تحولات منطقه

قدس آنلاین-حسینعلی پور افضلی:با بررسی تاریخ امامت شیعه در یک نگاه کلی به این نتیجه می رسیم که ائمه (ع) گاه در قالب گفتمان سیاسی کاملا مشخصی خواهان اصلاحات سیاسی جامعه به طور مستقیم بوده وگاه با زبان دانش و معنویت بدنبال برقراری نوعی تعامل صرفا ً فرهنگی با جامعه و نخبگان معاصر خود بوده و همچنین کانون مبارزه با انحرافات و دگراندیشی های موجود بودند.

اوضاع فرهنگی، اجتماعی جهان اسلام در عصر امام رضا علیه السلام
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

 شیعیان و پیروان اهل بیت (ع) هم همواره مدافع مقام امامت بوده واز فیوضات حضور ائمه(ع) و هدایتگری ها و روشنگری های آن بزرگواران بهره مند می شدند.
با بستر سازی فرهنگی در دوران امام باقر و امام صادق(ع) برای نشر و ترویج معارف ناب اهل بیت(ع) تحولات شگرفی در پیشرفت مسلمانان در علوم مختلف پدید آمد و بازار تالیف و ترجمه رونق فراوانی گرفت.
با تالیف کتب حدیثی و فقهی و ترجمه متون یونانی و سریانی به عربی و ارتقای سطح علمی و فرهنگی جامعه، مباحثات علمی و درگیریهای فرقه ای و مذهبی به شدت رواج پیدا کرد.
در این میان موضع گیریهای ائمه (ع) همواره در عین تعدد ابزارها ، جریان واحدی را که همان حفظ و بقای مکتب حیاتبخش اسلام و دفاع از اسلام راستین بوده، دنبال می کردند.
در این میان دوران حیات امام رضا به دلیل شرایط حساس آن دوران از ویژگی خاصی برخوردار است. امام رضا (ع) در یکی از بحرانی‌ترین دوره‌های تاریخ شیعه به امامت رسید. فضای فعال فرهنگی و رونق مباحث علمی، بحران مشروعیت سیاسی و دینی و نیز انشعابات درون‌فرقه‌ای شیعه ، باعث شد تا امام رضا(ع) با ابزارهای مختلفی به روشنگری و هدایت امت بهت زده و تشنه معرفت آن دوره دست بزند. بیان فلسفه احکام، صدور روایات عقیدتی، تالیف کتب و رساله های مختلف و موضعگیری های سیاسی و تاریخی امام(ع) همه در همین جهت برنامه ریزی شده اند.
اوضاع فرهنگی – اجتماعی شیعیان در جامعه معاصر امام رضا(ع) را می توان به دو بخش متمایز تقسیم کرد:
1. دوره خفقان تشیع که مربوط به زمان حکومت هارون الرشید و زمان قبل از امامت امام رضا(ع) است.
2. دوره بروز و اظهار وجود تشیع که مربوط به زمان مأمون است. در این دوره شیعه تا حدودی فرصت یافت عقاید دینی خود را ابراز کرده و از زیر بار سخت گیریهای اموی و عباسی و ظلم ها و اذیت و آزارهای آن حاکمان سفاک اندکی قد راست نماید.

دوره خفقان هارونی
هارون نسبت به اولاد علی (ع) و پیروان اهل بیت (ع) بسیار سختگیر و خشن بود و معتقد بود که نباید فرزندی از علی (ع) روی زمین باقی بماند. حمید بن قحطبه طائی طوسی می گوید: « شبی هارون مرا احضار کرد و به من دستور داد این شمشیر را بگیر و دستور این خادم را عملی کن. خادم مرا به در منزلی آورد که بسته بود. درب آن را باز کرد . در منزل سه اتاق و یک چاه بود. اطاق اول را باز کرد و بیست تن از اولاد علی (ع)را بیرون آورد. نوکر هارون به من گفت: دستور امیر این است که این عده را بکشی . اینها همه از اولاد علی (ع) و فاطمه(س) هستند. من یکی را پس از دیگری کشتم و نوکر هارون آنها را با سر در چاه می انداخت. سپس اتاق دوم را باز کرد . در آنجا بیست نفر دیگر از شیعیان بودند. آنان را نیز کشتم و سپس اتاق سوم را باز کرد. بیست نفر دیگر از آل علی(ع) در آنجا بودند که آنها را هم به چهل نفر قبل ملحق ساختم.»(1)
دوران حکومت هارون برای شیعیان دورانی پر از ظلم و ستم وشکنجه و عذاب و زندان و تبعید و شهادت بود و این ناشی از همان کینه ای بود که او و اجدادش نسبت به اهل بیت(ع) داشتند.
صاحب مقاتل الطالبین از ابراهیم بن رباح نقل می کند که هنگامی که هارون مسلط بر یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن بن ابی طالب شد، در حالتی که زنده بود ستونی روی او بنا کرد.(2)
هارون شقاوت را تا آنجا پیش بردکه امام موسی بن جعفر(ع) را چندین بار زندانی کرد. یکبار در بصره ، دومین بار در بغداد و مرتبه سوم نزد فضل بن یحیی بن خالد برمکی؛ اما چون فضل بر امام (ع)سختگیری نمی کرد، هارون او را عزل کرده و صد تازیانه زد و امام را تسلیم سندی بن شاهک نمود و عاقبت با مسموم کردن آن حضرت ایشان را به شهادت رساند.(3)
پس از شهادت امام موسی کاظم(ع) هارون همچنان نسبت به خاندان اهل بیت(ع) سخت گیری می کرد، طوری که روزی یکی از فرماندهان خود به نام جلودی را به مدینه فرستاد و دستور داد که به خانه های آل ابی طالب حمله کند و لباس زنان را غارت نماید و برای هر زنی فقط یک لباس بگذارد . او هم چنین کرد. جلودی نزدیک خانه حضرت رضا(ع) آمد ، حضرت همه زنها را در یک اتاق جمع کرد و نگذاشت که جلودی وارد آنجا شود و خود لباس و طلا و اثاثیه منزل را آورده و تحویل جلودی داد و او هم آنها را نزد هارون الرشید برد.(4)
البته تشیع و شیعیان ظاهرا در این زمان منحصر به کوفه و نواحی اطراف آن بوده و یا اکثریت آنها در آن شهر و ناحیه متمرکز بوده اند و شیعیانی هم در جبل عامل، قم، نیشابور زندگی می کردند. سایر مردم ایران قبل حضور امام رضا (ع) و سفر تاریخی ایشان از مدینه تا مرو ، به مذهب تشیع نبوده و در قرون چهارم و پنجم به بعد است که تشیع در ایران رواج یافته و مردم بیشتر با مکتب اهل بیت (ع) آشنا می شوند. علاوه بر این موارد شیعیان به صورت پراکنده در کشورها و بلاد مختلف اسلامی مثل مکه و مدینه و شام و عراق زندگی می کردند.


