قدس آنلاین: خبرنگار هم دردآشنای جامعه است و هم دغدغهمند و هم سنگ صبور مردمش. خیلی سخت است شغلت این باشد که هم گوش و چشم برای مردم باشی و هم زبان آنها، یعنی هم حرفشان و درد دلشان را بشنوی، هم مدام چشمت مشکلات و کاستیها و ظلمی را که ممکن است روا شود یا نقص و کوتاهی را که در جایی وجود دارد بجوید. ذهنت علت و بسترهایش را بکاود و زبانت بازخواست کننده باشد و در این میان خودت زیر این فشار سنگین تاب بیاوری بیآنکه روح و جسمت تحلیل نرود.
آنچه در این میان تنها حامی و نیروبخش خبرنگار برای ماندن و مطالبهگری است، این امید است که تلاشش مشکلات مردم را بکاهد و اعتمادی است که مردم و جامعه به او دارد. اعتمادی که با وجود همه رویدادهایی که هدفش مخدوش کردن آن بوده هنوز پابرجاست و پر رنگ.
خبرنگار مسئولیت اجتماعی و اخلاقیاش را باید با عدالت دنبال کند. کار خبرنگار در حقیقت نوعی قضاوت است؛ حتی مهمتر و بالاتر از آن، اثرگذاری بر قضاوت جامعه. از اینروست که قلم خبرنگار قیمت دارد. برای بعضیها این قیمت شرافت است و برای برخی چیزی که میتوان با وعده و پول و پست و حتی گاهی با تهدید و فشار خرید.
از سختیهای خبرنگار، بهویژه آنها که با وجه مطالبهگری آن از ارکان قدرت سروکار دارند تابآوری در مقابل این فشارها و منصف ماندن و عادلانه قضاوت و روایت کردن است.
خبرنگار در هر فضای سیاسی با نوعی فشار روبهروست. اگر دولتی همسو و همفکر با رسانه او بر سر کار باشد، انتظار و توقعش آن است که قلم خبرنگار آن رسانه، در خدمت تعریف و تمجید و اگر نباشد بزرگنمایی، لااقل روایتگر مدام خدمات مدیران و مسئولان و دولتمردان باشد.
نقد رسانه همسو در این فشار معمولاً با ترشرویی مسئولان روبهرو میشود که شما چرا؟
و اگر جریان و گروه رقیب بر سر کار باشد، باز هم منصف و منتقد بودن کار دشواری است، زیرا هرآنچه بگویی و بنویسی، نگاشته رقیب است و از دید مسئول با نگاه تنگنظرانه و شاید مغرضانه و این توِ خبرنگاری که به سرعت با انواع انگها، برچسبها، کنایهها و نیشها هنگام پرسشگری و گاه با فشارها و محدودیتها مواجه میشوی.
این اتفاق برای هر خبرنگاری رخ داده است و من هم در طول ۲۳ سال فعالیت حرفهای در این شغل از آن مستثنا نبودهام. چه بسا ایامی که به دلیل انتقادها و پرسشگریها از ورود به جلسات خبری منع شده و پشت در ماندهام و یا آنکه از سوی وزیری به دلیل سؤالی که به مذاقش خوش نیامده، مزدور و قلم به مزد خطاب شدهام.
اما آنچه به خبرنگار امید میدهد نه قضاوت مسئولان که داوری و اعتماد جامعه است. جامعه و مردمی که هنوز هم وقتی از در وزارتخانه یا سازمان یا ریاست جمهوری و مجلس و دادگاه و دادگستری بیرون میآیی و میفهمند خبرنگاری، گاه چنان ملتمسانه، گاه با شور و اشتیاق و گاه به واسطه مسئولیت اجتماعی که از تو انتظار دارند طلبکارانه از تو میخواهند به مشکلاتشان گوش فرادهی و آنها را پیگیری کنی، گویی تو میتوانی حداقل بخشی از جای خالی مسئولانی را که در میان آنها نیستند بگیری و گوش شنوای آنها باشی، چون تو دستت میرسد که بخوانی و بخواهی و زبان مردم باشی.
انتهای پیام/
نظر شما