکل سفارش است. سفارش اگر در سطح کلان باشد که اجازه دهد رابطه هنری و حسی از بین نرود، حرفه ای انجام شده و در پی این مساله هم اثر هنری خوبی خلق خواهد شد اما اگر سفارش با اهداف آمارسازی انجام شود که آزادی را از هنرمند و نویسنده بگیرد، نتیجه همین آثار کلانی است که در بازار وجود دارد و بی مخاطب مانده اند. آثاری مانند سریال تاریخی امام علی (ع) و یا فیلم سینمایی «روز واقعه» سفارش نهادها بوده اند اما همه آن ها ماندگارشده اند و مورد اقبال مردم هم قرار گرفته اند. چون هنرمند در جایگاه کارشناس بهتر می داند از چه اصولی و قالبی استفاده کند ، نباید این راهکار بسته شود و فکر کرد قالب تولید شده باید با گزاره خاص و مطلوب فلان نهاد، نوشته یا خلق شود . اگر قرار است اثری به شیوه فلان مدیر نوشته یا خلق شود، بهتر است آن مدیر خودش اثر را بنویسد یا تولید کند. وظیفه مدیر فرهنگی سیاست گذاری و سفارش و حمایت کردن از تولید خوب است. مدیر باید نقش ابر و باد را بازی کند و بی دریغ ببارد درست مانند امام رضا (ع) که در حرم مطهرش به روی همه بندگان خداوند باز است و همه می توانند او را زیارت کنند.   

به نظر من در وادی هنر و ادبیات کمیت مهم نیست و کیفیت اهمیت دارد. الگو و قالب  را نمی توان به هنر تحمیل کرد. فرایند تولید و خلق خودش در هنرمند شکل می گیرد و و قتی این رابطه اتفاق بیفتد خواه ناخواه در تجربه های متعدد از تجارب متعدد به اثر خوبی خواهیم رسید که ارزش زیادی دارد و با چند اثر برابری می کند. اگر کمیت به شکل هنرمندانه ای باشد خودبخود باعث توسعه کیفی می شود . به شرط اینکه کمیت در چهارچوب فرهنگی و هنری پیش برود نه به شکل آماری و مدیریت صرف. آمارها ارایه می شود اما چقدر از آن ها اثر بخش بوده است؟ پاسخ به این مساله راه را روشن می کند.

شما از روند کار راضی بودید؟

من راضی بودم. این اجازه را داشتم صفحه آرایی که در ذهنم بود روی اثر پیاده کنم که نتیجه اقبال مخاطب بود و بازخوردهای مثبت. 

ویژگی یک اثر خوب مذهبی چیست. این اثر باید چه شاخصه هایی داشته باشد تا هم حرمت ها را رعایت کند و هم بتواند مورد توجه مخاطب قرار بگیرد؟

در ادبیات و هنر همه چیز نسبی است و نمی توان شاخصه خاصی تعریف کرد. چون مخاطب ها از گروه های سنی و طیف های مختلف فکری و عقیدتی هستند از گروه خردسال و کودک و نوجوان گرفته تا مخاطب بزرگسال. اما اصل مشترکی برای همه این گوناگونی و تنوع وجود  دارد و آن همانی است که گفتم، اثری  که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. همچنان که در فرهنگ و سنت ما هم بوده کار دلی بیشتر اثر بخش بوده است. وقتی خود نویسنده و یا هنرمند بتواند با اثرش همذات پنداری کند و رابطه بر قرار کند مخاطب هم می تواند این رابطه را برقرار کند.

مسئله مهم دیگر هم خلق اثری است که بازتابی از اکنون باشد و به دغدغه ها و نیازهای امروز پاسخ دهد یعنی بتواند امکان همذات پنداری و همراهی معاصر را ایجاد کند. پس باید قرائت ها و روایت های معاصر از موضوع برای مخاطب های همین امروز که دغدغه و نیازهای امروزی دارند فراهم کنیم.  

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.