قیام شیعیان در برابر بنی عباس
آن طور که از روایات تاریخی بر می آید، عباسیان ابتدا با شعار حمایت از آل ابی طالب به پا خاستند و پیش از رسیدن به حکومت به آن ها اظهار محبت می نمودند و هدف اولیه خود را انتقام گیری از خون امام حسین(ع) و فرزندان او عنوان می کردند. بسیاری از شیعیان هم گول خورده و از آنها حمایت کردند ؛ ولی وقتی عباسیان با شکست امویان به حکومت رسیدند، جواب علویان را با شمشیر و فریب و وعده های دروغ داده و آن ظلم ها ی ناروا را در حق شیعیان و علویان روا داشتند و امام کاظم(ع) ، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) را یکی پس از دیگری به شهادت رساندند.
در چنین شرایطی بود که شیعیان در نواحی مختلف بر علیه بیدادگری عباسیان قیام نموده و حق خود را مطالبه کردند.
1. حسین بن علی بن حسن بن حسن نواده پیامبر(ص) یکی از علویانی است که در مدینه قیام نمود و جماعت بسیاری را با خود همراه کرد و کارش بالا گرفت. او در مدینه مشغول گردآوری تجهیزات بود که گروهی از عباسیان و سران سپاه خلیفه به حج آمدند و در روز ترویه با حسین جنگیده و او و یاران مخلصش را در محلی به نام « فخ » بین مکه و طائف به شهادت رساندند.
2. یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن هم در سال 176هـ. در دیلم قیام نمود و در آنجا عظمتی یافت. هارون ، فضل بن یحیی برمکی را با سپاهی به سوی او گسیل داشت. او هم به دروغ یحیی را امان داد؛ ولی وقتی که یحیی به بغداد رسید، هارون امان نامه او را پاره پاره کرد و بعدا او را به طور دردناکی به قتل رسانید.(5)
این سیاست هارون ؛ یعنی کشتن شیعیان و آواره نمودن آنها با مرگ وی به پایان رسید و با روی کار آمدن مامون اندکی تعدیل شده و علویان تاحدودی آزادی نسبی خود را بازیافتند.
3. یکی از نتایج زودرس تأثیر امام رضا(علیه السلام) در خراسان، قیام محمد بن قاسم می‌باشد. اهمیت نفوذ تشیع و گستردگی آن پس از ورود امام رضا(علیه السلام) در خراسان به گونه‌ای بود که زمینه قیام محمد بن قاسم علوی در طالقان فراهم شد. این قیام از آن روی که باعث گسترش تشیع در بخشی از خطه ایران گردید، در خور توجه است. محمد بن قاسم در زمان معتصم در طالقان خروج کرد و پس از جنگ‌هایی که میان او و عبدالله بن طاهر روی داد، سرانجام عبدالله او را دستگیر کرد و به نزد معتصم فرستاد. وی پیش از آن مدتی در جوزجان تلاش کرد و طولی نکشید که چهل هزار نفر از مردم آنجا با وی بیعت کردند که این خود بیانگر وسعت گرایش‌های شیعی در خراسان است.(6)


نهضت علمی مسلمانان
دوران خلافت مامون عباسی همزمان است با رشد و شکوفایی علم و تمدن اسلامی که از مدتها قبل آغاز شده بود. مسلمانان به اقتضای قول و فعل و تقریر پیامبر(ص) در باره تحصیل علم و دانش و حکمت و فلسفه و سفارشات قرآنی مبنی بر تفکر و تدبر در احوال جهان و اسرار خلقت و برتری اهل دانش و علم، به علم و فرهنگ علاقه مند شده بودند و علومی چون: قرائت، تفسیر، کلام، فقه، حدیث، معانی، بیان و بدیع را از خود ابداع نمودند؛ ولی در طی زمان شروع به اقتباس و ترجمه علومی مثل: فلسفه، ریاضی، هیئت، طب، هندسه، ستاره سناسی، منطق، تاریخ، موسیقی، گیاه شناسی و ادبیات از ملیت هایی چون ایرانیان، یونانیان، هندیان و مصریان نموده و از خود هم چیزهایی بدانها افزودند و از مجموعه این دانش ها تمدن بزرگ اسلامی را پی ریزی کردند.(7)
این بالندگی فرهنگی و انقلاب علمی همزمان با دوران امامت امام رضا(ع) روی داده و نشان از ویژگی خاص آن دوران دارد که همه در سایه پرتوافشانی علمی و فرهنگی ائمه علیهم السلام بوجود آمد و آن بزرگواران هرگاه فرصت ابراز وجود پیدا کردند شیفتگان علم و دانش را سیراب کرده و پیشرفت علم وتمدن اسلامی را باعث شدند. مسلمانان در همه علوم با خوشه چینی از خرمن معرفت ائمه(ع) جلوه های فرهنگی و علمی آن دوره را نمایان ساختند.

