۴۶ سال پیش بود که برای نخستین بار قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست در ایران تصویب شد، در سال ۸۷ به دلیل ایرادهایی که داشت اصلاح شد ولی به تصویب نرسید و سرانجام پنج سال بعد و پس از اظهارنظرهای مختلف کارشناسان و البته تغییرات زیاد، مرداد ۹۲ به تصویب رسید.

دست اندازهای قانون تسهیل فرزند خواندگی

قدس آنلاین:  ۴۶ سال پیش بود که برای نخستین بار قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست در ایران تصویب شد، در سال ۸۷ به دلیل ایرادهایی که داشت اصلاح شد ولی به تصویب نرسید و سرانجام پنج سال بعد و پس از اظهارنظرهای مختلف کارشناسان و البته تغییرات زیاد، مرداد ۹۲ به تصویب رسید. اکنون پس از گذشت ۶ سال از تصویب این قانون، مسعودی فرید؛ معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، شرایط فرزندخواندگی را تشریح می‌کند و می‌گوید: در قانون قبلی فقط کودکانی که پدر و مادر نداشتند را می‌توانستیم به فرزندخواندگی بدهیم اما طبق قانون جدید اگر قاضی تشخیص دهد کودکی باید از پدر و مادر خود جدا شود و آن‌ها صلاحیت نگهداری او را ندارند، می‌توان او را به فرزندخواندگی سپرد، زیرا تقریباً ۸۵ درصد از کودکانی که در مراکز شبه‌خانواده هستند پدر یا مادر مشخص دارند اما چون بدسرپرست هستند در مراکز ما نگهداری می‌شوند.

به گفته وی در گذشته فقط به زوجینی که فرزند نداشتند بچه داده می‌شد اما اکنون می‌توانیم علاوه بر زوجینی که فرزند ندارند به آن‌هایی که فرزند دارند هم کودکی را به فرزندخواندگی بدهیم. همچنین در قانون قبلی، کودک فقط تا ۱۲ سالگی می‌توانست به فرزندخواندگی برود، اما اکنون طبق قانون جدید تا ۱۶ سالگی این اتفاق می‌تواند رخ دهد و یکی دیگر از مواردی که قانون فرزندخواندگی را تسهیل کرده نیز واگذاری کودکان بی‌سرپرست به خانم‌های مجرد بالای ۳۰ سال است که می‌توانند فقط فرزند دختر را به فرزندخواندگی بگیرند.

با این حال مسعودی فرید معتقد است تسهیل قانون فرزندخواندگی مانند یک تیغ دولبه است که باید هر دو سمت را مورد توجه قرار دهیم.

قانونی که هیچ دردی را دوا نمی‌کند

امیرمحمود حریرچی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل اجتماعی در این خصوص می‌گوید: فرزندخواندگی موضوعی است که از سال‌ها پیش در کشور ما به شکل قانونی وجود داشته و فرزندان بسیار موفقی که امروز حتی برخی از آنان جزو بزرگان کشور هستند در میان افراد جامعه حضور دارند.

دکتر حریرچی ادامه می‌دهد: در گذشته فرزند خواندگی تنها با صلاحیت مالی افراد سنجیده می‌شد و پول مهم‌ترین گزینه در به حضانت گرفتن فرزندان بود، اما امروز نیازمند بررسی خانواده‌ها به لحاظ روحی و روانی هستیم، چراکه بیماری‌های پنهان در اشخاص، مهم‌ترین معضل جامعه امروز است و واگذاری کودکان بی‌سرپرست به خانم‌های مجرد نیز باید بسیار دقیق و پس از بررسی همه جوانب انجام شود.

این جامعه‌شناس با انتقاد از تسهیل قانون فرزندخواندگی می‌افزاید: اکنون پس از سال‌ها بررسی، قانونی به تصویب رسیده است که خود مسئولان آن را به یک شمشیر دولبه تشبیه می‌کنند و نشان می‌دهد این قانون دردی را دوا نمی‌کند و ممکن است سوءاستفاده‌های بسیاری از آن شود که در بلندمدت هویدا خواهد شد. همان‌طور که چندی پیش دیدیم با تصویب قانون، فرزندخوانده می‌تواند به همسری والدش درآید. این ماجرا بسیار متأثرکننده بود چراکه به رابطه والد و فرزندخواندگی شکل غیرخانواده و پدر – دختری دادند و برای رفع و رجوع این عمل شنیع به آن جنبه قانونی بخشیدند. از سوی دیگر مسائل شرعی در تمامی ابعاد قانون ورود کرده و موضوعاتی مانند ارث و وراثت و حتی ازدواج والد و فرزند خوانده را در این میان راه می‌دهند و سبب دلسردی خانواده‌ها از فرزندخواندگی می‌شوند؛ در حالی که قوانین باید به شکلی باشد که مردم تشویق به حضانت کودکان پرورشگاه‌ها شوند.

پیامدهای تسهیل قانون فرزندخواندگی

دکترحریرچی می‌گوید: سازمان بهزیستی مدعی است ۸۵ درصد از کودکانی که در مراکز شبه خانواده هستند پدر یا مادر مشخص دارند اما چون بدسرپرست هستند در این مراکز نگهداری می‌شوند، اکنون این پرسش مطرح است چرا سازمان بهزیستی برای رفع مشکلات خانوادگی این کودکان اقدام نمی‌کند که آن‌ها بتوانند به آغوش خانواده خود بازگردند. ضمن آنکه یک اصطلاح عمومی در اغلب جوامع وجود دارد که نامناسب‌ترین خانواده هم بهتر از پرورشگاه‌هاست و پرورشگاه‌ها هیچ‌گاه جای خانواده را نمی‌گیرد. بنابراین اگر سازمان بهزیستی پیگیر لایحه کودک آزاری – لایحه‌ای که سال‌هاست خاک می‌خورد- باشد بخش عمده‌ای از این مشکل‌ برطرف خواهد شد.

