۱۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۴
کد خبر: 755043

اگر بدانیم یکی از عزیزان یا دوستانمان، «تجربه نزدیک به مرگ» (Near Death Experience) داشته چه می‌کنیم؟ رویکرد مواجهه ما با پدیده‌ای که هیچ تجربه‌ای نسبت به آن نداریم چیست؟

نحوه پذیرش و درک ما از مشاهدات تجربه‌گر چگونه خواهد بود؟ فرد تجربه‌گر، با بیان تجربه‌ی مرگ تقریبی خود، دچار چه تبعات و قضاوت‌هایی می‌شود؟
 بی‌شک اعتقاد به زندگی پس از مرگ یکی از اصول دین مبین اسلام است که در دیگر ادیان الهی نیز بر آن تاکید شده است. زمانی که معاد به وقوع بپیوندد بزرگترین و کوچکترین اعمال آدمی، تحت فرمان خداوند بدون حجاب در مقابل انسان داوری می‌شود. حال این داوری چنان بی‌نقص و کامل است که به تعبیری تمام اعضا و جوارح آدمی شهادت می‌دهند و هیچ تردیدی به آن عدل عالی وارد نمی‌شود.  
«درگذشت» هنگامی است که انسان از «درگاه» این عالم ماده، این عالم اوهام و فریب و دروغ و ریا، می‌گذرد و با حقیقت ناب جهان روحانی مواجه می‌شود. گویی تمامی ادراکات هستی، بی‌هیچ کم وکاست بر او عیان می‌شود. آنچه حافظه دنیوی از خاطر برده، چونان حقیقتی کامل براو پدیدار می‌شود. آگاهی از گذشته و آینده، درک ماهیت تک تک ذرات هستی، دریافت آرامشی بی‌مثال، تجسم معنای واقعی اعمال و ... تجربه‌ای بدون عطف به ماسبق است. تجربه‌ای که تجربه‌گر هیچ سابقه‌ی ذهنی یا عملی نسبت به آن نداشته است.  
عباس موزون در برنامه‌ای گفتگومحور که در ایام ماه رمضان هرروز از شبکه چهار سیما پخش می‌شد، با رویکرد پژوهشی سراغ چنین تجربه‌گرانی رفته که در شرایط مختلف، دچار مرگ تقریبی شده‌اند و هرکدام به دلیلی معلوم یا نامعلوم، عمرشان به دنیا بوده و به کالبد خاکی بازگشته‌اند. این تجربه‌گران که هرکدام از اقشار، اصناف و شهرهای مختلف ایران‌اند، ناگفته‌هایی را بیان می‌کنند که دیدن و شنیدنش برای هرآنکه از مرگ می‌هراسد لازم و برای او که هراسی از مرگ ندارد، قوت قلبی مضاعف است.
 برنامه «زندگی پس از زندگی»، با استناد به الگوهای پژوهشی دنیا در رابطه با «مرگ تقریبی» و با بهره‌گیری از رویکردی علمی و مصاحبه با کارشناسان ایرانی و خارجی این حوزه سعی داشته از تنزل به مباحث خرافی، غلوآمیز و احساسی پرهیز کند. شیوه‌ی طرح پرسش‌ توسط مجری-کارشناس، در جهت شفاف‌سازی بیشتر تجربه‌ی افراد است. افرادی که عمدتا قالب کلمات در بیان آنچه برایشان رخ داده، قاصر است. ظرف کلمات از مظروف معانی تجربه شده، بسیار کوچک‌تر است. لذا در این برنامه سعی شده، تا آنجا که ممکن است، از زبان مسافرانی که سفری کوتاه به 
«آنجا» داشته‌اند، گوشه‌ای از آنچه آنسوی «درگاه» برایشان آشکار شده، به ما که هیچ ندیده‌ایم، نمایانده شود.  
وجه تمایز این برنامه با دیگر برنامه‌های معارفی، تاثیرگذاری آن به شیوه‌ای متفاوت است. اگرچه کارشناسان مذهبی برنامه با استناد به احادیث و قرآن مجید، به تفسیر تجربه‌ی افراد می‌پردازند، لذا شعارزدگی‌های رایج در برنامه‌های تعلیمی مذهبی، در این مجموعه به چشم نمی‌خورد. برخی از تجربه‌گران با همان کلام عامیانه یا ساده، با بیان آنچه درک کرده‌اند، چنان تاثیری بر مخاطب می‌گذارند، که هزاران پیام اخلاقی مستقیم نمی‌تواند چنین کارکردی داشته باشد. هنگامی که افراد از بازتاب اعمال بد خویش همچون بدرفتاری با همسر، شکستن درخت، خوردن پفک دزدی در کودکی و ...  و بازتاب اعمال خوب همچون جفت کردن کفش جلوی پای فردی میانسال، قرض دادن پول به نیازمند بدون چشم‌داشت و ... می‌گویند، تجسم تبعات آن چنان در ذهن مخاطب جان می‌گیرد که می‌دانی «فمن یعمل مثقال ذرّة خیرا یره. و من یعمل مثقال ذرّة شرّا یره». اما تفاوت بین «دانستن» و «یقین داشتن» همانند تفاوت بین شنیدن و دیدن است. فقط آن هنگام که حجاب مادی از دیدگانمان برداشته شود، دانستن به یقین غایی بدل می‌شود و ای کاش آن یقین، دیریافته نباشد.

بیشتر بخوانید: گفت‌وگو با عباس موزون، مجری و تهیه کننده برنامه «زندگی پس از زندگی» / بمیرید قبل از آنکه بمیرید ...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.