 

قرائت و تفسیر
بدون شک نقطه آغازین نهضت علمی مسلمانان توجه به علوم قرآنی بوده و جامعه علمی و فرهنگی آن زمان کار خود را با دقت در آیات و مفاهیم قرآنی شروع کردند و با گسترش اسلام این علوم هم توسعه یافت. در قرائت ، قراء سبعه بوجود آمدندکه عبارتند از : نافع، ابن کثیر، ابوعمرو، ابن عامر، عاصم، حمزه و کسایی که برخی از آنها شیعه و معاصر با امام رضا(ع) بوده اند.(8)
جلال الدین سیوطی ستاره درخشان علم قرائت را على ‏بن حمزه ‏بن عبداللّه‏ بن بهمن ‏بن فیروز معروف به کسایى معرفی می کند. کسایى که شیوه قرائت خاص خود را داشته، نقش بسزایى در گسترش این علم در میان علوم قرآنى داشته است. کسایى علم قرائت را تا حد یک هنر ارتقا داد و آن را به جایگاهش به عنوان هنرى برگرفته از نشانه‏هاى الهى نزدیک کرد. او داراى قرائت ویژه‏اى بود و معروف است که مربی قرآنِ پسران هارون؛ مأمون و امین بوده است. بسیارى از ارجاعات علم قرائت در دوره‏هاى بعد، حتى تا به امروز، به کسایى بیش از شش تن دیگر است. کتاب معروف کسایى رسالة فى لحن عامه است. ابن ندیم نقل می کند که او براى یادگیرى زبان عربىِ خالص مدت‏ها در میان عرب‏هاى بادیه‏نشین به سر برد. کسایى در توسعه علم قرائت مکتب رى بسیار کوشید. او در دوران حیاتش با سیبویه که اهل بیضاء فارس بود، در علم نحو نیز به رقابت علمى ‏پرداخت. در هر صورت شهرت عالم بزرگ کسایى در قرائت، بیش از توانایى‏هاى او در علوم دیگر است. کسایى در سال 182 ق / 800م. درگذشت.
پس از کسایى کسى نتوانست در قرائت گوى سبقت را از وى برباید؛ اما این مسئله به معناى تعطیلى این علم نزد ایرانیان نبود. در این دوران مى‏توان قاریان ایرانى را نام برد که در دنیاى اسلام شهرت یافته بودند. در میان ایشان یکى دیگر از منسوبان خاندان علم‏پرور مهران دیده مى‏شود. احمدبن حسین‏بن مهران نیشابورى، که همان‏گونه که از نامش مشخص است، به مکتب خراسان وابسته بوده است. این قارى‏قرآن در سال 379ق/991 میلادى درگذشت.
در زمینه تفسیر نیز بین شیعیان مفسرانی برجسته بروز کردند و از بین آنها یونس بن عبد الرحمن ، حسین بن سعید اهوازی، علی بن مهزیار اهوازی، محمد بن خالد برقی قمی و فضل بن شاذان نیشابوری ایرانی و معاصر امام رضا(ع) و از یاران آن بزرگوار بوده اند. در میان مفسران آن دوره نام « فراء » بیش از همه قابل توجه است که در کتب ادبی عربی از او زیاد اسم برده می شود. وی اهل تشیع و اصلا ایرانی است و پدرش « زیاد اقطع» در واقعه معروف فخ شرکت داشته است. به غیر از اینها بسیاری از اصحاب ائمه(ع) نیز اهل تفسیر بوده اند.(9)
قبل از اتمام قرن دوم تنها یک ایرانى در فهرست مفسّران قرآن دیده مى‏شود و او حسین‏بن سعید اهوازى مفسّر شیعه مذهب و از اصحاب امام کاظم، امام رضا، امام جواد و امام هادى علیهم‏السلام است که در نیمه دوم قرن دوم هجرى مى‏زیست.
طبیعى است شاگردى که افتخار مصاحبت با چهار امام را داشته باشد، دانشمندى برجسته خواهد بود. حسین‏بن سعید در ضمن یکى از اولین مفسّران شیعه قرآن ایرانى است. حسین‏بن سعید را مى‏توان یکى از پل‏هاى ارتباطى بین طبقه دانشمندان متأثر از جندى شاپور با علوم اسلامى دانست. او علاوه بر تفسیر در بسیارى از علوم دیگر نیز دست داشته است.