حریرچی با تأکید بر اینکه واگذاری کودکان بدسرپرست به خانواده‌ها پیامدهای متعددی به همراه دارد اظهار می‌کند: بنا به دلایل متعدد از جمله ایجاد مزاحمت پدر و مادر واقعی فرزند به حضانت گرفته شده برای خانواده‌ای که او را به فرزندخواندگی گرفته‌اند، رفتن کودک نزد خانواده خود و هدررفت دلدادگی و دلبستگی خانواده‌ای که او را به فرزندخواندگی گرفته‌اند، سوءاستفاده‌هایی که ممکن است از این کودکان شود و غیره می‌تواند پیامدهای اجرای این قانون باشد.

قانونی که مسئولان نسبت به خروجی آن تردید دارند!

وی با اشاره به اینکه فرزندخواندگی و قوانین مرتبط با آن در سطح جامعه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، می‌گوید: در این حوزه نباید قوانینی تصویب شود که مسئولان نسبت به خروجی آن تردید داشته باشند چرا که کوچک‌ترین تردید درخصوص اجرای صحیح این قانون می‌تواند یک تهدید بزرگ محسوب شود که آینده یک فرد یا خانواده را به خطر اندازد. ضمن آنکه بخشی از فرهنگ فرزندخواندگی در کشور جنبه شرعی دارد که لازم است در این زمینه نیز کار شود.

وی ادامه می‌دهد: در گذشته خانواده باید یک میزان مشخص از دارایی خود را به نام کودک می‌کرد اما با توجه به اینکه اکنون این قانون برداشته شده و لازم نیست حتماً مالی به نام کودک شود می‌توان گفت فرزندخواندگی به طور کامل از شکل خانواده خارج شده و با این قانون تضمینی برای آینده فرزندی که به حضانت گرفته می‌شود وجود نخواهد داشت.

نادیده گرفتن حقوق برای فرزندخوانده‌ها

مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مدکاران اجتماعی ایران نیز در این خصوص می‌گوید: حق و حقوق فرزندخوانده و جنبه‌های مذهبی آن مهم‌ترین مواردی است که در این قانون مغفول مانده است.

دکتر اقلیما ادامه می‌دهد: در این قانون آمده کودکان بدسرپرست هم به حضانت داده می‌شوند و این مسئله کاملاً اشتباه است، چرا که نباید کودکی را از والدینش جدا کرد و سرپرستی او را تا زمانی که والدینش در قید حیات هستند به غیر واگذار نمود، می‌توان به طور موقت او را به خانواده‌ای سپرد اما نمی‌توان حضانت او را واگذار کرد، چرا که ممکن است خانواده اصلاح شود و این حق را دارد که سرپرستی فرزند خود را برعهده گیرد؛ البته به جز موارد بسیار محدود که سلامت و زندگی کودک در خطر باشد.

خلأ‌های عاطفی و بروز ناسازگاری

وی اضافه می‌کند: یکی از مشکلات جامعه ما این است که برخی از مسئولان در حوزه کاری خود هیچ‌گونه تخصصی ندارند؛ نتیجه این غیرتخصصی بودن‌ها تصویب قوانینی است که مانند تیغ دولبه است و جوانب آن بررسی نشده، در حالی که قانون باید به گونه‌ای تدوین شود که با اجرای صحیح آن، هیچ یک از افراد جامعه متضرر نشوند.

پدر مددکاری اجتماعی ایران ادامه می‌دهد: فرزند بدسرپرست، فرزندی است که پدر و مادر او یا یکی از آن‌ها در قید حیات هستند اما به دلایلی نظیر اعتیاد و یا زندانی شدن، صلاحیت نگهداری از فرزند خود را ندارند، با این حال بیشتر کودکانی که در مراکز سرپرستی بهزیستی زندگی می‌کنند ترجیح می‌دهند نزد خانواده خود باشند، چرا که اغلب این کودکان به خاطر دوری از خانواده و خلأ‌های عاطفی ناشی از دلتنگی و تعصب به خانواده خود دچار مشکلات روحی متعدد هستند که هر چه سن آن‌ها بیشتر باشد مشکلات آن‌ها نیز بیشتر خواهد بود و با ورود به خانواده دیگر نیز این مشکلات را در اشکال مختلف از جمله ناسازگاری بروز خواهند داد. بنابراین اگر بهزیستی می‌خواهد مشکلات این کودکان را رفع کند باید خانواده‌های آن‌ها را اصلاح و شرایط بازگشت آن‌ها به خانواده خود را فراهم کند.

اصلاح خانواده کودکان بد سرپرست

وی با اشاره به اینکه اکنون هزینه نگهداری هر کودک در مراکز تحت نظارت سازمان بهزیستی ۳ میلیون تومان برآورد شده است، می‌گوید: اگر این مبلغ برای اصلاح خانواده کودکان بدسرپرست هزینه شود علاوه بر کاهش آسیب‌های اجتماعی جامعه، این کودکان نیز از آغوش خانواده محروم نمی‌شوند و هویت و پایگاه اجتماعی آن‌ها حفظ خواهد شد.

به گفته وی ما قوانین بسیار خوبی در کشور داریم که اگر به طور صحیح و از سوی افراد متخصص اجرا شود به تصویب قانون جدید نیاز نخواهیم داشت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.