بازرگانی و صنعت
وقتی که در زمان مامون سرزمینهای دره سند، ایران ، ترکمنستان، هلال حاصلخیز، فلسطین، عربستان، مصر، شمال آفریقا و اسپانیا در پرتو یک فرمانروایی یگانه در آمد، در سایه صلح و امنیت ، بازرگانی گسترش یافت و ثروت و رفاه بوجود آمد و شهرهای بزرگی ساخته شد.
بغداد که در نیمه راه مسیر رود دجله و در بخش بالای آن قرار داشت، به پایتخت اقتصادی و نیز سیاسی خلافت عباسی تبدیل شد و پیوندگاه بازرگانی خاور و باختر گردید. پارچه های عالی، قالی، ابریشم، زیورآلات، جنگ افزارهای پولادین و اشیای زرین و سیمین در آن شهر تولید می شد. شهرهای بصره ، المنصوره، سمرقند و بخارا، دمشق،قاهره، اسکندریه و قیروان به مراکز مهم بازرگانی اسلام در آن روزگار مبدل شده بودند.(10)
وقتی مسلمانان با سرزمین چین ارتباط برقرار ساختند، راز تولید کاغذ را آموخته و در بغداد کارگاه کاغذ سازی دایر ساختند و نقطه پایانی را برای صنعت کهن پاپیروس و کاغذ پوستی رقم زدند.
در زمان مامون که اروپای غربی هنوز نه کتابت را می شناخت نه کاغذ را، در بغداد کاغذ به قدری زیاد بود که می گویند یک تن از بزرگان طبرستان در سفر حج وقتی به بغداد رسید، کاغذ می خرید و به جای هیزم می سوزانید. به موازات کاغذ سازی، صنایع شیشه گری و کاشی سازی و صنایع فلزی هم رشد یافت.(11)
امپراطوری اسلامی در طول دوران طلایی اسلام نقش بسیار کلیدی را در جهانی سازی بازی کرده‌است. بازرگانان و جهانگردان مسلمان، به وسیله اقتصاد، دانش و تجارت، کشورها و تمدن‌های گوناگون و جدا افتاده را از سر تا سر دنیا به هم پیوند زدند(12) گستره شبکه جهانی تجارت مسلمانان از سواحل شرقی اقیانوس اطلس آغاز و پس از گذشتن از دریای مدیترانه و میان رودان (خاورمیانه) تا هند و چین ادامه داشت.(13) این شبکه بازرگانی جهانی نقش مهم و کلیدی را در برقراری و حفظ امپراطوری‌های اسلامی ایفا کرد. تجارت مسلمین به عنوان یک قدرت اقتصادی پیشرو در طول قرون هفتم تا سیزدهم میلادی، ابزار بسیار مهم و عامل کلیدی شد تا به کمک آن امپراطوری‌های اسلامی عباسی، اموی و فاطمی بنا شده و به سهولت بیشتری به اهداف سیاسی و حکومتی خود برسند.

نهضت ترجمه
در سایه صنعت کاغذ، کتابخانه ها توسعه یافت و کتابفروشی و نسخه برداری رواج یافت. مأمون بیت الحکمه را تاسیس کرد و کتابخانه ای معتبر دایر نمود. کم رنگ شدن تعصبات مسیحی در این دوره از یک طرف و روح تساهل و تسامح اسلامی که به اهل کتاب آزادی و امنیت بیشتری می بخشید، از طرف دیگر سبب شد که علمای مسیحی مخصوصا مسیحیان سریانی به دربار خلفا راه یافته و به ترجمه و نقل آثار بیگانه مشغول شوند.
در جامعه مداراگر عباسی که با ایرانیان ، مسیحیان و یهودیان پیوند داشتند ، علاقه زیادی به علم و فلسفه پیدا شد. مأمون ، خلیفه عباسی کوشش در راه علم یونانی – رومی را به منتهای درجه رسانید و بعدها نهادی را به نام بیت الحکمه تحت ریاست یوحنای ماسویه به تقلید از کتابخانه کهن اسکندریه بوجود آورد که کار آن ترجمه آثار بیگانه مخصوصا یونانی بود. این مؤسسه که نوعی آکادمی دارالترجمه بود، بیشتر در دست سریانی هایی بود که عربی و یونانی می دانستند. در رأس آنها بزرگترین مترجم عرب یعنی «حنین بن اسحاق» قرار داشت و پسرش اسحاق و خویشانش او را در این کار یاری کردند. آنها آثار ارسطو ، جالینوس و همینطور برخی آثار بقراط ، افلاطون و عهد عتیق را ترجمه نمودند.
ابن ندیم درباره علم دوستی مأمون می‌گوید: « مأمون گروهی از مترجمین معروفی چون حجاج‌بن مطر، ابن‌بطریق، حنین بن اسحاق و یوحنابن ماسویه را که به زبانهای مختلف آشنائی داشتند به سرزمین روم فرستاد و آنان نیز سیل عظیمی از کتابهای یونانی و رومی را به جهان اسلام آوردند» .(14)
پی‌یرروسو می‌گوید: مأمون بعد از غلبه بر میشل سوم امپراتور روم یکی از شرایط صلح را چنین قرار داد که وی باید یک نسخه از تمام کتب یونانی موجود در روم را به او بسپارد. (15) و این چنین بود که با حمایت بعضی خلفاء و با درایت وزرای دانش پروری چون برامکه و آل نوبخت تمام میراث فرهنگی گذشته از تمام کانونها به جهان اسلام منتقل شد.
از مترجمین ایرانی که ترجمه کتابهائی به زبان پهلوی را بر عهده داشتند، می‌توان به ابن‌مقفع، خاندان نوبخت، علی بن زیاد حسن بن سهل بلادزی ، عمر بن فرخان و اسحاق بن یزید اشاره کرد. ابن مقفع که در رأس مترجمین ایرانی قرار داشت کتاب کلیله و دمنه و بعضی از کتابهای اخلاقی راترجمه کرد. علی بن زیاد کتاب زیج شهریار رابه عربی درآورد. اسحاق بن یزید کتاب سیرةالفرس (خداینامه) را از زبان پهلوی به عربی ترجمه نمود. بالاخره‌ بلاذری‌ نیز به ‌ترجمه کتاب عهد اردشیر همت‌گماشت. نتیجه اینکه مسلمانان قسمت اعظم آثار علمی و فلسفی و ادبی اقوام مختلف را به زبان عربی ترجمه و نقل کردند و بقول جرجی زیدان بهترین معلومات هر ملتی را از آن ملت گرفتند، مثلاً در قسمت فلسفه و طب و هندسه و موسیقی و منطق و هیأت از یونانیان بهره گرفتند و از ایرانیان تاریخ. موسیقی ستاره شناسی ادبیات و پند و اندرز و شرح حال بزرگان را اقتباس کردند و از هندیان طب حساب نجوم موسیقی داستان و گیاه شناسی آموختند و ازکلدانیان ونبطی‌ها کشاورزی، باغبانی، سحر و جادو، ستاره شناسی و طلسم را فرا گرفتند. شیمی و تشریح را از مصریان آموختند. مسلمانان به تمام علوم دریافتی و ترجمه شده نظراتی افزودند و از مجموع آنها تمدن اسلامی را پدید آوردند. (16)
در همین عصر کتب هندی در نجوم و طب به عربی ترجمه شد. بدین ترتیب کتب مختلفی در رشته های فلسفه، ریاضی، منطق، ادبیات، هندسه، طب، نجوم و ... به عربی ترجمه شد و در اختیار دانشمندان مسلمان قرار گرفت و مسلمین با مطالعه و پژوهش در این علوم به تحقیق و تفحص پرداخته و با استفاده از حس کنجکاوی و معرفت جویی خود تمدن عظیم اسلامی را پایه ریزی کردند و دانشمندان جهانی برجسته ای را در قرون بعدی به بشریت عرضه نمودند .

ادبیات
مسلمانان در شاخه های مختلف ادبی همانند دیگر علوم تحولی شگرف ایجاد کردند. ابتدا « علم نحو» بوجود آمد و سپس در دوره های بعد بزرگانی چون کسایی، فراء و ثعلب در کوفه؛ سیبویه، اخفش، مبرد و عبدالقادر جرجانی در بصره در این علم درخشیدند. یونس بن حبیب و ابوعبیده معمر بن مثنی در این علم به تالیف پرداختند که در دوره عباسی ظهور پیدا کردند؛ اما در زمان هارون الرشید شعرای شیعی برجسته ای وجود داشتند که از ترس حکومت استبدادی هارون نام خود را ظاهر نمی کردند. یکی از این شعرای بزرگ « ابن رومی» است ، ولی در عصر امام رضا(ع) و خلافت مأمون شعرای شیعی آزادی نسبی یافته و شعرهای گوناگونی در مدح اهل بیت(ع) و ذکر مراثی و مصیبت های ائمه(ع) سرودند.
ابوفراس حمدانی در فضایل اولاد علی (ع) شعر سرود و سختی ها و شکنجه های اهل بیت (ع) و شیعیان را گوشزد نموده و مخالفین اهل بیت(ع) را با اشعار خود رسوا نمود.
شجاعترین شاعری که به مبارزه با باطل و دفاع از حق پرداخت در این دوره ظاهر شد. او « دعبل خزاعی» است . به قول محمد جواد مغنیه: ما در بین شعرا و انقلابیون و نوحه سرایان مانند دعبل بخاطر نداریم.(17)
معروف است که وقتی او قصیده تائیه معروف خود را به نظم در آورد عازم خراسان شد و آن را برای حضرت رضا(ع) خواند. امام رضا(ع) وقتی اشعار مصیبت او را شنید، بسیار گریه کرد و زنها و بچه ها هم گریه کردند، اشعاری که تاکنون کهنه نشده و هنوز شیعیان آنها را خوانده و گریه می کنند. وقتی دعبل این اشعار را خواند حضرت صد دینار رضویه به او داد ؛ ولی او از قبول آن امتناع ورزید و درخواست جامه ای از حضرت نمود. امام هم جبه ای از خز با همان پول دوباره برای او فرستاد.(18)
به هر صورت ادبیات شیعه در این عصر مملو است از ذکر مصائب و جنایات حکام ظالم نسبت به اهل بیت(ع) که به صورت های مختلف در کتب شعرای این دوره تجلی یافت.
همزمان با این دوره که تحولی در امر ترجمه پدید آمده بود، کتب ادبی گوناگونی هم به عربی نقل شد. دربار خیال انگیز هارون پر است از قصه های عاشقانه و لطیف که متأثر است از کتابهای هزارو یک شب ، کلیله و دمنه، مرزبان نامه و سندبادنامه و ... که از مآخذ هندی، ایرانی و مصری وارد عربی گردید. زمینه این حکایت ها زندگی اجتماعی ، اقتصادی، سیاسی و مذهبی خلافت عباسی و فرهنگ بغداد است.(19)


فلسفه و کلام
محیط آرام و بی تعصب زمان مأمون به رواج بحث های فلسفی و کلامی و نقل و ترجمه و تألیف کتب مربوط به آن سرعت بیشتری بخشید و باعث شد برجستگانی در این رشته ها پای به عرصه وجود بگذارند. وجود مسائل مهمی از قبیل: مبدأ و معاد، توحید و نبوت، حدوث و قدم، جبر و اختیار و ... باعث بوجود آمدن بحث های کلامی شد.
بسیاری از متکلمین شیعه از خاندان نوبخت می باشند مثل: فضل بن ابی سهل که در زمان هارون در رأس کتابخانه معروف بیت الحکمه بود و از مترجمین فارسی به عربی در عصر هارونی و مأمونی به شمار می رود و همچنین اسحاق بن ابی سهل بن نوبخت و پسرش علی بن اسحاق و نواده اش ابو اسماعیل بن علی بن اسحاق که او را شیخ المتکلمین در شیعه لقب داده اند.
یکی دیگر از متکلمین این دوره ، فضل بن شاذان نیشابوری است که کتب زیادی در کلام نوشته است. وی از اصحاب امام رضا(ع) و امام جواد و امام هادی (ع) می باشد.(20)
در این دوره « ابن مقفع» آثاری را که ایرانیان به فارسی ترجمه کرده بودند مانند: منطق ارسطو و خداینامه به عربی برگردانید و پس از او ابو یوسف یعقوب بن اسحاق کندی، به عنوان سر سلسله حلقات فلاسفه اسلامی ظهور کرد و با آثار خود شگفتی همگان را برانگیخت. در حقیقت نقطه شروع فلسفه اسلامی با « کندی» است. برخی از اروپائیان او را از دوازده چهره عقلی تاریخ بشر که تأثیر فراوانی بر فلسفه و حکمت داشته اند، شمرده اند. او به امر مأمون مأموریت یافت که کتب حکمت را از یونانی یا سریانی به عربی ترجمه کند. او به علوم یونانی ، ایرانی و هندی آشنایی داشت و فیلسوف العرب لقب گرفت.(21)

تصوف و عرفان
در همین عصر بود که تصوف و عرفان قوت گرفت. عرفان که منبع اصلی آن در قرآن و سنت است، در قرن دوم هجری شکل یک گروه خاص به خود گرفت. بزرگانی چون حسن بصری، مالک بن دینار، ابراهیم ادهم، رابعه عدویه، ابوهاشم کوفی، شقیق بلخی و معروف کرخی معاصر امام رضا(ع) بوده اند و در این جنبه به پیشرفت نائل آمده اند. نقل شده است که معروف کرخی ابتدا نصرانی بوده ولی به دست حضرت رضا(ع) مسلمان شد و از آن حضرت استفاده کرد. شقیق بلخی نیز با امام موسی کاظم (ع) ملاقاتی داشته و از آن حضرت(ع) مقامات و کراماتی نقل کرده است.
در این بین مالک بن دینار به عنوان یک راهب عرب و حسن بصری به عنوان یک واعظ پارسا و رابعه عدویه به عنوان یک زن دلسوخته از محبت الهی از قدیمی ترین کسانی هستند که راه صوفیه را با قدمهای نخستین کوبیدند.(22)
بعدها ابراهیم ادهم جنبه بودایی را وارد تصوف کرد و ذوالنون مصری تأثیر مسیحی و نوافلاطونی بر تصوف گزارد. در هر صورت عرفان اسلامی از دریای عظیم قرآن و حدیث و خطبه ها و احتجاجات و ادعیه و سیره بهره برده و به شکوفایی رسیده است و این که برخی از مستشرقین ریشه تصوف و عرفان را به منبعی غیر از اسلام نسبت می دهند، اساس و پایه ای ندارد.

سایر علوم و فنون
مسلمانان تشنه معرفت در سایه قرآن و حدیث و ترجمه علوم گوناگون به پیشرفتهای شگرفی نائل آمدند و خود منشاء آثار ارزنده ای در فنون مختلف شدند.
در قرن دوم هجری معاصر با خلافت عباسیان ، در طب ، دانشمند برجسته ای به نان حنین بن اسحاق ظهور کرد. او اثری به نام « ده رساله در باره چشم پزشکی» نوشت که قدیمی ترین اثری است که در باب بیماری های چشم اکنون در دست است. بیماری های محلی و منطقه ای انگیزه ای بود برای تحقیق و مطالعه اطبای اسلامی، مخصوصا با توسعه قلمرو اسلام این نیاز شدیدتر شده و باعث شد که به جای رساله های کوتاه علمی که معمول سریانی ها بود، دائره المعارف های جامع طبی به وسیله مسلمین تالیف شود. همین تحقیقات و توجهات بود که بعدها زمینه بوجود آمدن شخصیت هایی چون: رازی و بوعلی سینا گردید. به موازات طب ، داروسازی نیز رشد کرد. حنین بن اسحاق کتاب جالینوس را ترجمه کرد و راه را برای پژوهش مسلمانان باز نمود و مسلمین توانستند از خود در این علوم مبالغی بیفزایند و اساس و پایه مارفاکولوژی یا داروشناسی اسلامی را بنیان گذاری کنند.
در موسیقی نیز تحولی پدید آمد و عربها با ترجمه آثار یونانی در موسیقی به این هنر توجه نشان دادند و تشویق خلفا و امیران همراه با ذوق و علاقه عامه توسعه قابل ملاحظه ای پدید آورد.
وجود ابراهیم بن مهدی ، عمو و تا حدی رقیب و معارض مأمون در بین چند موسیقیدان مشهور شهر هزار و یکشب نشان می دهد که بغداد هارون و مأمون تا چه حد با موسیقی و آواز سروکار داشته است. غیر از وی نام ابراهیم موصلی ، پسرش اسحاق و شاگرد او زریاب در موسیقی اوایل عهد عباسیان آوازة بلند داشت.
مسلمانان علاوه بر این ها در سایر علوم نظیر: تاریخ، جغرافیا، ریاضی، هندسه، ستاره شناسی، زیست شناسی و ... تحولات و نوآوری هایی بدیع پدید آورده و آثار ماندگاری از خود بجای گذاشتند.(23)
همانطور که پیش از این گفتیم امام رضا علیه السلام در جامعه و موقعیتی به امامت رسید که فضای فعال فرهنگی و رونق مباحث علمی از ویژگی های آن بود و مسلمانان در زمینه های مختلف، توسعه و نوآوری فکری و فرهنگی را آغاز کرده بودند.
اما با وجود این همه تلاشهاى علمى ، آنچه مایه ی نگرانى بود، این بود که در بین این گروه مترجمان ، افرادى از پیروان متعصب و سرسخت مذاهب دیگر مانند زردشتیان ، صابئیان ، نسطوریان ، رومیان و برهمنهاى هند بودند که آثار علمى بیگانه را از زبانهاى یونانى ، فارسى ، سریانى ، هندى ، لاتین و غیره به عربى ترجمه مى کردند.
یقیناً همه ی آنها در کار خود حسن نیّت نداشتند و گروهى از آنان سعى مى کردند که آب را گل آلود کرده و ماهى بگیرند و از این بازار داغ انتقال علوم بیگانه به محیط اسلام ، فرصتى براى نشر عقاید فاسد و مسموم خود، به دست آورند و درست به همین علت عقاید خرافى و افکار انحرافى و غیر اسلامى در لابلاى این کتب بظاهر علمى ، به محیط اسلام راه یافت ، و بسرعت در افکار گروهى از جوانان و افراد ساده دل و بى آلایش نفوذ کرد.
دکتر طه حسین ، اندیشمند معاصر مصرى ، درباره تأثیر ناروایى که آشنایى مسلمانان با فرهنگهاى بیگانه بخصوص فرهنگ یونانى گذاشت ، مى نویسد: سپس چیزى نگذشت که مسلمانان با فرهنگهاى بیگانه بخصوص با فرهنگ یونانى و از همه بیشتر با فلسفه یونان آشنا شدند. اینها همه روى مسلمانان اثر گذاشت و آن را وسیله دفاع از دین خود قرار دادند. آنگاه قدمى فراتر نهادند و عقل قاصر بشرى را بر هر چیزى حاکم شمردند و گمان کردند تنها عقل سرچشمه ی معرفت است و تدریجاً خود را بى نیاز از سر چشمه ی وحى دانستند. این ایمان افراطى به عقل ، آنان را فریفته ساخت و به افراط و دورى از حق گرفتار آمدند. همین اشتباه بود که درهاى اختلاف را به روى آنان گشود و هر جمعیتى به استدلالات واهى تمس جستند و شماره ی فرقه هاى آنان را از هفتاد گذراند. (24)
مسلماً در آن زمان یک هیئت نیرومند علمى که از تقوا و دلسوزى برخوردار باشد در دربار عباسیان وجود نداشت تا آثار علمى بیگانگان را مورد نقد و بررسى دقیق قرار داده و آن را از صافى جهان بینى اصیل اسلامى بگذراند، دردها و ناخالصیها را بگیرد و تنها آنچه را که صاف و بى غل و غش است در اختیار جامعه ی اسلامى بگذارد. مهم این جاست که این شرائط خاص فکرى و فرهنگى وظیفه ی سنگینى بر دوش امام على بن موسى الرضا ـ علیه السلام ـ گذارد و آن امام بزرگوار که در آن عصر مى زیست و بخوبى از این وضع خطرناک آگاه بود، دامن همت بر کمر زد و انقلاب فکرى عمیقى ایجاد فرمود، و در برابر این امواج سهمگین و تند باد خطرناک، اصالت عقیده و فرهنگ جامعه ی اسلامى را حفظ کرد و سرانجام این کشتى را با رهبرى حکیمانه ی خویش از سقوط در گرداب خطرناک انحراف و التقاط رهایى بخشید.

امام رضا (ع) ؛ عالم آل محمد
امام جعفر صادق(ع) همواره به فرزند خود امام موسی کاظم می فرمود که: « از صلب او شخصیت علمی بزرگی که عالم آل محمد(ص) است، متولد خواهد شد و با وجودی که آرزومند دیدار اوست، چنین دیداری مقدر نخواهد بود(25) این امر مطابق پیش بینی آن حضرت تحقق یافت. هنوز خویش و آشنا از غم رحلت امام جعفرصادق(ع) در 25 شوال سال 148هجری فارغ نشده بود که امام هفتم موسی کاظم(ع) در 11 ذی القعده همان سال صاحب فرزندی شد. این فرزند به نام علی بن موسی الرضا(ع) امام هشتم شیعیان موسوم گردید.
هر چه بر عمر او افزوده می شد، صفات عالیه و استعدادش شکوفاتر می گردید. او در سن 35 سالگی جاشنین پدر شد و به امامت رسید. در زمان حیات این امام همام(ع) تحقیق در رشته های مختلف علمی در مرحله پیشرفته ای بود و غالباً سؤالات مقتضی در موضوعات مهم طرح و بحث می شد. بدین لحاظ برای مواجهه با برخوردهای علمی آن زمان، به عالم متبحری در همة رشته های معارف اسلامی و نیز مدافع جامعی برای ایمان اسلامی نیاز بود تا همگان بتوانند به اظهارات او اعتماد و استناد کنند و این رسالت بزرگ بر عهدة وجود والامقام هشتمین امام قرار گرفت که این نیاز را با رضایت کامل برآورد. اسناد تاریخی مربوط به خطابه ها و مباحثات مذهبی آن حضرت شاهدی بر این حقیقت است. این مباحثات حتی امروزه هم بی تردید آثار علمی ارزشمندی برای طالبان و محققان علوم مختلف به شمار می رود.
انتخاب امام رضا(ع) به ولایتعهدی برای آن حضرت فرصتی طلایی فراهم آورد تا با علما و شخصیت هایی از مکاتب فکری مختلف که برای بحث در دربار مامون گرد می آمدند تماس یابند. امام(ع) می توانست مدعی پیام اصیل و راستین اسلام باشد و گنجهای بی بدیل شناخت علوم گوناگون را اشاعه دهد. منقول است که در این زمان امام فرصت یافت تا 18000حدیث را که شامل رشته ها و موضوعات مختلف علمی بود، بیان کند.
امام رضا(ع) به تمام زبان ها عالم بود و با هر قومی به زبان خودش صحبت می کرد و با منطق و مکتب خودشان آنها را قانع می کرد و این از کلام خود امام قابل فهم است که فرمود: «اذا سمع احتجاجی علی اهل التورات بتوارتهم و علی اهل الانجیل بانجیلهم و علی اهل الزبور بزبورهم و علی الصابئین بعبرانیتهم و... علی المامون الموضع الذی هو بسبیله لیس بمستحق له»(26)
گذشته از اینها امام(ع) در علوم مختلف شاگردان زیادی را تربیت نموده و به جهان اسلام عرضه داشتند.
اگر نیم نگاهی به رساله طلایی امام رضا(ع) در علم طب و پزشکی بیاندازیم از دریافت این همه مطالب که حتی تا دوران کنونی کارآیی مفیدی دارد، شگفت زده خواهیم شد.
امام(ع) طی نامه ای به مامون به قوانین مربوط به بیماری ها، تشریح ساختمان و نقش اعضای مختلف بدن، غذاهای مختلف، مراقبت از دندان ها، مضرات برخی از غذاها، میکروب ها و... اشاره می کند.
امام(ع) در نامه ای دیگر به مامون اسلام ناب و اصیل را معرفی و به نکات قابل توجهی از قبیل: توحید، نبوت، حجیت قرآن، ولایت، احترام به اولیای خدا، فرق بین اسلام و ایمان، شفاعت، امر به معروف، برائت از مشرکین، ظلم ستیزی، ماکولات حلال و حرام، گناهان کبیره و... که همگی از مسائل کلی و مباحث کلامی اسلام است، اشاره می کند که از وسعت اطلاعات و کثرت معلومات آن حضرت حکایت دارد و در نوع خود اعجاز در ایجاز و آیتی از بلاغت محسوب می شود.(27)
سخنرانی تاریخی و بیاد ماندنی امام رضا (ع) در نیشابور و صدور حدیث معروف « سلسله الذهب» در همین راستا صورت پذیرفت و امام (ع) خطاب به جامعه آن روز که برخی از ویژگی های فرهنگی و اجتماعی آن را بر شمردیم نه تنها راه بیرون رفت از چالش های موجود و نجات از انحرافات فکری و اندیشه ای را پناه جستن به اصل امامت و ولایت معرفی می کند، که با این سخنرانی موضع خود را در قبال حکومت غاصب مأمون عباسی هم مشخص می سازد و با این کار تاکید می کنند که رکن و اساس دین، اعتقاد راسخ به توحید و متعاقب آن پذیرش ولایت خاندان واقعی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است . این موضعگیری و حرکت حکیمانه سیاسی امام(ع) به حدی تأثیرگذار بود که جامعه را از تشطط و انحراف حفظ کرده و موقعیت امامت تا حدودی تثبیت کرد.

 

* پانوشتها:
1. محمد جواد مغنیه/ شیعه و زمامداران خود سر/ ص 180 به نقل از عیون اخبار الرضا / ص 190
2. همان
3. محمد حسین زین عاملی/ شیعه در تاریخ/ص 97
4. سید محسن امین/ اعیان الشیعه/ ج1/ ص 60
5. محمد حسین زین عاملی/ شیعه در تاریخ/ص 220
6. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص 536-548
7. مرتضی مطهری/ خدمات متقابل اسلام و ایران/ ص 435
8. محمد باقر حجتی/ تاریخ قرآن/ص 313
9. مرتضی مطهری/ خدمات متقابل اسلام و ایران/ ص 457
10. هنری لوکاس/ تاریخ تمدن/ ج1/ص 358
11. عبدالحسین زرین کوب / کارنامه اسلام/ص 40
12. John M. Hobson (2004), The Eastern Origins of Western Civilisation, pp. 2930, Cambridge University Press, ISBN 0-521-54724-5.
13. Subhi Y. Labib (1969), "Capitalism in Medieval Islam", The Journal of Economic History 29 (1), pp. 79–96 [92–93].
14. ابن ندیم/ الفهرست/ ترجمه محمد رضا تجدد/ تهران امیر کبیر 1366، چاپ سوم. ص 444.
15. پی‌یرروسو/ تاریخ علوم/ حسن صفاری، امیر کبیر 1344، ص 118
16. دکتر علی بیگدلی/ نشریة معرفت/ شمارة 5 / مقالة نهضت ترجمه در جهان اسلام
17. محمد جواد مغنیه/ شیعه و زمامداران خود سر/ ص 203
18. منتهی الآمال/ص 317
19. هنری لوکاس/ تاریخ تمدن/ ج1/ص366
20. مرتضی مطهری/ خدمات متقابل اسلام و ایران/ ص 518
21. عبدالحسین زرین کوب / کارنامه اسلام/ص 112
22. همان/153
23. همان/152
24. آئینه اسلام ، ترجمه ی دکتر محمد ابراهیم آیتى ، تهران ، شرکت انتشار، 1339هـ.ش ، ص 266
25. مکتب اسلام/ قم/ ج12/ ص12
26. بحارالانوار/ج10/ ص301
27. شیخ صدوق/ عیون اخبارالرضا(ع)/ باب35/ ج2/ ص127-127


 

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha